eitaa logo
وارثین (کانال مدرسه علمیه ولیعصر کرمانی‌ها «عج» ارائه مطالب علمی ، اخلاقی، آموزشی و پژوهشی)
552 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
770 ویدیو
1.4هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹تعادل و تراجیح🔹 💠 و یکی از مباحث مهم اصولی است و در باب تعارض بین ادله شرعیه کاربرد دارد. ‌ 🔰 همسان بودن دو دلیل متعارض را تعادل و مرجّح داشتن یكى نسبت به دیگرى را ترجیح می گویند. 🔰 مراد از تعادل، تساوى دو دلیل متعارض در همه عوامل ترجیح است. 🔰 واژه ترجیح، مصدر و جمع آن (برخلاف قواعد ادبى عرب كه باید ترجیحات باشد) تراجیح است به معناى اسم فاعل یعنى مرجّح؛ و مرجّح عبارت است از ویژگیها و خصوصیاتى كه سبب تقدم یكى از دو دلیل متعارض بر دیگرى مى‌شود. از آن در اصول فقه مبحث تعادل و تراجیح به تفصیل سخن رفته است. 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
تادیب در لغت به معنی تعلیم، ریاضت نفس و کسب محاسن اخلاق است. هم‌چنین به معنی مجازات نمودن به‌جهت ارتکاب فعل ناپسند نیز به‌کار می‌رود  و در اصطلاح فقها مقصود از تادیب همان تعزیر است، یعنی مجازات کم‌تر از حدّ، لیکن همان‌گونه که توضیح داده شد، کودکان همانند بزرگسالان مشمول مجازات تعزیر قرار نمی‌گیرند، به همین‌جهت در روایات و عبارات فقها در ارتباط با تعزیر کودکان از لفظ تادیب استفاده شده که مقصود از آن مجازاتی خفیف و سبک‌تر از تعزیر بزرگسالان می‌باشد، به‌گونه‌ای که کودک را از انجام مجدّد فعل ناپسند باز دارد. شهید ثانی در این‌باره می‌نویسد: «اگر کودک مرتکب عمل شنیع لواط شود، فاعل باشد یا مفعول، تادیب می‌گردد و تادیب در این‌گونه موارد به معنی تعزیر است». امّا تنبیه در لغت به‌معنی هشیار کردن، تذکرّ، بیدار کردن و توجّه دادن است.  و نیز به‌معنی توبیخ، گوشمالی دادن، توبیخ همراه با کتک به‌کار می‌رود. به‌عبارت دیگر، به‌معنی کیفر می‌باشد. در زبان فارسی گاهی تنبیه به‌معنی تادیب و نوعی مجازات به‌کار می‌رود و مترادف یکدیگر می‌باشند. در اصطلاح حقوق جزا، تادیب عبارت است از واکنش مخصوص کیفری، در مقابل اعمال مجرمانه طفل و مجنون. به‌عبارت دیگر مقصود از آن نوعی مجازات خفیف می‌باشد.  همچنین تنبیه به معنی کیفر انضباطی کودک و مجنون است. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
🔸اعاده معدوم🔸 🔰اعاده معدوم، یعنی اینکه یک شیئ پس از آنکه یکبار وجود پیدا کرد و سپس از بین رفت، دوباره به وجود آید، یعنی دقیقا همان شیئ با همان تشخص و تعیُّنی که داشت دوباره موجود گردد به گونه ای که بتوان گفت این همان شیئ است که معدوم شده بود. 🔰اِعاده معدوم‌، مفهومی‌ فلسفی‌ و کلامی‌ که‌ خاستگاه‌ آن‌ اعتقاد به‌ معاد و حشر جسمانی‌ است‌. مطابق‌ این‌ عقیده‌ بدن‌های‌ از میان‌رفته انسان‌ها باید در عالم‌ آخرت‌ بازگردانده‌ شوند تا سزای‌ نیک‌ و بد اعمال‌ خویش‌ را در قالب‌ جسمانی‌شان‌ ببینند. ✍اختلاف فلاسفه و متکلمان 🔰آنچه‌ در این‌ باره‌ مورد بحث‌ بوده‌ است‌، ایجاد دوباره چیزی‌ است‌ که‌ زمانی‌ معدوم‌ شده‌ است‌، فلاسفه‌ برخلاف‌ اغلب‌ متکلمان‌ امکان‌ عقلی‌ اعاده معدوم‌ را نفی‌ کرده‌اند و رستاخیز را به‌ صورتی‌ تبیین‌ کرده‌اند که‌ مستلزم‌ اعاده معدوم‌ نیست. 