اگر به یک سنی که از تاریخ صدر اسلام اطلاع دقیقی ندارد، بگوییم:
پیامبر گرامی اسلام بعد از بیست و سه سال تلاش طاقت فرسا برای هدایت بشر، پنج روز قبل از شهادت، در بستر بیماری ناشی از مسمومیّت فرمودند:
ایتونی بدواة و کَتِف اکتب لکم کتاباً لن تضلّوا بعدی ابداً
یعنی قلم و کاغذی بیاورید تا چیزی برایتان بنویسم که بعد از من گمراه نشوید.
اگر تو جای اطرافیان حضرت بودی، با شنیدن این دستور حضرت چه می کردی؟
قطعاً خواهد گفت: با سرعت قلم و دوات و کاغذ برای حضرت می آوردم.
سپس به او می گوییم: ولی یکی از افراد حاضر به جای آنکه امر حضرت را امتثال کند، گفت: درد بر پیغمبر غلبه کرده و هذیان می گوید! همان قرآن برای هدایت ما کافی است!
قطعاً آن سنی خواهد گفت: خدا لعنتش کند. عجب حرامزاده ای بوده! این کافر میان اطرافیان پیامبر چه می کرده است؟!؟
جا دارد این ایام یادی کنیم از فضل الله لبنانی که لقب علامه را یدک می کشید و در شهادت حضرت زهرا (س) تشکیک می کرد!
او قبل از این، سینه زنیِ مرسوم برای امام حسین (ع) را هم دارای اشکال شرعی دانسته بود!!!
او به روزنامه کویتی «الوطن» گفته بود: «سینهزنی سنتی مرسوم که باعث اذیت بدن میشود اشکال دارد.»
خدا رحمت کند مرحوم آیت الله شیخ جواد تبریزی و حفظ کند آیت الله سیستانی را که مردانه در مقابل او موضع گیری کردند و او را ضالّ و مُضِلّ نامیدند
ای که گفتی بر یزید و آل او لعنت مکن
زآنکه شاید حقتعالی کرده باشد رحمتش!
آنچه با آل علی کرد او، اگر بخشد خدای
هم تو را بخشد تو که او را کرده باشی لعنتش😃
دیروز در مسجد این سؤال را مطرح کردم که:
آیا خدا را می توان دید؟
همه گفتند: نه
گفتم: خیر، خدا را می توان دید ولی از توی آینه نه مستقیم
برای تبیین منظورم مثالی زدم:
یک تابلوی نقاشی را فرض کنید که روی آن نقش زیبا و ماهرانه ای از یک جنگل زیبا کشیده شده است
دو نفر آن را تماشا می کنند:
اولی می گوید: چه تصویر زیبایی! چه درختان سرسبزی! چه رنگهای دل انگیزی! و . . .
ولی دومی می گوید: چه نقّاشِ هنرمند و ماهری!
اولی با تعجّب می گوید: من که در این تابلو نقّاشی نمی بینم! او در کجای تصویر قرار دارد؟ به من هم نشانش بده
پاسخِ او این است که:
چشم دل باز کن که جان بینی
آن چه نادیدنی است، آن بینی
این تابلو برای شخص دوم که ظاهربین و سطحی نگر نیست، مانند آیینه ای است که من در آن خالقِ نقش را می بیند
به همین جهت است که باباطاهرِ برهنه گفته:
به دریا بِنگرُم، دریا: (تو) بینُم
به صحرا بِنگرُم، صحرا: (تو) بینُم
به هر جا بنگرم: کوه و در و دشت
نشان از قامتِ رعنا تو بینم
و همین جهت است که قدیمی ها وقتی جانوری عجیب یا گلی زیبا می دیدند، می گفتند: جَلَّ الخالق!
