🔵 تصوری ناقص و رایج درباره دلیل انفاق به دیگران
🔸ممکن است برخی گمان کنند که انفاق تنها فلسفهاش پر شدن خلأهای اجتماعی است، و لذا میگویند اگر این مسئله را حکومت و دولت به عهده بگیرد و با سازمانهایی که تشکیل میدهد مشکلات فقر و مسکنت را حل نماید، دیگر نیازی نیست که به صورت انفاقهای فردی انجام گیرد.
🔹ولی اینچنین نیست، یعنی انفاق فلسفهاش تنها پر شدن خلأها نیست، بلکه رابطهای با «ساخته شدن» دارد. اینکه انسان چیزی داشته باشد و از خود جدا کند و مظهر رحمانیت پروردگار بشود، نقش بزرگی در ساختن انسان دارد.
🔸 عطوفت که از ماده عطف است - یعنی تمایل و توجه به دیگران، با دیگران یکی شدن و دل به جای دل آنها نهادن - خود هدف است، هدفی اساسی و قابل اهمیت. اگر چنین مفهومی در جامعه نباشد، عیناً مثل آن است که در محیط خانواده محبت و عطوفت مفقود گردد و به جایش مؤسسات تربیتی تشکیل شود.
📝 استاد مطهری، آشنایی با قرآن، ج۲، ص۶۷
💠 «فدک»، مفهومی نمادین
کسی که بهدقت در ماجرای فدک و تحولات و گونههای مبارزاتی آن مینگرد، تنها درخواست یک زمین را در آن نمیبیند؛ بلکه مفهومی گستردهتر از اینها در ذهنش تجلی مییابد که هدفی را در دل خود دارد که برانگیزانندۀ یک انقلاب است و در پی بازپس گرفتن قدرت غصبشده و حاکمیت ازدسترفته و شکوه بزرگ و به راه آوردن امتی است که به قهقرا بازگشته بودند.
برایناساس، فدک مفهومی نمادین دارد که به معنایی بزرگ اشاره میکند و مقصود از آن، فقط همان قطعهزمین غصبشده در حجاز نیست. و همین معنای نمادین فدک بود که آن مبارزه را از یک دادخواهی عادی با افقی محدود و دایرهای تنگ، به انقلابی با قلمروی وسیع و آفاقی گسترده تبدیل نمود.
هریک از مستندات تاریخی مسلّم در این موضوع را که میخواهید بررسی کنید. آیا ستیزی مادی یا اختلاف درباره فدک بهمعنای محدود و واقعیت کمدامنه آن را میبینید؟! آیا مسابقهای را شاهد هستید که برای دستیابی به محصولات آن زمین درگرفته است؟! محصولاتی که هرقدر هم در برآورد آن، مبالغه و اغراق شود، بازهم آنقدر نیست که دو طرف، ارزشی برایش قائل بوده باشند.
هرگز چنین نیست! این دادخواهی، قیامی بر ضد بنیانهای حکومت بود؛ فریادی بود که فاطمه میخواست با آن، بنیادی را که سنگبنای تاریخ بعد از سقیفه بود، از جای برکند. برای اثبات این سخن، کافی است به خطبۀ حضرت زهرا سلاماللهعلیها در مسجد و در برابر خلیفه و پیشاپیش آن جمع انبوه مهاجران و انصار نظر بیفکنیم که بیش از هرچیز بر مدار ستایش علی و تحسین مواضع جاودان وی در اسلام و اثبات حق اهلبیت میچرخد.
حضرت زهرا در این خطبه اهلبیت را وسیلههای رسیدن به خدا در میان بندگان، برگزیدگان ویژه خدا، جایگاه قداست الهی، حجت غیبی او و وارثان خلافت و حکومت پیامبرانش میشمرد و همچنین مسلمانان را توجه میبخشد که به نگونبختی دچار گشتهاند، نسنجیده تصمیم گرفتهاند، به دوران پیشینیانشان بازگشتهاند، در پی سراب رفتهاند و کار را بهدست نااهل سپردهاند. این خطبه از فتنهای که مردم به آن درافتادهاند و از انگیزههایی که باعث شد کتاب خدا را کنار نهاده و با حکم آن در مسئله خلافت و امامت به مخالفت برخیزند، سخن میگوید.
