شاعر نظامی گنجوی (۶۰۸-۵۳۷ ه.ق.) :
دین تو را در پی آرایشاند
در پی آرایش و پیرایشاند
بسکه ببستند بر او برگ و ساز
گر تو بهبینی نشناسیش باز.
تحریف
توهم
جهل
زماني که اتحاد جماهير شوروي فروپاشيد، رفت و آمد بين کشورهاي استقلال يافته از آن با ايران زياد شد. آن هنگام اغلب جامعه غيرمتخصص و عوام ايراني - نه آن کساني که در زمينه تاريخ و فرهنگ تخصص داشتند- از اينکه تاجيکها فارسي حرف ميزنند، تعجب ميکردند. حال آن که حداقل از زمان سامانيان تا امروز - يعني دوازده قرن است- که آنها فارسي حرف ميزنند. تاجيکها هم تعجب ميکردند که ما فارسي حرف ميزنيم و نوروز را جشن ميگيريم و از حافظ به نيکي ياد ميکنيم. همين هفتاد، هشتاد سالي که ميان ما ديوار کشيدند باعث شده تا نسياني فراگير بر همه غالب شود و کاملاً دچار سوءتفاهم شويم. ما يک خاندان بوديم و هنوز هم هستيم. معلوم است که بوعلي متولد فارياب است و الان هم فارياب در ازبکستان است. معلوم است که متوفي همدان است و همدان در ايران است. بوعلي تعلق به جهان ايراني دارد و نه تعلق به همدان. مولانا متولد بلخ و متوفي در قونيه است اما به جهان ايراني تعلق دارد. جالب است که بوعلي در تمام سفري که تا همدان که فوت کرد انجام داد هيچ وقت فکر نکرد که از ايران خارج شده است. مولانا هم هيچ وقت فکر نکرد که از ايران خارج شده است. حافظ که از شيراز هم حاضر نبود خارج شود اما ميبينيد که در تاجيکستان حضرت حافظ خطاب ميشود. فردوسي زياد مسافرت نکرد. در توس به دنيا آمد و در توس هم از دنيا رفت. اما ميبينيد که در رژيم بعثي به مردم کردستان عراق اجازه نگهداري شاهنامه نداده و در صورت مشاهده دارنده آن را اعدام ميکردند اما کردها حاضر بودند خونشان ريخته شود ولي شاهنامهشان از دست نرود. سفير گرجستان براي من تعريف ميکرد که در شهر تفليس درصد تعداد کساني که نام شاهنامهاي دارند نسبت به کل جمعيت تفليس از تهران بيشتر است. اين چه چيزي را نشان ميدهد؟ اينکه ما خاندان بزرگي بوديم که هزار و يک نشانه براي آن وجود دارد. اينها همان نشانهها هستند. پس اينکه من به اين چنگ بزنم و او به ديگري مشت که مثلا مولانا يا بوعلي سينا مال کيست، معنا ندارد. معلوم است که نظامي گنجوي متولد گنجه است اما به کجا تعلق دارد؟ به جهان ايراني تعلق دارد. اتفاقا اينها نشانههايي هستند که مدام پيغام ميدهند که شما يک خاندان هستيد. ممکن است که امروز به لحاظ سياسي مرزهاي ما از هم جدا شده باشد اما به لحاظ فرهنگي که ضرورت ندارد مرزهايمان را از هم جدا کنيم. از زمان رضاشاه که نام ايران را به اين گربه نشسته اطلاق کردند، سوءتفاهمها را دامن زدند. اما من در اجلاسهاي مختلف ميديدم که محققين باسواد تمامي کشورهاي استقلاليافته از شوروي وقتي خودشان را معرفي ميکردند، ميگفتند من فلاني هستم، ايراني و اهل تاجيکستان. ايراني و اهل ازبکستان. ايراني و اهل ترکمنستان. ايران نام فاميلي ما بوده است. تا قبل از حکومت رضاشاه نام رسمي کشور ما ايران نبود. ميگفتند ممالک محروسه پارس؛ يعني مملکتهاي مختلفي که تحت حراست پارس قرار دارند. توجه کنيد که قاجارها و صفويان با وجود آن که تبار ترکمن داشتند ولي از همين عنوان سنتي استفاده ميکردند و هيچگاه احساس حقارت يا نقض غرض نميکردند. واژه ايران را بايد معادل با اروپا در نظر گرفت. قرار دادن نام ايران بر بخشي از جهان ايراني مثل اين است که فرانسه از فردا نام کشورش را به اروپا تغيير دهد. چقدر مشکل ايجاد ميشود؟ ما در 1304 همين کار را کرديم. اين سوءتفاهم است. از سوءتفاهمهاي بزرگي است که ما عملاً با بيتفاوتي نسبت به همين بحث ميراث ناملموس بدان دامن زدهايم.