همه مخلوقات از آن جهت که مخلوق خدا هستند، جلوه ای از عظمت و قدرت الهی می باشند
و همانطور که نقش روی تابلو عین نقاش نیست ولی نقاش را نشان می دهد
زمین و آسمان و آنچه در آنهاست برای چشم حقیقت بین خدا و خالق را نشان می دهد
هر گیاهی که از زمین رویَد
وحدَهُ لا شریک لَه گوید
از امیرالمؤمنین علیه السلام پرسیدند: هل رایتَ ربَّک: آیا پروردگارت را دیده ای؟
حضرت فرمودند: لم اعبد رباً لم اره: مگر می شود خدایی که را که ندیده ام عبادت کنم؟!؟
ولی خدا را به چشم دل دیدم نه با دیده ی سر
برگ درختانِ سبز در نظرِ هوشیار
هر ورقش دفتری است معرفت کردگار
احمدیاسر وافی یزدی
عشقِ آل علی و بُغضِ فُلان، در دل ماست
با همین حُبّ و همین بغض، جِنان منزل ماست
لکّه ی ننگ خلافتکده بیچاره شده
روده و معده و اثناعشرش پاره شده
یاعلی گفت و بزد خنجر خود بر شکمش
داد با ضربتِ خود، خاتمه، ظلم و ستمش
وقت جشن است و سرور است و پُفیلا خوردن!
آبروی سه نفر را به حقیقت، بُردن
آفرین بر پدر لؤلؤ و یاقوت و طلا
که به یک ضربتِ او، شد ز جهان رفعِ بلا
فاطمه (س) شاد و حسن (ع) شاد و حسین (ع) مسرور است
چشم اعدای علی (ع) ساقی کوثر، کور است
یاسر از حضرت زهرا (س) صله خواهد امشب
چه شود گر که بگیرد صله را از زینب (س) !
نهم ربیع الاول ۱۴۴۲
از استادم که حدود سی سال هم در درس هم در مجلس روضه و هم در جلسه استفتاءاتِ هفتگیِ مرحوم آیت الله بهجت شرکت می کرد، پرسیدم: آیا هیچ وقت ایشان ادعایی مبنی بر زیارت حضرت حجت (ع) نموده اند؟
فرمودند: آنچه من شنیدم فقط این بود که فرمودند: یکبار در عالَمِ خواب و رؤيا، حضرت به شکل و شمایلِ یک پیرمرد هزارساله دیدم
چند روز پیش یکی از دوستان دانشجو را در خیابان دیدم
از وضع موجود گله مند بود
می گفت: خیلی از دوستانم که نماز و روزه شان ترک نمی شد، به خاطر مشاهده فساد و تبعیض و ظلم های موجود در برخی نهادها و و بعضی مسئولان، نماز و روزه را رها کرده اند و حتی نسبت به امام زمان (ع) بی اعتقاد شده اند!
به او گفتم: این رفتار ناشی از عدم مطالعه روایات آخر الزمان است
اگر روایات را بخوانند، اتفاقاً هر چه ظلم و جور و سختی و فشار بیشتر شود، اعتقادشان به مهدویت محکم تر و امیدشان به ظهور مُنجی بیشتر می گردد
مگر در دعای ندبه نمی خوانیم که حضرت وقتی می آیند که دنیا مملوّ از ظلم و جور شده باشد؟
البته اشتباه نشود
این سخن به معنای تأیید ظالمین نیست
خدا ریشه ی همه آنها را بر کند و در دنیا و آخرت خوار و رسوا و ذلیلشان کند
منظور این است که یک مؤمنِ مطّلعِ از سخنان اهل بیت درباره اوضاع آخر الزمان، خود را برای شرایطِ بدتر از این هم آماده می کند و می داند که هر چه به ظهور ( که فقط خدا می داند چند سال یا چند ده سال یا چند صد سالِ دیگر اتفاق می افتد) نزدیک تر می شویم، شرایط زندگیِ مؤمنانه دشوارتر و بلاها و گرفتاری ها و مشکلات بیشتر می گردد
به حدّی که برخی روایات، حفظ ایمان را سخت تر از نگه داشتن آتش در کف دست، دانسته اند!
حضرت به سلمان فرمودند: روزگاری خواهد آمد که معروف، منکر و منکر، معروف خواهد شد!
آری وقتی ارزش ها عوض شود، عوضی ها با ارزش می شوند!
و خوبان و نیکان و درستکاران و راستگویان، منزوی و غریب و بی اعتبار!