پس مسئله، میراث و هدیه [نبوی] نبود، مگر به همان اندازه که این دو، با موضوع سیاست کلان، پیوند مییافت. مسئله در دیدگاه حضرت زهرا، مطالبه زمین و خانه نبود؛ بلکه از نگاه او مسئله، مسئلۀ اسلام و کفر، ایمان و نفاق، و تعیین صریح و شورا بود.
📚 شهید صدر، فدک در تاریخ، ص٧٢
💠 دادگاهِ علنی
💠 جنبۀ عاطفی در انقلاب فاطمی سلاماللهعلیها
جنبۀ عاطفی، برجستهترین جنبۀ انقلاب فاطمه بود. جای شگفتی نیست که فاطمه بیشترین کوشش خود را برای بهدستآوردن قلب مردم بهکار گیرد؛ زیرا قلب، اولین حاکم در کشور جان انسان و گهوارهای طبیعی است که روح انقلاب در آن رشد میکند.
آن بهشتیبانو در رنگآمیزی آن تصویر هنری جذاب، کامیاب بود؛ تصویری که احساسات را برانگیخت و عواطف را جلب نمود و بر قلبها چیره گشت. این برترین سلاحی است که یک زن در وضعیتی همانند آنچه فاطمه در آن قرار داشت، در اختیار دارد.
📚 فدک در تاریخ، ص١٧۹
گزارش تاریخ به ما نشان میدهد که فاطمه زنانی از خاندان و یارانش را با خود همراه کرده بود.
اینکه وی آن زنان را با خویش همراه نمود و نیز راه ورود همگانی را [برای ورود به مسجد و رویارویی با خلیفه] برگزید، ازآنروست که میخواست مردم را آگاه سازد و توجه آنها را به آن حرکتِ همراهِ بانوان برانگیزد تا همگان در مسجد گرد آیند و برای خبر یافتن از قصد وی بهسوی مسجد بشتابند و ببینند او چه خواهد گفت و چه خواهد کرد.
بدینسان، آن دادرسی علنی میگشت و در میانۀ آن آشوبگاه، همۀ مسلمانان همهچیز را میشنیدند.
📚 شهید صدر، فدک در تاریخ، ص٣٢
💠 روش فاطمه سلاماللهعلیها در قیام علیه انحراف
نقش فاطمی در این خلاصه میشد که صدّیقه سلاماللهعلیها از خلیفۀ اول بخواهد تا اموالی را که از او گرفته بود، بازپس دهد و این درخواست را دستاویزی برای مناقشه دربارۀ مسئلۀ بنیادین، یعنی خلافت، قرار دهد و این حقیقت را به مردم بفهماند که آن لحظه که از علی بهسوی ابوبکر روی گرداندند، لحظۀ هوسرانی و انحراف بوده و بدینسان، به ناکامی گراییده و با کتاب خداوندگارشان مخالفت ورزیده و در پی سراب رفتهاند.
هنگامی که این اندیشه در ذهن فاطمه استوار شد، برپا خاست تا اوضاع زمانه را تصحیح نماید و از حکومت اسلامی که بنیانش در سقیفه بنا نهاده شد، آلودگیهایی را که به آن درآمیخته بود، پاک گرداند.
روش او برای دستیابی به این مقصود، این بود که خلیفۀ حاکم را متهم سازد که به خیانتی آشکار دست زده و حرمت قانون را به بازی گرفته است و نیز بیان کند که دستاوردهای آن معرکۀ انتخاباتی که ابوبکر بهعنوان خلیفه از آن سر برآورده، مخالفت با کتاب خدا و راه صواب است.
📚 شهید صدر، فدک در تاریخ، ص١٢٢
نماینده آمریکایی: کنگره مثل منطقه سبز بغداد شده است
🔹آدام شف: شرایط کنگره مرا به یاد رفتن به منطقه سبز و حضور زیاد نیروهای نظامی و موانع آنجا میاندازد. هرگز فکر نمیکردم که چنین چیزی را در کنگره خودمان ببینم.
fna.ir/f1ygyo
هدایت شده از تا انتهای افق
کل کابینه دولت #هلند بخاطر یک رسوایی مالی خانمان سوز استعفا داد...
در تیترهای خبریشان نوشته «بی عدالتی بی سابقه».
