#خاطرات_شهدا🌷
💠سردار شهید مدافع حرم مهدی قره محمدی متولد سال 1358📆 و اصالتاً اهل شهر #آمل و از "تکاوران" یگان صابرین نیروی زمینی #سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که داوطلبانه عازم سوریه شد.
💠او درحالی که #فرماندهی یکی از محورهای عملیاتی را برعهده داشت، در حین پاکسازی مناطق از لوث تروریست های تکفیری👹 در شهر #دیرالزور به فیض شهادت🌷 نائل شد.
🔻مریم تاتار همسر سردار شهید مدافع حرم مهدی قره محمدی
🔰ما با هم 13سال زندگی مشترک💞 داشتیم، او از همان روز اول ازدواج شرایط کاری اش را برای من گفت.
او میگفت #کار من عشق است و با عشق♥️ وارد این کار شدم و شما باید در این #راه دوام بیاوری.
🔰کار من دوری از خانواده، ماموریت، مجروحیت و #شهادت دارد.
اگر شما می توانید بسم الله.
من هم شرایط را پذیرفتم✅ و هیچ گاه از این انتخاب #پشیمان نیستم❌
🔰 #مهدی با تمام وجود خودش را وقف ما می کرد و به هیچ وجه یکبار از آپ دروغ نشنیدم⛔️
خیلی به #بیت_المال حساس بود و هر دینی که به گردن داشت را ادا میکرد👌
او خیلی منظم و #قانونمند بود و تمام کارهایش روی اصول و برنامه ریزی و نظم بود.
🔰از همان ابتدای زندگی به من میگفت که «نباید شما به من #متکی باشی و باید بگونه ای زندگی کنی که گویا من اصلا من وجود ندارم🚷 شما باید خود را برای روزی آماده کنی که من #رفتم و برنگشتم».
🔰میگفت: شما الآن مدیر خانه هستی و اگر من نبودم، باید #ستون خانه شوی و نباید این ستون از بین برود و باید بچه ها👥 به گونه ای بزرگ شوند که قوی و #مستحکم باشند.
🔰ما سه فرزند به نام های فاطمه 10 ساله، زهرای 5 ساله و محمد جواد 1 ساله داریم.
#مهدی به فاطمه خانم میگفت «مادر بابا»😍 چون که مادرش در شهر دیگری زندگی میکرد و میگفت تو جای #مادر_من هستی.
به زهرا میگفت «پرنسس بابا».
🔰مهدی خیلی آنها را دوست داشت💖 و میگفت: دختر باید حتما #محبت_پدر داشته باشد.
می گفت «نام فاطمه و زهرا را برای شما گذاشتم تا #الگویتان حضرت فاطمه(س)♥️ باشد».
#شهید_مهدی_قره_محمدی
#شهید_مدافع_حرم
@Vajebefaramushshode
واجب فراموش شده 🇵🇸
سالگرد شهادت🍃🌸 دو یار وفادار و شهید مدافع حرم قدیر سرلک و روح الله قربانی گرامی باد خودروی روح ا
🔰ناله جامانده ها به گوش می رسد.
حسرت #شهادت بر دلشان و بغض دلتنگی💔 بر گلویشان مهمان شده است.
شهادت #مصطفی_صدرزاده را هنوز باور نکرده اند و جای خالی سیدابراهیم تلنگر دل های شکسته است.
اشک می ریزند😭و میان هق هق هایشان، دعای روسفیدی میکنند🤲
🔰دلتنگی های همسر💞 روح الله از پشت گوشی و حرف های #همسفر زندگی اش برای آرام کردنش قصه هرروز دمشق است.
#عملیات تمام شده و روح الله بار سفر برای بازگشت بسته است💼
🔰دقایق آخر است و فرمانده گردان امام حسین آرزوی شهادت🌷 را تا می کند و در چمدان امید می گذارد برای بازگشت مجدد به سرزمینی که برای آرزویش آمین می گوید.
#قدیر_سرلک را میگویم.
مدافعی که میخواهد قبل از رفتن، امانتی های لشکر را تحویل دهد مبادا مدیون #بیت_المال شود.
🔰قدم بر می دارند 👣 برای برگشت اما دل کندن از سرزمینی که صدای #هل_من_ناصر_ینصرنی از آن به گوش می رسد سخت است😔
سنگینی دل کندن همچون وزنه ای به پایشان زنجیر شده است.
هوای دلشان ابری شده و برای آرزوی چند سالشان #امن_یجیب می خوانند.
به قول روح الله اگر خدا بخواهد جلوی مقر هم شهادت روزی می شود🕊
🔰دعایشان مستجاب شد.
ماشین منفجر شد💥
بوی #دود می آمد وآتش روضه #حضرت_مادر در دلشان زمزمه میشد.
بقیه که آمدند به یاد #ارباب ناله کردند😭
حاج عمار از روضه علمدار گفت و #دست های قطع شده.
نوحه خواند و به رسم کربلا تکه های بدن را روی پتو جمع کرد.
امان از دل عمار و روضه #انکسرت_ظهری😞
🔰حرف از #علمدار که می شود دل می لرزد و چشم بر جای خالی #سردار_دلها می بارد.
او هم سوخت.
در شب جمعه ای، #اربا_اربا شد.
حال، دست قطع شده و انگشترش💍 روضه روزهای بدون او شده است😭
شکر خدا #انگشترت مونده توی دستت
شکر خدا که #ساربانی اونطرفها نیست
🕊به مناسبت سالروز شهادت #شهید_روح_الله_قربانی و #شهید_قدیر_سرلک
🌹🍃🌹🍃
@Vajebefaramushshode