احمدیاسر وافی یزدی
سوره ی کوثر مدالِ افتخار فاطمه (س)
هدیه ای از جانبِ پروردگار فاطمه (س)
یا محمد، ما به تو زهرای اطهر داده ایم
دختری با یازده فرزندِ برتر، داده ایم
دشمنانت ابترند و نقشه ی آنها برآب
دوستانت را نباشد در دو دنیا اضطراب
هل أتی نازل شده در وصف آل مصطفی (ص)
فاطمه یک پرتو از نور جمال مصطفی (ص)
زهد و ایمان و یقین از ابتدا تا خاتمه
قطره ای باشد ز اقیانوسِ فضلِ فاطمه (س)
یار و غمخوار و هوادارِ امیرالمومنین (ع)
همسر خوب و وفادارِ امیرالمومنین (ع)
نقطه ی پرگار هستی، آسیابِ فاطمه
محور آلِ کسا، عالی جنابِ فاطمه
با علی همراهِ محسن مانده، حتی پشتِ در
یاعلی بر لب، دلش پر زد به آغوش پدر
عبدِ محضِ خالقِ یکتای بی همتای خود
لحظه ای دلبسته دنیای بی ارزش نشد
دوستانش روز محشر در بهشت جاودان
دشمنانش قعر دوزخ در عذابِ بی امان
ازدواجش با علی در آسمان ها خوانده شد
شرّ و شیطان از وجود نسل ایشان رانده شد
بوسه بر دستان او می زد، رسولِ کائنات
از وجودش پخش می شد نور ایمان و حیات
لیلتُ القدرِ محمد(ص)، مطلعُ الفجر علی (ع)
خنده ی پُر مهرِ زهرا، بهترین اجر علی (ع)
***
لا فتی الا علی با دست های بسته اش
سوی مسجد می رود با گام های خسته اش
اشکِ غم می ریزد از چشمان آل مصطفی
بس که از انسان نماها دیده بی داد و جفا
همهمه افتاده اندر خانه زهرا چرا؟!؟
گشته گویا آیه ای از سوره کوثر، جدا😭
یاسِ مولا شد کبود و محسنِ او شد شهید
لعنتِ بی حدّ و اندازه بر این قوم پلید
احمدیاسر وافی یزدی
یا حضرتِ مرتضی علی، اَدرکنی
ای جلوه ی نور اَزَلی، اَدرکنی
از شوقِ نجف دلم زند هر دَم پَر
شاهانِ جهان، غلامِ عَبدَت، قنبر
سرها به فدای قدمت، یا مولا
حاتَم شده محوِ کَرَمَت، یا مولا
یعنی که تویی مظهرِ اوصافِ کمال
خورشیدِ جمالت نرود رو به زوال
نازم به همه که خاکِ درگاهِ توأم
در هر قدمی مسافرِ راهِ توأم
ابر و مَه و خورشید و فلک در دستت
جبریلِ امین بدون شک سَرمَستَت
حُبّ تو مرا مایه ی فخر است و نجات
سرمایه ی من بُوَد به هنگامِ مَمات
من غرقِ گناهم و امیدم به شماست
زیرا که شفاعتِ شما، عفوِ خداست
در لحظه ی آخر که همه مأیوسند
لبهای دلم دست تو را می بوسند
یا حضرت مرتضی علی، کن مَدَدی
تا پاک شوم ز جُرم و عصیان و بدی
احمدیاسر وافی یزدی
زمزمه ی نادِعلی حاجت من روا کند
معجزه ی یادِ علی، دردِ مرا دوا کند
هیچ کسی به جز علی، وصیّ مصطفی نشد
مثل علی به هیچکس، حق کُشی و جفا نشد
راه علی صراط ما، حُبّ علی حیات ما
ذکر علی علی بُوَد مایه ی انبساطِ ما
آینه ی وجودِ او نشانگرِ خدا بُوَد
طینتِ پاک و طاهرش ز ما سِوی جدا بُوَد
وقتِ سحر، گریه و آه، وقت نبرد، یک سپاه
صحابه چون ستاره و علی بلاتشبیه، ماه
اراده گر کند شود مسِ وجود ما طلا
رفع شود ز شیعیان سایه ی وحشت و بلا
فَلَک نظاره می کند به برق ذوالفقار او
مَلَک به سجده می رود مقابلِ وقار او
یقین بدان که حُبّ او تو را حیات می دهد
تو را ز غصّه های بی کران، نجات می دهد
احمدیاسر وافی یزدی
AUD-20201114-WA0011.mp3
3.69M
توضیحات علامه طباطبایی در مورد تفسیر المیزان
زبان از وصف حیدر ناتوان است
که اسرار خدا در او نهان است