و داستان از این قرار است که مشخص شده، سالهاست کابیته دولت هلند در زمینه کمک هزینه کودکان سوء استفاده مالی می کرده. به این معنی که به دروغ والدین را به شکلی متهم می کرده و هزینه های سنگینی از آن ها دریافت می کرده که این کار باعث شده سالها هزاران خانواده دچار بحران سنگین مالی و به دنبال آن مبتلا به بحران های جبران ناپذیر خانوادگی شوند.
مارک روته که نخست وزیر هلند است این سوء مدیریت رو پذیرفته و استعفای خودش رو به پادشاه هلند تسلیم کرده. هلند حکومتش همچنان پادشاهی است و کشور به دست نخست وزیر و کابینه اداره می شود.
این جرم مالی با تحقیقات پارلمانی شناسایی شده که ثابت کرده نهادهای دولتی من جمله اداره مالیات هزاران خانواده را به کلاهبرداری مالی متهم می کردند و در نتیجه آن خانواده های زیادی مجبور شده اند ده ها هزار یورو مبلغ کمک هزینه کودکان را به دولت پس بدهند! و به دنبال آن به دلیل فشار مالی شدید به وجود آمده برای خانواده که از قشر کم درآمد محسوب می شده اند، زندگی شان از بین برود. به طور مثال دچار بی کاری یا طلاق و جدایی والدین کودک یا بحران های مالی شده اند که آسیب های جبران ناپذیر به آنان زده است.
این تحقیقات در پی شکایت ۶۰۰ خانواده انجام شده و نشان داده که عموم این خانواده ها مهاجر یا دو تابعیتی بودند و ظاهرا چون هلندی نبوده اند به راحتی این فشارهای ظالمانه به آنان تحمیل شده است.
از طرفی وضعیت کرونا در هلند خوب مدیریت نشده و خروجی اش انتقادهای مردمی به دولت و نحوه اقدامات برای کنترل وضعیت بوده.
این فاجعه در هلند کشوری پیشرفته از نظر بهره مندی از تکنولوژی و در ظاهر دارای رفاه زندگی برای مردم رخ داده.
هر جای دنیا اگر «خودنگهداری» و به اصطلاح دینی ما «تقوا» نباشد، هیچ قانونی توان سالم نگه داشتن انسان از درون را ندارد. و این تصور که جایی هست که دین ـ بزرگترین نیروی بازدارنده درونی ـ ندارند اما توانسته اند سالم زندگی خود و جامعه را پیش ببرند، باطل و اشتباه و قابل اثبات است.
https://joop.bnnvara.nl/nieuws/kabinet-rutte-iii-treedt-af
🌱 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه و هلند
@ninfrance
بخشی از مصاحبه
پروفسور یرواند آبراهامیان، استاد بازنشسته رشته تاریخ در دانشگاههای پرینستون، آکسفورد و باروک نیویورک است و در کنار کتاب «ایران بین دو انقلاب» که یکی از مهمترین کتابهای مرجع در رابطه با تاریخ معاصر ایران است، کتابهای «کودتا»، «تاریخ مدرن ایران»، «مردم در سیاست ایران»، «جستاری درباره تئوری توطئه در ایران» را به رشته تحریر درآورده است. آبراهامیان، تاریخپژوهی ارمنیتبار است که در ۱۳۱۹ و در تهران به دنیا آمده و تا ۱۰ سالگی در پایتخت ایران زندگی کرده، اما بعد از آن به بریتانیا مهاجرت کرده است و تحصیلات خود را در این کشور و نیز در آمریکا ادامه داده است.