📌متکلمان‌ با استناد به‌ آیاتی‌ از قرآن‌ کریم‌ اعاده معدوم‌ را از مظاهر قدرت‌ خداوند شمرده‌اند، خداوندی‌ که‌ بر آفرینش‌ نخستین‌ِ چیزی‌ قادر بوده‌ است‌، به‌ طریق‌ اولی‌ می‌تواند پس‌ از نابود ساختن‌ آن‌، دوباره‌ عین‌ آن‌ را به‌ عرصه هستی‌ درآورد. 🔰در میان‌ متکلمان‌ از کرامیه‌ و نیز از ابوالحسین ‌بصری متکلم معتزلی‌ و برخی‌ دیگر به‌ عنوان‌ کسانی‌ یاد شده‌ است‌ که‌ قائل‌ به‌ اعاده معدوم‌ نبودند و از میان‌ رفتن‌ اجسام‌ را عدم‌ نمی‌دانستند، بلکه‌ معاد را گرد آمدن‌ اجزاء متفرق‌ می‌شمردند. 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @valiasrk
🔶️قسمت اول اعاده معدوم بنا بر مبانی فلسفی غیر ممکن است، تا آنجا که برخی امتناع آن را بدیهی شمرده‌اند. به نظر آنان اعتقاد به اعادۀ معدوم ناشی از سوء فهم و نداشتن تصوری درست از این مفهوم است، در حالی که ذهن به صِرف داشتن چنین تصوری، محال بودنش را تصدیق می‌کند. ابن سینا در شفا می‌گوید: «‌عقل بدون آن که نیاز به دلیل و برهان داشته باشد اعادۀ معدوم را ردّ می‌کند و آن چه دراین باره ذکر می‌شود نه از باب تعلیم و آموزش بلکه از قبیل تنبیه و یادآوری است.‌» از دیدگاه فلاسفه، حکم به امتناع اعادۀ معدوم یک حکم فطری است. فطریات، قضایایی هستند که دلیلشان همراه با حضور آنها در ذهن، به ذهن می‌آید و انسان برای تصدیق آنها نیاز به تلاش فکری ندارد. بااین‌همه، فلاسفه در این موضوع به بحث و استدلال پرداخته‌اند: دلیل اول یکی از این استدلال‌ها مبتنی بر مفهوم زمان است. اگر فرض کنیم که چیزی در زمان خاصی موجود باشد و سپس معدوم شود، اعادۀ آن بدین معناست که بار دیگر با عین همان ویژگیها و از جمله با همان قید زمانی وجود پیدا کند، در حالی که زمان امری است ذاتاً گذرا و برگشت ناپذیر. اگر زمان پیشین نیز اعاده پذیر فرض شود، باز هم اعادۀ معدوم امکان ندارد، زیرا لازمۀ مفهوم اعاده این است که هر چیزی با اعاده شدۀ خود از حیث زمان متمایز باشد. بنابراین، اگر پس از معدوم شدن چیزی، در زمانی دیگر موجودی با همان خصوصیات پدید آید، نمی‌توان این موجود را اعاده شدۀ موجود نخست دانست، و باید آن را نه عین اولی، بلکه مثل آن به شمار آورد. متکلمان از آنجا که ظرف زمانی موجودات را در‌شان وجودی آنها بی‌تأثیر می‌پنداشتند، این استدلال را نمی‌پذیرفتند. گرچه آنان معتقد بودند که اعادۀ چیزی مستلزم اعادۀ اعراض آن نیز هست، اما در تصور آنان زمان از دایره این اعراض بیرون بود. ادامه دارد... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