اين است که ميگويم بايد در تغيير و تبديلها بسيار حساس باشيم. مثلا جالب است که الان کل کشورهايي که در حاشيه درياي مازندران هستند به اين دريا «کاسپين» ميگويند و فقط ما هستيم که به آن «خزر» ميگوييم. حالا شما اگر بدانيد که خزرها قومي کوچرو بودهاند که در پهنهاي وسيع از شمال شرقي حاشيه اين دريا و بالاتر از کوههاي قفقاز زندگي ميکردند و از هزار سال پيش ميان روسها و بيزانسيها و ايرانيها محاصره شدند و براي حفظ هويت خود دين يهودي را که به خون منسوب است، به طور کاذب برگزيدند و از اينجا به شرق اروپا کوچيدند و از دل آنها صهيونيسم بيرون آمد، اين سؤال برايتان شکل نميگيرد که چرا الان جز ما هيچکس به اين دريا، خزر نميگويد؛ آن هم از زمان تصويب در دولت پهلوي. مداخلاتي از اين دست سوءتفاهم پديد ميآورد.
مصاحبه با مهندس سيد محمد بهشتي؛ عضو فرهنگستان هنر و رئیس اسبق ازمان میراث فرهنگی
sccr.ir/News/4254/1
یک نفر ۱۲۰۰ بار مزاحم اورژانس شده!
🔹رئیس اورژانس تبریز: ۱۰ تا ۱۵ درصد تماسهای روزانهی اورژانس، مزاحمت تلفنی است. فقط یک نفر، ۱۲۰۰ بار مزاحم شده.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ سلطان زمینخواری در ایران
🔺 زمانی که حقوق کارمندان دولت ۴۰ تومان تا ۱۰۰ تومان بود، خانهای را به ۳ ریال و دکانی را به ۱ ریال خرید
🔺 او با زور املاک مردم را غصب میکرد، طوری که در پایان حکومتش، ۴۴ هزار سند برای املاکش در کل کشور داشت
@ttt1400
بررسی دلایل فروپاشی حکومت و تمدن باستانی هخامنشیان
نویسندگان: غزاله طاهری عطار علی اصغر پورعزت
منبع: پژوهش حقوق و سیاست 1385 شماره 21
وضعیت امروز جهان، پیامد حوادث گوناگون در گذر تاریخ است؛ در کشاکش این حوادث و دگرگونی ها، تمدن-هایی ظهور کرده رشد یا سقوط می کنند. بررسی و تحلیل عوامل مؤثر بر بقا یا فروپاشی یک تمدن، می تواند برای تمدن ها و جوامع در حال رشد، بسیار عبرت آموز باشد. تمدن ایرانی یکی از قدیمی ترین و تاثیرگذارترین تمدن های تاریخ بشری است و ایران زمین نیز به مثابه خاستگاه این تمدن در اعصار گوناگون، حکمرانی حکومت-ها و سلسله های بی شماری را به خود دیده است که برخی از آنها به هنگام برخورداری از فر و شکوه و سطح بالایی از اقتدار سیاسی و اقتصادی، گاهی به دلایل ناشناخته ای افول کرده و در نهایت منقرض شده اند؛ حکومت های مقتدری همچون هخامنشی، اشکانی، ساسانی، و صفوی! در این میان امپراتوری هخامنشی یکی از تاثیرگذارترین حکومت های حیات بشری بوده است که به رغم برخورداری از سابقه ای 230 ساله به دست سرداری جوان و کم تجربه منقرض شد. تاسیس این امپراتوری که اقوام، زبان ها و فرهنگ های گوناگون و متنوعی را در بر می گرفت، ابتکاری بزرگ در تاریخ جهان بود؛ دولتی واحد و متمرکز که تا سال ها بعد، فقط امپراطوری روم توانست با آن برابری کند! سؤال اصلی پژوهش این است که امپراطوری و تمدنی با این حد از قدرت، عظمت و گستردگی قلمرو، چگونه به مرور زمان از درون فرو پاشید. به نظر می رسد که دلایل بسیاری در انقراض و فروپاشی تمدن ها دخیل اند یا موجب بقا و استمرار حیات آنها می شوند. در این پژوهش چنین فرض شده است که ضعف در تحقق عدالت، پاسخگویی، آزادی و هویت ملی و عواملی چون استبداد، خودشیفتگی و تبعیض، موجب تسریع فروپاشی این تمدن شده اند. بررسی سوابق تاریخی نیز مؤید این پیش فرض بود که بی عدالتی از جمله مهم-ترین عوامل فروپاشی درونی و تدریجی و کاهش سطح هوشمندی این حکومت ها بوده است.