او معتقد است : کرونا نشان داد که نظام آمریکا تا چه اندازه شکننده است
آنچه در دو ماه اخیر ( تاریخ مصاحبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۹) مشاهده میکنیم این است که نظام آمریکا تا چه اندازه شکننده است. پس از جنگ سرد، اصولاً آمریکا به عنوان قدرت برتر که بر جهان تسلط داشت دیده میشد. اما آنچه اکنون میبینیم این است که در حقیقت از نظر داخلی یک نظام شکننده است. بخش سلامت ضعیف است، زیرساختها ضعیف هستند و سطح بالایی از بیثباتی اجتماعی وجود دارد. بحران ناگهانی اقتصادی نشان داده که نهادها تا چه اندازه ضعیف هستند. پس آنچه امروز میبینید نمایان شدن این نظام است. کتابهای زیادی در مورد بلایا وجود دارد که طی مدتها منتشر شده است، مثل طاعون اثر کامو، اما کتابی که کسی به آن اشاره نمیکند، ولی من فکر میکنم در حقیقت بیشترین ارتباط را با وضعیت امروز ما دارد کتاب جنگ دنیاها از هربرت جی ولز H.G.Wells است که اگر آن را بخوانید میبینید که یک قدرت عظیم از فضا به زمین آمده است. آنها زمین را تسخیر میکنند، تمام قدرتهای نظامی لازم را در اختیار دارند و کسی نمیتواند آنها را متوقف کند. هیچ منطقی در بشریت نمیتواند جلوی بلعیده شدن جهان و سلطه این قدرت بر زمین را بگیرد. اما آنچه در نهایت این قدرت فرازمینی را نابود میکند چیزی است که به چشم نمیبینید یعنی میکروبها. به طور کنایهآمیزی تمام جهان توسط میکروبها نجات پیدا میکند. در نهایت آنچه Wells میگوید این است که خداوند با خرد خود این نوع از میکروب را ساخته تا جهان را نجات دهد. آنچه در حقیقت میبینید ابرقدرتی است که بر جهان تسلط دارد، اما نمیتواند از پس یک ویروس برآید. دیگر کشورها توانستهاند از پس آن برآیند. به عنوان مثال ایالت کرالا در هند که کشوری فقیر است. این ایالت تعداد بسیار زیادی کارگر مهاجر از کشورهای خلیج فارس دارد. حجم شیوع ویروس در کشورهای خلیج فارس بسیار بالاست. با این حال، چون در کرالا همیشه نظام درمانی فعال بوده، این استان پایدار بوده و توانسته کرونا را کنترل کند. پس در تمام مدت اپیدمی این بیماری تنها ۴ نفر مردهاند. اما در ایالات متحده آمریکا با تمام ثروتش بیش از ۱۰۰ هزار نفر مردهاند و این تازه شروع این همهگیری در اینجاست. شرایط در ماههای آتی در حال بدتر شدن نیز هست.
پس من فکر میکنم که آنچه این همهگیری بیماری به ما نشان داده ضعفی است که همیشه در ایالات متحده وجود داشته، اما به آن بیتوجهی میشده است، مانند تبعیض نژادی، فاصله طبقاتی، ناتوانی دولت در عملکرد صحیح، نقدهای فراوان از دولت به عنوان مجموعه نهادهایی که خود مشکل هستند و نه راهحل. این موضوع طی ۵۰ سال اخیر موضوع بحث محافظهکاران بوده و نتیجه آن را امروز میبینیم.
http://tarikhirani.ir/fa/news/8467/%DB%8C%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%AF-%D8%A2%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%A7%D9%85%D9%84-%D8%A7%D8%B5%D9%84%DB%8C-%D8%B3%D9%82%D9%88%D8%B7-%D8%B1%DA%98%DB%8C%D9%85-%D8%B4%D8%A7%D9%87-%D9%81%D9%82%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B4%D8%B1%D9%88%D8%B9%DB%8C%D8%AA-%D8%A8%D8%B9%D8%AF-%D8%A7%D8%B2-%DA%A9%D9%88%D8%AF%D8%AA%D8%A7-%D8%A8%D9%88%D8%AF
فابیان کولر/ ترجمه: محمدعلی فیروزآبادی
اگرچه امروز پناهندگان سوری از نظر دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا و حامیانش، دشمن محسوب شده و در کنار شهروندان شش کشور دیگر مسلمان از ورود به این کشور منع شدهاند، اما سوریها به نوعی با تاریخ نیویورک گره خورده و پیوندهایی عمیق با این قلب تجارت جهانی دارند. یکصد سال پیش منطقهای که بعدها برجهای دوقلوی تجارت جهانی در آن ساخته شد به محله عربها شهرت داشت و به آن «سوریه کوچک» لقب داده بودند.
امروزه داستانهای زیادی در مورد عدم تمایل اعراب به همزیستی با کشورهای دیگر گفته میشود و حتی گزارشگر نیویورکتایمز نیز از سختیهای تهیه گزارش در محله عربهای نیویورک میگوید؛ اما نمیتوان انکار کرد که عربزبانهای ساکن این متروپل جهانی ریشهای عمیق در این شهر دارند. از جمله این افراد میتوان از زنی زیبا به نام فاطیما یاد کرد که گزارشگر نیویورکتایمز در سالهای دور از او به عنوان یک «الهه» و زیباترین زنی که در این شهر بزرگ وجود دارد، یاد میکند.
