شیعیان تقریبا در همه جای کویت پراکنده اند. در بسیاری مناطق تفکیک آنان از اهل سنت دشوار است. حدود نیمی از جمعیت کویت، مهاجر و غیر کویتی و بدون تابعیت رسمی اند. نیمی از شیعیان نیز مهاجرند. عمده آن چه که امروزه شیعیان اصیل کویتی به شمار می روند از عربستان (حساوی ها)، بحرین (بحارنه) و ایران (عجم ها) به آن جا رفته اند و هم اکنون حدود ۵۴۰۰۰ ایرانی در کویت اقامت دارند (کویت، ۱۳۹۰: ۳۴). به طور کلی توزیع جمعیتی ساکنان کویت نشان می دهد که شیعیان به طور کلی خواهان اقامت در مناطق و محلات شیعه نشین هستند به طوری که در این مناطق اکثریت را تشکیل می دهند و از معروف ترین مناطق پرتراکم شیعیان تا قبل از پیدا شدن نفت منطقه شرق و بنید القار می باشد. بعد از فعالیت هایی که دولت برای استفاده از نفت و درآمدهای حاصل از آن به عمل آورد بیشتر شیعیان به مناطق جدیدی چون؛ قادسیه، منصوریه، دعیه، دسمه، رمیثیه، سالمیه، حولی و جابریه منتقل شدند. مشخصه این مناطق گسترش مساجد مختص شیعیان و حسینیه ها است، به طوری که تعداد مساجد شیعیان به بیش از ۲۸ مسجد و ۶۰ حسینیه می رسد. باید توجه داشت حسینیه برای شیعیان اهمیت و ارزش زیادی دارد چرا که این مکان شبیه یک باشگاه اجتماعی، مدرسه وکتابخانه است که از آن برای احیای مناسبت های مذهبی مثل خاطره روز عاشورا در ماه محرم استفاده می شود، هم چنین حسینیه نقش مهمی در جنبش های سیاسی و فرهنگی مثل آنچه که در سال ۱۹۳۸ در کویت اتفاق افتاد و شیعیان اجتماعات اعتراض آمیزی را علیه مجلس قانون گذاری در داخل حسینیه برگزار کردند، دارد. علاوه بر آن حسینیه نقش مهمی در اجتماع شیعیان در سازمان های سیاسی دارد، همان گونه که از آغاز دهه ۵۰ دربحرین اتفاق افتاد و حسینیه به عنوان مرکز آغاز حرکت راه پیمایی و تحریک بسیج مخالفان سیاسی در برابرحکومت بود (المدیرس، ۱۹۹۹: ۹ – ۸). با این اوصاف باید اذعان نمود که فرهنگ کویت ریشه در فرهنگ عربی و اسلامی دارد. در عین حال این کشور تاثیرات زیادی را هم از فرهنگ ایرانی پذیرفته است. از یک سو قبل از اسلام این کشور جزیی از خاک ایران بوده و در هنگام شکل گیری به حالت امروزین هم بسیاری از خانواده های ایرانی در این کشور ساکن بوده اند (مانند خانواده بهبهانی). سنت های عربی و به خصوص آداب اسلامی، فرهنگ و هویت ساکنین کویت را به شدت تحت تاثیر قرار داده و بسیاری از اعیاد و رسوم آن ها برگرفته از همین سنت های اسلامی است که از دیرباز در این کشور اجرا شده اند. از جمله این اعیاد می توان به جشن رمضان و عید قربان اشاره نمود (کویت، ۱۳۹۰: ۲۷).