🔶️قسمت دوم دلیل دوم یکی از ادلۀ دیگری که فلاسفه آورده‌اند، این است که اگر اعادۀ معدوم امکان پذیر باشد، بدین معنی است که شیئی می‌تواند با عین خصوصیات شیء معدومی وجود پیدا کند که در این صورت آن را دارای هویت شیء نخست و مُعاد (اعاده شده) آن به شمار می‌آوریم. اگر ایجاد شیء دوم با عین ویژگیهای شیء نخست، ممکن دانسته شود، به همین گونه باید شیء سومی نیز بتواند با عین همان ویژگیهای شیء نخست ابتدائاً ایجاد شود. در این صورت نمی‌توان شیء سوم را هم، در حالی که مُعاد وجود یافته است، مُعاد دانست، بلکه باید آن را «‌مثل‌» شیء نخست به شمار آورد. اما نمی‌توان از دو چیز عیناً یکسان، یکی را مُعاد شیء اول محسوب کرد و دیگری را همانند آن. بنابراین ایجاد عین یک چیز معدوم فرض نادرستی است. دلیل سوم استدلال دیگر فلاسفه این است که اگر معدومی عیناً اعاده شود، بدین معنی است که عدم میان یک چیز و خود آن فاصله شود و به بیان دیگر آن چیز بر خودش تقدم زمانی داشته باشد و این غیر ممکن است. ادامه دارد... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
🔶️قسمت سوم در حکمت متعالیه ملاصدرا نیز با مبانی خود و بحث اصالت وجود، صورت مساله را روشن‌تر ساخت. او بر مبنای اصالت وجود می‌گوید: هویت هر چیز همان وجود آن است و عدم نیز هویتی جز رفع وجود ندارد. پس همچنانکه هر چیز تنها یک هویت دارد، به همین گونه وجود و عدم آن نیز یکی بیش نیست. بنابراین نمی‌توان برای یک ذات و یک شخص واحد دو وجود یا دو عدم تصور کرد. معدوم عیناً اعاده پذیر نیست، زیرا فرض بر این است که هویت شخصی آنچه اعاده شده است، همان هویت شیء معدوم باشد. در این صورت باید وجود آنها را نیز یکی دانست، در حالی که لازمۀ مفهوم اعاده، دو وجود برای هویت واحد است.  •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
🔶️قسمت سوم بررسی اختلاف بین فلاسفه و متکلمان در مسئله اعاده معدوم از آنجا که بیشتر متکلمان اهل سنت، معاد را از مصادیق بازگرداندن معدوم می‌شمردند، انکار آن را به منزله انکار معاد می‌دانستند. از این رو اختلافات تندی بین فلاسفه و متکلمان در این باب در گرفت. غزالی فصلی از تهافت الفلاسفه را به رد نظر فلاسفه درباره اعاده معدوم و معاد جسمانی اختصاص داده است. آنچه وی به فلاسفه نسبت می‌دهد، انکار معاد جسمانی و تأویل ثواب و عقاب اخروی به لذت و الم روحانی است.علامه مجلسی نیز گفته است: «‌و واجب است معتقد باشی به اینکه خداوند تعالی در روز قیامت همه مردم را زنده می‌کند و ارواحشان را به بدن اولیه خودشان باز می‌گرداند.... و به شبهات حکما که میگویند اعاده معدوم ممکن نیست، و به تأویلات آنها که معاد جسمانی را تأویل به معاد روحانی میکنند، توجه مکن.‌»  آیت الله جعفر سبحانی معتقد است مقصود متکلمان از اعاده معدوم همان اعاده معدوم محال که فلاسفه آن را محال می‌شمرند نیست. بلکه مقصود آنان از اعاده، کاربردی عرفی است، به این معنا که بتوان گفت این موجود جدید، همان موجود قبلی است؛ و هرگز عینیت عقلی و یا بازگشت زمانی که شیء در آن ظرف بوده، مورد نظر آنها نیست. دلیل این سخن آن است که آنان با امکان بخشیدن به مساله اعاده معدوم، در صدد اثبات معاد جسمانی انسان‌ها هستند. و پیداست که معاد انسان در روز قیامت، به معنای بازگشت زمان دنیا در روز رستاخیز نیست، و اگر تنها خود انسان بازگردد هر چند زمان تحققش