هر آنکس بغض او را داشت در دل
به جز دوزخ ندارد جا و منزل
رَهِ او راه حقّ و مستقیم است
تلاش دشمنانِ او عقیم است
امیرِ عالَم و محبوبِ خاتَم
به حُبَّش زنده و مسرور و شادم
سلام انبیا بر قنبر او
ملائک تشنگانِ کوثر او
اگر از تن جدا گردد سر من
و گر سوزانده گردد پیکر من
دل از مولود کعبه بر ندارم
و قلبم را به دستش می سپارم
ارادتمندِ ساداتِ جهانم
فدای جدّ آنها باد، جانم
تمام هستیَم نذرِ نگاهش
به امّیدی که باشم در سپاهش
سیَه رو باشد اندر روز محشر
هر آنکس نیست اندر خطّ حیدر
جمالش در رخ مهدی عیان است
و شیعه در زمانِ امتحان است
امان از فتنه های کور و تاریک
فغان از گرگ های ظاهراً نیک!
دروغ و مکر و حیله گشته رایج
علی تنها و مردم با خوارج
یگانه مُنجیِ عالَم، کجایی؟
بیا و خوب کن حالم، کجایی؟
♦️ منظورم از علیِّ تنها، علیِّ زمان، حضرت حجّت (عج) است
احمدیاسر وافی یزدی
رُوِيَ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيِّ قَالَ:
دَخَلْتُ إِلَى مَسْجِدِ الْكُوفَةِ،وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (صَلَوَاتُ اللَّهِ وَ سَلاَمُهُ عَلَيْهِ)يَكْتُبُ بِإِصْبَعِهِ وَ يَتَبَسَّمُ
فَقُلْتُ لَهُ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، مَا الَّذِي يُضْحِكُكَ؟
فَقَالَ: عَجِبْتُ لِمَنْ يَقْرَأُ هَذِهِ الْآيَةَ وَ لَمْ يَعْرِفْهَا حَقَّ مَعْرِفَتِهَ
فَقُلْتُ لَهُ:أَيُّ آيَةٍ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ؟
فَقَالَ: «قَوْلُهُ تَعَالَى: اَللّٰهُ نُورُ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكٰاةٍ
الْمِشْكَاةُ مُحَمَّدٌ(صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ)
فِيهٰا مِصْبٰاحٌ، أَنَا الْمِصْبَاحُ
فِي زُجٰاجَةٍ الزُّجَاجَةُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ
كَأَنَّهٰا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ وَ هُوَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ
يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبٰارَكَةٍ : مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيّ
زَيْتُونَةٍ : جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ
لاٰ شَرْقِيَّةٍ : مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ
وَ لاٰ غَرْبِيَّةٍ : عَلِيُّ بْنُ مُوسَى
يَكٰادُ زَيْتُهٰا يُضِيء : مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ
وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نٰارٌ : عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ
نُورٌ عَلىٰ نُورٍ : الْحَسَنُ ابْنُ عَلِيٍّ
يَهْدِي اللّٰهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشٰاءُ : الْقَائِمُ الْمَهْدِيُّ
وَ يَضْرِبُ اللّٰهُ الْأَمْثٰالَ لِلنّٰاسِ وَ اللّٰهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ »
تفسیر برهان، جلد ۴ ص ۷۲
💠بخوانيد و لذت ببريد ✔
.
جابر بن عبد الله انصاری روایت فرموده: وارد مسجد کوفه شدم، مولا امیر المومنین علیه السلام را دیدم که با انگشت مبارکش می نویسد و تبسّم میکند.