نویسندگان و روزنامهنگاران متعددی در مورد این محله شرقی - اروپایی نیویورک نوشته و خاطرات جالبی را روایت کردهاند. این نوشتهها به بیش از یکصد سال پیش یعنی سال ۱۸۹۹ بازمیگردد و به عبارت بهتر به بیش از یکصد سال قبل از آنکه رودی جولیانی، شهردار پیشین نیویورک، علیه ورود پناهجویان سوری به ایالات متحده سخنپراکنی کرده و فضا را علیه آنان مسموم کند و برانگیزد. جولیانی که یکی از طرفداران و دوستان نزدیک دونالد ترامپ است در جریان آن مبارزات انتخاباتی وحشتناک پاییز ۲۰۱۶ هشدار داده بود که چنانچه هیلاری کلینتون به ریاستجمهوری برسد «۶۰ هزار تروریست» را به خاک آمریکا خواهد آورد.
این در حالی است که شهروندان سوریتبار یکی از ریشهدارترین به اصطلاح متعلقات نیویورک محسوب میشوند و اهمیت و سابقه آنان از این نظر به اندازه مجسمه آزادی و محله چینیها است. ایالات متحده آمریکا از بدو تاسیس در حکم کانونی جذاب برای مهاجران بوده و اصولا همه جمعیت غیربومی آن را مهاجرانی از سراسر دنیا تشکیل داده و میدهند. تنها از سال ۱۸۱۵ یعنی از حدود یکصد سال پیش تا به امروز بیش از سی میلیون شهروند اروپایی که میلیونها نفر از آنان آلمانی بودند به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرده و اکثر آنان در بدو ورود به خاک این کشور در نیویورک ساکن شده و غالبا در جزیره ویژه مهاجران یعنی جزیره الیس زندگی کردهاند. مهاجرانی که از سراسر جهان به خاک آمریکا وارد میشدند امید داشتند که در این سرزمین از زندگی بهتر و امکاناتی نامحدود برخوردار شوند.
بازارها به جای بانکها
این روزنامهها بودند که خیلی زود به این محله نیویورک لقب «سوریه کوچک» دادند و این نام تا مدتها بر روی این محله بود. البته این محله با فرهنگ موازی عربی آن با نگاه امروزی چندان جذاب نمیتوانست باشد. البته در همان محلهای که بین سالهای ۱۸۸۰ و ۱۹۴۰ زنان با حجاب کامل رفتوآمد میکردند و مغازههای خرازی و خردهفروشی آن تابلوهایی به زبان عربی داشت، بعدها مرکز تجارت جهانی ساخته شد و آن برجهای دوقلوی معروف سر از زمین درآوردند.
گردشگران و روزنامهنگارانی مانند کرامول چایلد به هنگام عبور از محله منهتن و خیابان واشنگتن با دستفروشهایی روبهرو میشدند که نمادها و شمایل مذهبی و شیرینبیان سوری به مشتریان خود عرضه میکردند. در همان محلی که امروزه ساختمانهای بانکها سر به فلک کشیدهاند، بازارهایی وجود داشت که در آن از فرش دستباف و شمشیر دستساز گرفته تا چراغهای شرقی به فروش میرفت و البته قیمت این کالاها گاه گران بود. جوانان عرب در قهوهخانههای این محله قلیان میکشیدند و پیرترها به بازی تخته نرد مشغول بودند.
هنگامی که کرامول چایلد در سال ۱۸۹۹ به عنوان گزارشگر نیویورکتایمز از این محله دیدن کرد، نزدیک به سه هزار مهاجر عرب در آن زندگی میکردند. چایلد در مورد مسجد لبنانیهای محله سوریه کوچک اینگونه نوشته است: «هیچ کلیسایی از نظر شکوه و تجمل به پای آن نمیرسد.» و در مورد یک رستوران عربی اظهار نظر میکند: «غذای این رستوران عطر و بوی خاصی داشت که نه به غذاهای آلمانی و نه به غذاهای فرانسوی شبیه بود.»