حیاتِ فرنگیها با جاسوس است.
✅ آیتالله بهجت:
💥 ملتفت باشید! حیاتِ فرنگیها با جاسوس است؛ تا به حال بر سر ما، هر چیزی آوردهاند، از جاسوسها آوردهاند.
💥 ملتفت باشید! اطراف خودتان را نگاه کنید، گاهی میشود به چند واسطه، به جاسوس میرسند.
💥 اینها یک فِطانَتی است، که خدا باید این زرنگی را بدهد که آدم گول دروغگوها را نخورد؛ آنقدر به آدم راست میگویند، تا اینکه دروغشان را بفروشند.
📚 بهسوی محبوب، ص١١۶
جملههایی از کتاب "دلایلی برای زنده ماندن"
مت هیگ :
تصور کنید همۀ زمانی که در اختیار داریم را در یک بطری سربسته به ما میدادند. چه میکردید برای اینکه آن بطری بیشتر باقی بماند؟ با آهسته نوشیدن آن، با لذت بردن از طعمش یا با یکباره سرکشیدنش؟
به آسمان نگاه کنید. نظم جهان را به خود یادآور شوید. در هر موقعیت دنبال وسعت بگردید تا کوچکی خودتان را ببینید.
تردیدها مثل پرستوها هستند. همدیگر را دنبال میکنند و با هم گرد میآیند.
عمل حرف زدن خود یک معالجه است. جایی که حرف زدن وجود دارد امید هم هست.
مغز تستر نیست پیچیده است. شاید تنها کمی بیشتر از یک کیلو وزن داشته باشد، اما یک کیلویی است که تمام خاطرات یک عمر را در خود دارد.
در لحظات سخت تنها کاری که میتوانیم انجام دهیم، گوش دادن به خودمان است.
اگر قرص برای شما مفید است زیاد مهم نیست روی چه روندی در بدنتان تأثیر میگذارد، آن را بخورید. ما بهترین آزمایشگاههای خودمان هستیم.
ما افسرده را مترادف غمگین به کار میبریم همانطور که قحطیزدگی را مترادف گرسنگی میدانیم. حالا به این توجه نمیکنیم که قحطیزدگی واقعی و اندکی احساس گرسنگی چقدر متفاوت است.
ما سه چهارم وجودمان را فدا میکنیم تا شبیه دیگران شویم، پس عشق در بهترین حالت خود راهی برای بازپس گرفتن آن بخشهای وجود ما است. عشق یعنی یافتن کسی که بتوانید با او خود غیرعادیتان باشید.
اگر به اندازۀ کافی زیر موجهای طوفانی بروید آب آرام است.
بین دوست داشتن کتابها و نیازمند بودن به آن تفاوت وجود دارد.
هر روز دویدن نوعی مبارزه با خودتان است. فقط با بیرون رفتن در یک صبح سرد فوریه حس میکنید به موفقیتی دست پیدا کردهاید.
حواستان باشد که تنفس میکنید.
روی این سیاره هفت میلیارد نوع عادی بودن وجود دارد پس اگر افسرده شدید احساس غیرعادی بودن نکنید و بدانید افسردگی شاید جهنمی باشد برای پرداخت بهای بیداری در زندگی و تا زمانی که بر شما مسلط است به نظر نمیرسد ارزش این پرداخت را داشته باشد.
خمسه، از کهنترین و رایجترین نمادهای حمایتی و تعویذی است که سابقۀ آن به پیش از اسلام برمیگردد به گونهای که یهودیان هنوز از آن استفاده میکنند، اما رواج آن به عنوان نماد دست حضرت فاطمه(س) و حضرت عباس(ع) موجب شده است که ابداع شیعه پنداشته شود.
نماد خمسه امروزه نزد شیعیان کاربردهای گوناگونی دارد از جمله: در بالای توغها و علمها در مراسم عزاداری محرم، نذرها و برخی اماکن مذهبی.