.
عرضه داشتم: ای امیر المؤمنین، چه چیز سبب لبخند شما شده است؟ .
فرمودند: «تعجب می کنم از کسی که این آیه را می خواند ولی معرفتِ اصلی را ندارد (و از حقّ معرفت و باطن این آیه غافل است)»
.
عرض کردم: چه آیه ای یا امیر المؤمنین؟
.
حضرت فرمودند: «فرمایش خداوند متعال -آيه۳۵/نور- .
🔸️اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ ۖ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ ۖ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَّا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ ۚ نُّورٌ عَلَىٰ نُورٍ ۗ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاءُ ۚ...🔸️
.
فرمودند:
﴿مشکات﴾ در این آیه، حضرت محمد (ص) است،
⚘
﴿مصباح﴾
من هستم،
⚘
﴿زجاجه﴾
حسنین علیهما السلام هستند،
⚘
﴿کوکب درّی﴾
علی بن الحسین
⚘
﴿شجره_مبارکه﴾
محمد بن علی
⚘
﴿زیتونه﴾
جعفر بن محمد
⚘
﴿لا شرقیَّه﴾
موسی بن جعفر
⚘
﴿لا غَربیّه﴾
علی بن موسی
⚘
﴿یکاد زیتها یضیئ﴾
محمد بن علی
⚘
﴿و لو لم تمسسه نار﴾
علی بن محمد
⚘
﴿نور علی نور﴾
حسن بن علی
⚘
و ﴿یهدی اللّه لنوره من یشاء﴾
مهدیِ قائم است
⚘
📚 تفسیر برهان، ج۴، ص۷۲؛
عُلَما جمله، تلامیذِ مَنَند
اَنَا بینَ العُلَما، کَالخورشید!
یوسف از چشم زلیخا افتاد
چون که وصفِ رُخِ وافی بشنید!
لیک هر کس که مرا دید، بسی
به من و شعر جَفَنگم خندید!
احمدیاسر وافی یزدی
اصل ۳۱ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
داشتن مسکن متناسب با نیاز، حق هر فرد و خانواده ایرانی است. دولت موظف است با رعایت اولویت برای آنها که نیازمندترند به خصوص روستانشینان و کارگران زمینه اجرای این اصل را فراهم کند
😓😓😓😓😓
امشب تلویزیون به گونه ای قضیه تخریب آلونک زن بندرعباسی را مطرح کرد که گویا این برخورد یک استثنا و تخلفِ مأموران بوده است
در حالی که هر کس با شهرداری ها و مأموران مالیات و عوارض و سدّ معبر، اندک آشنایی داشته باشد، به خوبی می داند که انسان حساب نکردنِ شهروندان یک روال عادی در شهرداری هاست
لعنة الله عليهم
مهرِ تو را به عالَمِ اِمکان، نمی دهم
گنجِ محبّت تو را ارزان نمی دهم
حس می کنم که شعر مرا گوش می کنی
فریادِ آتشِ مرا خاموش می کنی
با هر نَفَس که می کِشَم، دیدارت آرزوست
عشقِ به تو، سرمایه ی ایمان و آبروست
وقتی به یاد غیبت تو، غصه می خورم
دل از هر آنچه در کف دنیاست، می بُرَم
بس که گناه، قلب مرا تیره کرده است
گویا ولیّ امر خدا، پشت پرده است
امّا تو هستی حاضر و ناظر، ولی چه سود
دنیا به سمتِ خود، دلِ وادادگان رُبود
ما خسته ایم از همه، ای صاحب الزمان
لطفی کن و به جان ضعیفان، مَدَد رسان
حُبّ تو و مَوَدّتِ آباء تو، مرا
قطعاً نجات می دهد از وَرطه ی جزا
مَستم کن از پیاله ی جامِ محبّتت
ای جان فدای رحمت و الطاف و رَأفَتَت
وصفِ تو، از شنیدن و گفتن فَراتر است
باید شنید از لب زهرا (س) که مادر است
در روزگارِ ظُلمت و ظلمِ ستمگران
مهدی بیا که ما همه هستیم بی امان
یا رب، دعای خسته دلان را روا نما
دردِ جهان، به آمدنِ او، دوا نما
مدح مولا امیرالمومنین علیه السلام..wav
20.88M
🌹مدح مولا امیرالمومنین علی علیه السلام.🌹
عبارت، قاصر از مدحِ تو باشد
کجا مخلوق در سطحِ تو باشد؟!؟
لبانَت را چو از هم وا کُنی تو
میان خطبه ها، غوغا کُنی تو
یگانه یاور و جانِ رسولی
تو تنها کُفوِ زهرای بتولی
امیرِ مؤمنان و فخرِ دینی
امام و حُجَّتِ روی زمینی
مرا با یک نگاهت کن بهشتی
نجاتم ده، سوارم کن به کشتی
یَدِ تو، دستِ رحمان و رحیم است
عَدُوَّت، ساکنِ قعرِ جَحیم است
ندای لافتی از آسمان ها
نموده لانه در اعماقِ جان ها
یکی بود و یکی هم خواهد آمد
علیّ و مهدیِ آل محمد (ص)
📜شاعر📜 احمد یاسر وافی.
