هدایت شده از 🍀 به رنگ روشن چشمت 🍀
1.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حالوهوای مزار شهید جمهور یک روز پس از تدفین در حرم رضوی
__
یاتگینان , آرام سیّد ، استراحت وقتیدی
چوخ یارا وار ال_ایاقوندا ، نقاهت وقتیدی 😭
خسته دور جانون ، ووروبلار خنجر تهمت سَنَه
یات رضانون سرسراسینده ، وجاهت وقتیدی
اودلانان جسمون ، گلستاندا اولوبدور ماندگار
ای خلیل الله ایرانی ، شباهت وقتیدی
شعر از : #عباس_دمیرچی
@abbasdamirchi
هدایت شده از 🍀 به رنگ روشن چشمت 🍀
عروسی ماه و خورشید
__
ماه و خورشید است داماد و عروس
آسمان ، تالار این مهمانی است
کهکشانها ، چلچراغ بزم عشق
عرش هم از پرتواش ، نورانی است
فاطمه(س) همپای همراهش علی(ع) است
مصطفی(ص) مامور چاوش خوانی است
شعر از : #عباس_دمیرچی
عرض تبریک به همراهان عزیز
@abbasdamirchi
هدایت شده از 🍀 به رنگ روشن چشمت 🍀
22.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جان ، متاعی نیست در سودای عشق
سر ، چه ارزد تا نهی بر پای عشق
ای خوشا روزی که ناپیدا شود
قطره ای در دامن دریای عشق
بوسه تیزی به رگهای گلو
رقص دست و پا و تن ، همپای عشق
چشم ابراهیم بر چشم پسر
گردن و تیغ و تبِ فتوای عشق
بوی عطر ناب کاشان میدهد
خون سرخ کشته در صحرای عشق
آتشی انداخته بر ملک جان
چشمهای روشن و شهلای عشق
می رسد روزی که دل رسوا شود
در میانجمع ناپیدای عشق
در مقام دوست ، فانی میشود
هر که گردد پیرو مولای عشق
هستی ام چون کاه از آغوش باد
کاش افتد بر کف دنیای عشق
شعر از : #عباس_دمیرچی
@abbasdamirchi
مرگ بر مرگ آفرینان جهان
مرگ بر شمر و یزیدان زمان
مرگ بر گرگان خوناشام پست
لعن و نفرین بر وجود نحسشان
مرگ بر آدم کشان بی وجود
جانیان و حامیان قبض جان
ای که می گویی نگو از مرگشان !!!
بنگر اینک یک ورق از داستان
#عباس_دمیرچی
هدایت شده از 🍀 به رنگ روشن چشمت 🍀
تا که خون جاری است ، میدان را چه غم ؟!
تا که جان باقی است ، شیران را چه غم ؟!
با وجود کوههای استوار
گرد و خاک و باد و طوفان را چه غم ؟!
چونکه لشگر هریکی ، یک رستم است .
یک به یک پرواز میران را چه غم ؟!
آنکه می رقصد به ساز رعد و برق
گر که چتری نیست ، باران را چه غم ؟!
تا که سر باشد سپر در راه دين
قلعه و باروی ایمان را چه غم ؟!
جبهه حق چون که یکدل گشته است
غزه و لبنان و ایران را چه غم ؟
گرچه نصرالله و یحیی نیستند
با ولیِّ امر ، فرمان را چه غم ؟!
شعر از : #عباس_دمیرچی
@abbasdamirchi
@twovadeh1
هدایت شده از 🍀 به رنگ روشن چشمت 🍀
پیغمبر دشت بلا
من زينب و پيغمبر دشت بلايم
من دخت زهرا و علي المرتضايم
بر عشق مولا و برادر مبتلايم
من دستگير و ياور اهل ولايم
زاده كوثرم , صبر را مادرم
**
من راز دار غربت شاه شهيدم
بر كودكان كاروان تنها اميدم
در كربلا گر زهر هجران را چشيدم
جز جلوه هاي ناب زيبايي نديدم
دختر حيدرم , شير نام آورم
**
خون رسول الله به رگهايم روان است
بر قامتم از هيبت حيدر نشان است
نطق گهر بار پدر اندر زبان است
در راه دين چون كوهم و جان پرتوان است
ياس را دخترم , عمه اكبرم
**
در دست دشمن گرچه اكنون من اسيرم
شمشير گر دستم بگيرم همچو شيرم
در پاسداري از ولايت بي نظيرم
اي كاش ميشد در ركابش من بميرم
بر شما ياورم , نازتان ميخرم
***
شعر از : #عباس_دمیرچی
عرض تسلیت به یکایک عزیزان
لینک کانال سروده ها در ایتا :
https://eitaa.com/abbasdamirchi
هدایت شده از 🍀 به رنگ روشن چشمت 🍀
رهایی
رها شو از خود و از هر چه بند است
تعلق ، هرکدامش یک کمند است
جه تلخی ها ز داروی شفابخش
چه رنجی گاه از لذات قند است
اسیر ظاهری و محو صورت
بگو معنا در این بازار چند است !؟
چه آفتهاست در تمجید بیجا
چه زخمی گاه از داروی پند است
درختی گاه ، کوتاه است و پربار
درختی گاه ، بی بار و بلند است
شکر می ریزد از یک بیت ، گاهی
کتابی گاه ، انبار چرند است
نگاهی میبرد دل گاهی از ما
نگاهی گاه شمشير گزند است .