فضای آزاد فرهنگی کویت، این کشور را دروازه فرهنگی خلیج فارس قرار داه است. شاید در بین کشورهای عربی بعد از لبنان، کویت از آزادترین عرصه های فرهنگی برخوردار باشد. قدر مسلم آن است که وضعیت فرهنگی کویت نسبت به سایر کشورهای حوزه خلیج فارس، متمایز بوده و سطح مباحث وعرصه های فرهنگی در این کشور بالاتر و قوی تر از کشورهای عربی اطراف خود است. مطبوعات رونق دارد و نویسندگان با آزادی قابل توجهی به طرح افکار خود می پردازند.این فضا موجب گشته تا شیعه و اهل سنت در عرصه مذهبی با آزادی نسبی فعالیت کنند.در این میان، فعالیت گسترده جریان وهابیت و بهره مندی حداکثر آنان از بستر موجود، مشهود و تاثیرگذار بوده است (کویت، ۱۳۹۰: ۳۴)
شیعیان در کویت نقش مهمی در مسائل فرهنگی دارند. در کویت شیعیان کویت اکثرا چهره های آکادمیک و دانشگاهی هستند و برخی دیگر نیز از تجار بزرگ و مهم کویت به حساب می آیند. همچنین وزارت ارشاد که یکی از مهمترین وزارتخانه های موجود است به عهده «محمد ابوالحسن بهبهانی» بوده که از شیعیان کویت است.اگر چه شیعیان در روزنامه ها و مجلات و به طور کلی مطبوعات کویت دخیل هستند اما حضور آنان و فعالیت های مطبوعاتی آنان به گونه ای نیست که حساسیت جامعه سنی کویت را برانگیزد. مهم ترین تحولات مهم کویت که شیعیان در آن نقش داشتند تحولات و دگرگونی های فرهنگی بوده که سهم قابل ملاحظه ای از آن در اختیار گروه های شیعی موجود در کویت بوده است. از لحاظ فرهنگی، از یکسو شیعیان با شرکت در تشکل های فرهنگی و سازماندهی برنامه های فرهنگی در راستای اهداف فرهنگی و اجتماعی سعی در هدایت جامعه کویت به سوی ارزش های انسانی را دارند. و از سوی دیگر روابط نزدیک فرهنگی با ایران در قالب چاپ و انتشار مطبوعات با تیتراژ بالا و بازدیدهای مقام های عالی رتبه فرهنگی از پیشرفت های فرهنگی دو کشور موجب تحرک و پویایی برنامه های فرهنگی گردیده و زمینه ساز جهش های عظیمی را در زمینه های فرهنگی مابین دو کشور فراهم می نماید. در این میان نباید از نظر دور داشت که شیعیان با حضور مستقیم و غیر مستقیم خود در برنامه های فرهنگی، سعی در اعتلای فرهنگ شیعی دارند. فضای آزادی نسبی فرهنگی کویت این کشور را در میان کشورهای عربی خلیج فارس از نظر فرهنگی متمایز کرده است. به همین سبب وضعیت فرهنگی کویت نسبت به سایر کشورهای عرب حوزه خلیج فارس، متمایز بوده و سطح و عرصه های فرهنگی در این کشور بالاتر و قوی تر از کشورهای عربی اطراف خود است. مطبوعات در این کشور رونق دارد و نویسندگان با آزادی نسبی به طرح افکار خود می پردازند.
🔆 عربستان، در حالی خبر از بازسازی خانۀ «توماس ادوارد لورنس» جاسوس و مأمور اطلاعاتی انگلیس و عامل تجزیۀ سرزمینهای اسلامی و تشکیل رژیم صهیونیستی داده است که آثار اسلامی را حذف کرده است.
🌏 جنگ تمدنها و اشغال آرام و در طول زمان کشورهای مسلمان، حقیقتی است که همواره از سوی حافظان منافع مهاجم در بین ما برچسب "توهم توطئه" میخورد اما عینا قابل مشاهده است.
💬 احمد خوئی
شاعر نظامی گنجوی (۶۰۸-۵۳۷ ه.ق.) :
دین تو را در پی آرایشاند
در پی آرایش و پیرایشاند
بسکه ببستند بر او برگ و ساز
گر تو بهبینی نشناسیش باز.
تحریف
توهم
جهل
زماني که اتحاد جماهير شوروي فروپاشيد، رفت و آمد بين کشورهاي استقلال يافته از آن با ايران زياد شد. آن هنگام اغلب جامعه غيرمتخصص و عوام ايراني - نه آن کساني که در زمينه تاريخ و فرهنگ تخصص داشتند- از اينکه تاجيکها فارسي حرف ميزنند، تعجب ميکردند. حال آن که حداقل از زمان سامانيان تا امروز - يعني دوازده قرن است- که آنها فارسي حرف ميزنند. تاجيکها هم تعجب ميکردند که ما فارسي حرف ميزنيم و نوروز را جشن ميگيريم و از حافظ به نيکي ياد ميکنيم. همين هفتاد، هشتاد سالي که ميان ما ديوار کشيدند باعث شده تا نسياني فراگير بر همه غالب شود و کاملاً دچار سوءتفاهم شويم. ما يک خاندان بوديم و هنوز هم هستيم. معلوم است که بوعلي متولد فارياب است و الان هم فارياب در ازبکستان است. معلوم است که متوفي همدان است و همدان در ايران است. بوعلي تعلق به جهان ايراني دارد و نه تعلق به همدان. مولانا متولد بلخ و متوفي در قونيه است اما به جهان ايراني تعلق دارد. جالب است که بوعلي در تمام سفري که تا همدان که فوت کرد انجام داد هيچ وقت فکر نکرد که از ايران خارج شده است. مولانا هم هيچ وقت فکر نکرد که از ايران خارج شده است. حافظ که از شيراز هم حاضر نبود خارج شود اما ميبينيد که در تاجيکستان حضرت حافظ خطاب ميشود. فردوسي زياد مسافرت نکرد. در توس به دنيا آمد و در توس هم از دنيا رفت. اما ميبينيد که در رژيم بعثي به مردم کردستان عراق اجازه نگهداري شاهنامه نداده و در صورت مشاهده دارنده آن را اعدام ميکردند اما کردها حاضر بودند خونشان ريخته شود ولي شاهنامهشان از دست نرود. سفير گرجستان براي من تعريف ميکرد که در شهر تفليس درصد تعداد کساني که نام شاهنامهاي دارند نسبت به کل جمعيت تفليس از تهران بيشتر است. اين چه چيزي را نشان ميدهد؟ اينکه ما خاندان بزرگي بوديم که هزار و يک نشانه براي آن وجود دارد. اينها همان نشانهها هستند. پس اينکه من به اين چنگ بزنم و او به ديگري مشت که مثلا مولانا يا بوعلي سينا مال کيست، معنا ندارد. معلوم است که نظامي گنجوي متولد گنجه است اما به کجا تعلق دارد؟ به جهان ايراني تعلق دارد. اتفاقا اينها نشانههايي هستند که مدام پيغام ميدهند که شما يک خاندان هستيد. ممکن است که امروز به لحاظ سياسي مرزهاي ما از هم جدا شده باشد اما به لحاظ فرهنگي که ضرورت ندارد مرزهايمان را از هم جدا کنيم. از زمان رضاشاه که نام ايران را به اين گربه نشسته اطلاق کردند، سوءتفاهمها را دامن زدند. اما من در اجلاسهاي مختلف ميديدم که محققين باسواد تمامي کشورهاي استقلاليافته از شوروي وقتي خودشان را معرفي ميکردند، ميگفتند من فلاني هستم، ايراني و اهل تاجيکستان. ايراني و اهل ازبکستان. ايراني و اهل ترکمنستان. ايران نام فاميلي ما بوده است. تا قبل از حکومت رضاشاه نام رسمي کشور ما ايران نبود. ميگفتند ممالک محروسه پارس؛ يعني مملکتهاي مختلفي که تحت حراست پارس قرار دارند. توجه کنيد که قاجارها و صفويان با وجود آن که تبار ترکمن داشتند ولي از همين عنوان سنتي استفاده ميکردند و هيچگاه احساس حقارت يا نقض غرض نميکردند. واژه ايران را بايد معادل با اروپا در نظر گرفت. قرار دادن نام ايران بر بخشي از جهان ايراني مثل اين است که فرانسه از فردا نام کشورش را به اروپا تغيير دهد. چقدر مشکل ايجاد ميشود؟ ما در 1304 همين کار را کرديم. اين سوءتفاهم است. از سوءتفاهمهاي بزرگي است که ما عملاً با بيتفاوتي نسبت به همين بحث ميراث ناملموس بدان دامن زدهايم.
اين است که ميگويم بايد در تغيير و تبديلها بسيار حساس باشيم. مثلا جالب است که الان کل کشورهايي که در حاشيه درياي مازندران هستند به اين دريا «کاسپين» ميگويند و فقط ما هستيم که به آن «خزر» ميگوييم. حالا شما اگر بدانيد که خزرها قومي کوچرو بودهاند که در پهنهاي وسيع از شمال شرقي حاشيه اين دريا و بالاتر از کوههاي قفقاز زندگي ميکردند و از هزار سال پيش ميان روسها و بيزانسيها و ايرانيها محاصره شدند و براي حفظ هويت خود دين يهودي را که به خون منسوب است، به طور کاذب برگزيدند و از اينجا به شرق اروپا کوچيدند و از دل آنها صهيونيسم بيرون آمد، اين سؤال برايتان شکل نميگيرد که چرا الان جز ما هيچکس به اين دريا، خزر نميگويد؛ آن هم از زمان تصويب در دولت پهلوي. مداخلاتي از اين دست سوءتفاهم پديد ميآورد.
مصاحبه با مهندس سيد محمد بهشتي؛ عضو فرهنگستان هنر و رئیس اسبق ازمان میراث فرهنگی
sccr.ir/News/4254/1
یک نفر ۱۲۰۰ بار مزاحم اورژانس شده!
🔹رئیس اورژانس تبریز: ۱۰ تا ۱۵ درصد تماسهای روزانهی اورژانس، مزاحمت تلفنی است. فقط یک نفر، ۱۲۰۰ بار مزاحم شده.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ سلطان زمینخواری در ایران
🔺 زمانی که حقوق کارمندان دولت ۴۰ تومان تا ۱۰۰ تومان بود، خانهای را به ۳ ریال و دکانی را به ۱ ریال خرید
🔺 او با زور املاک مردم را غصب میکرد، طوری که در پایان حکومتش، ۴۴ هزار سند برای املاکش در کل کشور داشت
@ttt1400