🎤مداح 🎤: کربلایی علی امینی.
من خاکِ کفِ پای غلامان تو هستم
عمری است سَرِ سفره ی جود تو نشستم
بد هستم و بد کرده ام، اما تو کریمی
دلسوزِ منی مثل رفیقان صمیمی
یکبار مرا از دَرِ این خانه نراندی
یکبار مرا عاصی و بیچاره نخواندی
نورت همه جا هست و من از دیدن آن، کور
هستی تو سلیمان و نظر کن به مَنِ مور
ای مُنجیِ دین، پرده ز رخسار بیَفکن
با اذن خداوند بِکَن ریشه ی دشمن
دارم عطشِ دیدنِ رخسارِ چو ماهت
خواهم که شوم خادمِ افرادِ سپاهت
از بس که گنهکارم و پرونده سیاهم
ترسم نکنی با کَرَم و لطف، نگاهم
رحمی کن و راهم بده در زمره ی خوبان
لبریز کن از شوقِ وصالِ تو، دل و جان
ای حُجَّتِ ثانی عشر و شمسِ عدالت
تعجیل نما تا برود ظلم و رذالت
برنامه ی دین با تو شود کاملاً اجرا
با آمدنت شاد شود حضرت زهرا (س)
یارانِ تو در غیبتِ تو، خواب ندارند
غیر از تو، انیسِ دل و ارباب ندارند
احمدیاسر وافی یزدی
دیشب یکی از اقوام از شهرستان زنگ زد
گفت: شما آخوندها کی می خواهید از این مملکت برید؟
گفتم هیچ سلطان و پادشاه و حاکمی خودش از مملکتش نرفته
پهلوی دوم هم با فشار مردم بیرون رفت
گفت: خب ما اگه شما آخوندها را نخواهیم باید چی کار کنیم؟
گفتم باید قیام و انقلاب کنید
گفت: چند بار که قیام کردیم ولی سرکوبمان کردید
گفتم عرضه نداشتید که زود صحنه را خالی کردید
از انقلابیون سال پنجاه و هفت یاد بگیرید که تا پای جان ایستادگی کردند
گفت خب قیام کنیم بازداشت و زندانی می شیم
گفتم: مگر انقلابیون دهه پنجاه بازداشت و زندانی و شکنجه و تبعید نشدند؟
گفت: مردم گرسنه کِی حوصله قیام و دردسر دارند؟
گفتم: اتفاقاً گرسنگانِ به ستوه آمده قیام می کنند. معلومه که هنوز به اینجاتون نرسیده و گر نه به اعتراض لفظی اکتفا نمی کردید و از بازداشت و زندان نمی هراسیدید
گفت: حالا دوتا استخاره برام بگیر که کار دارم!
من هم با تسبیح دو استخاره برایش گرفتم و هر دو بد آمد
فکر کنم اولی را برای قیام می خواست و دومی را برای خودکشی😄
خدا رو شکر که هردوش بد اومد!
احمدیاسر وافی یزدی