شعر از : #عباس_دمیرچی
https://eitaa.com/abbasdamirchi
هدایت شده از 🍀 به رنگ روشن چشمت 🍀
اقرا باسم ...
می رسد صوت ملائک بر حراء
میشود همصحبت احمد(ص) ، خدا
لرزه می افتد به جانش زین ندا
اقرا باسم ربُّکَ ... یا مصطفی
می کند تکرار و از خود می رود
عِلمِ عالَم میشود در سینه ، جا
می تراود نور بر جان رسول
میشود روشن همه ارض و سما
کشتی انسان به ساحل می رسد
با وجود بی مثال ناخدا
شعر از : #عباس_دمیرچی
عرض تبریک عید سعید مبعث به محضر یکایک همراهان عزیز
https://eitaa.com/abbasdamirchi
هدایت شده از 🍀 به رنگ روشن چشمت 🍀
شمشير و ماه 🖤
لحظه دیدارِ شمشير است و ماه
وحشتی افتاده بر جان پگاه
کاش درها بسته گردد ، کوچه کج
کاش برگردد به سمت خانه ، راه
آه ای شب ، شب بمان امشب ، نرو
رو بسوی یک سحرگاه سیاه
یک گدای بی سر و پای دنی
قصد دارد تا بگیرد جانِ شاه !
در دل مولا هزاران شور عشق
در دل شیطان شراری از گناه
از در و دیوار مسجد میرود
تا به اوج آسمانها دودِ آه
می رود از شهر ، یار بی کسان
می شود امشب یتیمان بی پناه 😭
شعر از : #عباس_دمیرچی
https://eitaa.com/abbasdamirchi
هدایت شده از 🍀 به رنگ روشن چشمت 🍀
رئیس مذهب
عالَمِ عِلم نبوت را عَلَم
مُلکِ دانش را امام مُحتَشَم
زاده ی پاک امیرالمومنین
دست و بازوی رسالت را معین
بانی ی تفسیر دین و مکتب است
شیعه را تنها رئیس مذهب است
جعفر است و جاری از کوه یقین
آفتابِ روشنِ فقه مُبین
شارح شرع است و معیار یَمین
صادق گفتار خَتمُ المُرسَلین
از زلال علم او ، نوشیم ما
جامه از رنگ خدا پوشیم ما
نقطه ی پایانتاریکی است او
رهنما و رهبر پاکی است او
کشته ی دست سیاهی و ستم
زین مصیبت ، قلب شیعه ، غرق غم
در مدینه ، بی حرم ، بی بارگاه
وای بر اندوه شیعه ، آه و آه
شعر از : #عباس_دمیرچی
عرض تسلیت محضر همراهان گرامی
https://eitaa.com/abbasdamirchi
هدایت شده از 🍀 به رنگ روشن چشمت 🍀
عروسی ماه و خورشید
__
ماه و خورشید است داماد و عروس
آسمان ، تالار این مهمانی است
کهکشانها ، چلچراغ بزم عشق
عرش هم از پرتواش ، نورانی است
فاطمه(س) همپای همراهش علی(ع) است
مصطفی(ص) مامور چاوش خوانی است
شعر از : #عباس_دمیرچی
عرض تبریک به همراهان عزیز
@abbasdamirchi
هدایت شده از 🍀 به رنگ روشن چشمت 🍀
سوگنامه :
محرم آمد و دل در تب افتاد
به جانم سوزش خشگ لب افتاد
طنين گريه ی شش ماهه اي باز
به گوش عرشيان ، روز و شب افتاد
به تير و نيزه و شمشير غفلت
تن مه پيكري از مركب افتاد
به دست خصم دون ، دست و سر و تن
رقابت در مقام و منصب افتاد
سرآغاز شقاوت لحظه اي بود
كه تخم كينه ، اندر مذهب افتاد
***
به صحراي عطش ، آتش جلودار
فرات از بخت بد ، در غم گرفتار
هوا غمبار و گرما بی مثال است
زمين و آسمان ، خشك است و تبدار
صداي شيهه اسبان دشمن
وداع جانگداز شاه و سردار
نگاه كودكان بر دست سقا
و مشك پاره در دست علمدار
زبانه مي كشد آتش ز هر سو
به دور بستر تب كرده بيمار
امام و لشگرش در خون شناور
زنان و كودكان ، آواره و زار
*
چو دستان عمو از تن جدا شد
عطش معنا به دشت كربلا شد
زدشمن انتظار ياوري نيست
ز سوی دوستان ، بیحد جفا شد
همه عالم طفيل تار مويش
چه مهماني به دشت كربلا شد!؟
زمين و آسمان اندر تلاطم
بساط كائنات از هم جدا شد
دو دست كودكي در گاهواره
براي عالمي مشگل گشا شد
جوان و كودك و پير و زن و مرد
به اشك ديده اي حاجت روا شد
*
چه گويم واژه ها پيچيد درهم
خجل شد جمله ها از شدت غم
چو بر دامان طفلي آتش افتاد
گرفته عالمي را سوگ و ماتم
چه مي بينم به زير پاي اسبان
تن زيباترين زيباي عالم
و واويلا به حال خواهر زار
كه از اين ماجرا شد قامتش خم
و حال مادري مظلوم و بيكس
كه گويد زير لب ، نجواي مبهم
سه ساله دختر شيرين زباني
براي زخم بابا ، فكر مرهم
شعر از : #عباس_دمیرچی
التماس دعا
@abbasdamirchi