باز نگردد، معاد جسمانی تحقق می‌پذیرد. نکته دیگر اینکه با وجود انتقاد متکلمان، باید توجه داشت که فلاسفه هرگز منکر معاد جسمانی نبوده‌اند. اگرچه در تبیین کامل آن نیز چندان توفیقی نداشته‌اند. آنان به این دلیل که اعاده معدوم را ناممکن می‌شمردند، معاد جسمانی را به گونه‌ای متفاوت با متکلمان تفسیر کرده‌اند. ابن رشد در تهافت التهافت ضمن دفاع از عقاید دینی فلاسفۀ مسلمان، باقی بودن نفس را لازمۀ اصل معاد می‌شمارد. وی تأکید می‌کند که مقصود از اعاده باید ایجاد «‌مثل‌» این اجسام باشد، نه عین آنها، زیرا معدوم عیناً اعاده پذیر نیست. پس جسمی که اعاده می‌شود، با جسم پیشین وحدت نوعی دارد، نه وحدت عددی. بازگشت نفس به جسم دیگر متضمن امر محالی نیست که قول به اعاده عین اجسام با آن روبه روست. به طور خلاصه، از دیدگاه فلاسفه، مرگ آدمی و پایان این جهان هرگز به معنی معدوم شدن نیست تا نیاز به اعاده و بازگرداندن آن وجود داشته باشد. بلکه مرگ نوعی انتقال، و استکمال است. فیلسوفان مسلمان تاکید دارند که هویت انسان به نفس و روح اوست و نه جسم و بدن؛ و نفس با مرگ نابود نمی‌شود؛ بلکه این بدن است که می‌پوسد و از بین می‌رود. و چون روح اساسا معدوم نمی‌شود نسبتی با اعاده معدوم نخواهد داشت. پایان •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
وارد هر جنگ و جدالى نشوید ، گاهى وقتها آرامش از اينكه بخواهید ثابت كنىد حق با شماست بهتر است! •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
روش شناسی اجتهاد-استاد واعظی.pdf
1.38M
استاد سید محمدرضا 🔹در این پژوهش مباحث ارزشمندی پیرامون اجتهاد و های آن مطرح شده است. ▫️یادداشت مرتبط: فایل‌های صوتی تدریس روش‌شناسی اجتهاد استاد واعظی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
🔸مخضرم🔸 🔰 به کسانی که اسلام و جاهلیت را درک نموده، ولی به شرف صحبت رسول اکرم نایل نشده‌اند، اطلاق شده، بنابر این، مخضرمین در شمار تابعین هستند. 🔰 در وجه اشتقاق آن گفته‌اند که اهل جاهلیت پس از قبول اسلام، گوش شتران خود را می‌بریدند تا در جنگ‌های مسلمین با کفار مشخص بوده، جزو غنایم برده نشود. ✍حاکم از گفته مسلم (صاحب صحیح) نام جمعی از تابعین را می‌برد که زمان جاهلیت را درک نموده، ولی به شرف صحبت پیغمبر نایل نشده‌اند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
📂ارتباط پیچیده فرقان با سازمان سیا ⁉️سرخط از کجا بود..؟ ◀️در آستانه فاجعه هفتم تیر به دست گروهک تروریستی /1 🔹پس از اشغال لانه جاسوسی امریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام، اسنادی به دست آمد که حاکی از ارتباط گروهک فرقان با سرویس‌های امریکایی بود. 🔸حجت‌الاسلام سیدهادی خسروشاهی درباره ارتباطات پیچیده گروهک فرقان با سفارت آمریکا در تهران می‌گوید: «من در تحلیل‌ها و بررسی‌های سیاسی-تاریخی خود به این جمع‌بندی رسیده‌ام که بی‌تردید رهبری این فرقه علاوه بر عناصر و سازمان‌های ضدانقلاب داخلی، با عناصر سیا و جاسوسان بیگانه هم ارتباط داشته و از آنها برای اجرای توطئه‌های خائنانه خط می‌گرفته و حتی به آنها وعده "ترور هفتگی" می‌دهد.(تاملاتی در اندیشه و عمل فرقه فرقان در گفت و گوی مجله یادآور با استاد خسروشاهی،ش 6و7و8ص 56-55) 🔹اشاره خسروشاهی به سند ذیل است که از سفارت امریکا در تهران به وزارت خارجه این کشور مخابره شده است. 🔻«محرمانه» از سفارت آمریکا در تهران به وزارت امور خارجه و فوری یکی از دوستان قدیمی دفتر سیاسی، که یک است و سال گذشته، مسئول مرکز بحث‌های ایدئولوژیک برای شاگردانش بود، یک دید خلاصه‌ای از فرقان داد. 11 نفر از شاگردان قدیمی این شخص عضو گروه فرقان در تهران هستند. تعداد اعضای گروه فرقان 40 الی 50 نفر می‌باشند. آنها ترکیبی از چپ‌گراها و راستگراها هستند، اگرچه بیشتر آنها نامتعادل هستند. به جز بعضی از افراطیون، اغلب آنها اصول اسلامی را قبول دارند و احساس می‌کنند که ترور راهی است که آنها از دست روحانیونی که با نظرات آنها هماهنگی ندارند خلاص می‌شوند. یکی از اعضای فرقان افتخار می‌کرد که آنها در نظر دارند خرابکاری را با ترور هفته‌ای یک روحانی شروع کنند و تا رسیدن به موفقیت ادامه دهند. اشکال در این است که در اینکه موفقیت چقدر می‌تواند باشد به توافق نرسیدند. منبع بیان داشت اعضای گروه فرقان که با آنها در تماس است، توجهشان را به اهداف داخلی معطوف کرده‌اند»(روزنامه جمهوری اسلامی ۱۳۵۸/۱۲/۲، ش216) 🔹خسروشاهی همچنین درباره رابط سفارت امریکا با گروهک فرقان می‌گوید: «در اینجا باید اشاره کنم که رابط سفارت با فرقان شخصی بنام "ویکتور تامست" بوده که به هنگام اشغال سفارت و گروگانگیری به وزارت خارجه ایران پناهنده شد و به‌رغم درخواست رسمی و کتبی دادستانی انقلاب اسلامی از وزارت خارجه برای بازجویی از وی در رابطه با ماجرای فرقان، سرپرست وقت وزارت خارجه ایران، یعنی آقای از تحویل او به دادستانی خودداری نمود و او که به عضو اصلی و فعال شبکه جاسوسی سیا در ایران و حلقه وصل سیا با فرقان بود، به کمک سفارت کانادا در ایران، به سلامتی به واشنگتن برگشت. این اسناد، هرگونه شک و تردیدی را در مورد رابطه رهبری فرقه فرقان با سفارت آمریکا و سیا، منتفی می‌سازد.»( مصاحبه با خسروشاهی، همان) 🔸از سوی دیگر، چنانکه از شواهد پیداست آمریکا از لحاظ مالی نیز فرقان را حمایت می‌کرد. اگرچه این گروهک تروریستی به منظور تامین بخشی از مایحتاج مالی خود به بانک‌ها و بعضا خانه‌های مردم دستبرد می‌زد اما این موضوع نمی‌توانست منبع مطمئنی برای آنان باشد. با توجه به امکاناتی که فرقانی‌ها در اختیار داشتند به نظر می‌رسد این گروه به یک منبع بی‌پایان مالی متصل بوده‌اند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
مجله وارثین شماره 10.pdf
1.83M
دهمین شماره از (نشریه مقالات طلاب مدرسه علمیه ولی عصر کرمانیها) منتشر شد. با تقدیر و تشکر از مدیریت معزز و مسئولان محترم آموزش مدرسه علمیه ولیعصر کرمانیها و طلاب فاضلی که در انتشار این شماره یارو و یاور ما بودند. ارائه کننده مقالات علمی طلاب معزز •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk