๛ وارستگی ๛
💠 [ناظر به پیام اخیر دکتر داوری (۱)] 🔸 خدا را شکر که در میان ما هنوز فلسفه هست. هنوز کلامی هست
💠 [ناظر به پیام اخیر دکتر داوری (۲)]
🔸 باید در این مورد بحث شود که کدام داوری و کدام پزشکیان؟! آقای دکتر داوری که آنچنان برای شهید آوینی اشک میریزد و در عین حال سخت نگرانِ غلبه تحجّری است که بنا دارد خود را به آقای دکتر جلیلی تحمیل کند. که البته و صد البته تفکرِ تاریخی دکتر جلیلی ماورای میدان داریِ چنین جریانی است ولی بالاخره ما هنوز از این نوع تنگ نظریها که در بین مان هست، عبور نکردهایم.
🔹 و کدام پزشکیان را دکتر داوری پشتیبانی میکند؟ پزشکیانِ دیروز را که شورای نگهبان نیز تأیید کرد؟ و یا پزشکیان امروز را که برای رأی آوردن، تا این اندازه از ساده ترین فهم تاریخیِ انقلاب اسلامی دور افتاده است.
🔸 و البته در این موارد باید در جلساتی که پیش می آید فکر کرد، آن هم به انقلابی که بنا است در منظر شخصیت حضرت روح الله به گفته آقای نجاتبخش، ما بسیجی حضرت روح باشیم. این است معنای زندگی و این است آیندهای که در پیش است.
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
✍🏻 استاد طاهرزاده
๛ وارستگی ๛
💠 [ناظر به پیام اخیر دکتر داوری (۲)] 🔸 باید در این مورد بحث شود که کدام داوری و کدام پزشکیان؟!
💠 [ناظر به پیام اخیر دکتر داوری (۳)]
🔸 تصور بنده اینچنین است که آقای دکتر داوری، آقای پزشکیانِ آخر را هرگز مدّ نظر نداشتند.
🔹 با اینهمه، آیا عجیب نیست که وقتی دکتر فردید کتاب «شاعران در عسرت» دکتر داوری را نگاه کرد، آن را به چیزی نگرفت؟ و آیا این بدان معنا نیست که به اندازه حضور در «وجود»، ما با هر آنکس که در این میدان است میتوانیم گفتگو داشته باشیم؟ چه آن شخص جناب صدرالمتألهین باشند و چه جناب هایدگر.
🔸 حال به اندازهای که آقای دکتر داوری در نسبت با هایدگر با ما سخن بگویند، ما همچنان خود را در تاریخ انقلاب اسلامی دنبال میکنیم و گمان میکنم هنوز تذکراتی که منجر به ارتباط با تفکر هایدگر باشد، در دکتر داوری قابل استفاده است، هرچند به گفته خودشان گمان میکردند با نوشتن کتاب «انقلاب اسلامی و وضع کنونی عالم»، انقلاب اسلامی آغاز تاریخ دیگری است و بعداً با مسائلی از نوع تحجّرها که روبرو شدند، از آن نوع نگاه عدول کردند.
🔹 و این جا است که ما در نسبت به انقلاب اسلامی با آقای دکتر داوری متفاوت میاندیشیم و جایگاهی که برای خود تعریف کردهایم ذیل حضرت روح الله و رهبر معظم انقلاب، حضوری است در متن انقلاب اسلامی.
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
✍🏻 استاد طاهرزاده
﷽ #درد_دل #ادمین_کانال
بعد از پیام دکتر داوری در حمایت از پزشکیان تا الان پیامهای زیادی برای بنده فرستاده شد.
پیشاپیش از همه همراهان کانال بابت دنبال کردن مطالب کانال _ورای رد و قبولها_ سپاسگزارم...
๛ وارستگی ๛
﷽ #درد_دل #ادمین_کانال بعد از پیام دکتر داوری در حمایت از پزشکیان تا الان پیامهای زیادی برای بنده
یکسری از پیامها صرفا عقدهگشایی بود؛ گویی فرصتی پیدا شده تا آنچه مدتها در دل داشتند بگویند:
«این هم از داوری!
تحویل بگیر!
از همان اول هم معلوم بود اشتباهی کتابهای داوری را تو قفسهات چیدی و به جای ممحض شدن در فقه و اصول، فلسفه غرب خواندی!
اصلا چرا هایدگر میخوانی؟
اون رمانهای داستایفسکی و تولستوی دیگر چیست؟
اصلا چرا...»
در جواب اینها چه باید گفت؟
وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا...
๛ وارستگی ๛
یکسری از پیامها صرفا عقدهگشایی بود؛ گویی فرصتی پیدا شده تا آنچه مدتها در دل داشتند بگویند: «
البته دو هفته پیش شروع به نوشتن ماجرای آشناییام با فلسفه معاصر کردم (لینک) تا برخی سوءتفاهمها را رفع کنم، خصوصا برای رفقای قدیمی که هنوز این پرسش در سرشان است که چرا فلانی سراغ هایدگر و داوری و طاهرزاده و سها و... رفته است، ولی خیلی زود منصرف شدم که ادامه متن را بارگزاری کنم شاید قسمت این بوده که بعد از غوغای انتخابات بهش بپردازم.
๛ وارستگی ๛
البته دو هفته پیش شروع به نوشتن ماجرای آشناییام با فلسفه معاصر کردم (لینک) تا برخی سوءتفاهمها
یکسری دیگر از پیامها از این جنس بود که: اصلا چرا شما وارد بحثهای جزئی سیاسی شدهاید؟ حالا چه طرفدار جلیلی باشید چه پزشکیان؟ شما که دغدغه فلسفه دارید چرا خود را به سیاست آلودهاید؟ داوری هم که همیشه فلسفه را با سُس سیاست قاطی کرده و به تشویش رسانده به دلیل آن است که مثل بقیه متعاطیان فلسفه، متمرکز بر کار پژوهش فلسفی نشده است.
๛ وارستگی ๛
یکسری دیگر از پیامها از این جنس بود که: اصلا چرا شما وارد بحثهای جزئی سیاسی شدهاید؟ حالا چه ط
در جواب این عزیزان میگویم که فلسفه علم انتزاعی نیست. اگر فلسفه گفتِ زمان است، در همین مناسبات پیرامون ما نشانههایش یافت میشود. هر کس که اهل فلسفه است، نمیتواند به سیاست نپردازد و اگر به سیاست کاری ندارد، بهتر است به فلسفه هم نپردازد، یعنی کسی که سیاست را نمیبیند و نمیپاید زمان را گم میکند و به فلسفه هم بیتوجه میشود. در مقابل کسانی هستند که نهفقط به سیاست میپردازند بلکه به فلسفه هم با ملاکهای سیاست مینگرند. اینها هم بهتر است که به فلسفه نپردازند. فیلسوف نه میتواند از سیاست رو بگرداند و نه سیاست بینی را راهنمای راه فلسفه کند. در زمانه ما، فلسفه و سیاست نسبت ظریفی دارند که درکش آسان نیست. فیلسوف و شاعر هر دو در مرز سیاست قرار دارند. بیان چگونگی آن بسیار دشوار است و مجال دیگری میطلبد...
๛ وارستگی ๛
در جواب این عزیزان میگویم که فلسفه علم انتزاعی نیست. اگر فلسفه گفتِ زمان است، در همین مناسبات پ
دسته دیگری از پیامها مربوط به دوستانِ انقلابیِ اهلِ فکرِ فلسفهخوانی است که توجه ویژهای هم به دکتر داوری دارند و با نگاه استاد طاهرزاده نیز آشنا هستند. پیام این عزیزان نه عقده گشایی بود و نه تخطئه بنده، بلکه از سر درد بود. دردی ناشی از عدم توانایی جمع بین «حضور تاریخی در انقلاب اسلامی» و مساله دکتر داوری یا همان «بیتاریخیِ توسعه نیافتگی»...
در ذهن این دوستان، تناقضی است طاقت فرسا میان اصغر طاهرزاده و رضا داوری اردکانی! تناقضی که شاید قبلا هم نهفته بوده لکن الان سر باز کرده است...
๛ وارستگی ๛
دسته دیگری از پیامها مربوط به دوستانِ انقلابیِ اهلِ فکرِ فلسفهخوانی است که توجه ویژهای هم به
اما جالب اینجاست که خود این دو متفکر همدیگر را درک میکنند در عین اینکه میدانند تفاوت دارند.
اصغر طاهرزاده قلب داوری اردکانی را مهبط الهام فرشتگان میداند که در نتیجه میتوان معنی حیات حقیقی را از اشارات او برگرفت. همچنین تذکر میدهد: «برای آنانی که امروز بنا دارند دینداری خود را به عمیقترین شکل فهم کنند، نیازمند اشارات دکتر داوری میباشند» و در نهایت او را فیلسوف آینده انقلاب مینامد (لینک) و مکرر برای ما نقل کرده است که در نماز شبش اسم او را میآورد.
در مقابل داوری اردکانی میگوید از استاد طاهرزاده درسها آموخته است و جز او کسی را نمیشناسد که اینچنین خرد و حکمت و دانایی را جمع کرده باشد و به درک زمان نائل شده باشد! و تصریح میکند که: سخن مرا حمل بر تعارف نکنید (لینک)
๛ وارستگی ๛
اما جالب اینجاست که خود این دو متفکر همدیگر را درک میکنند در عین اینکه میدانند تفاوت دارند. ا
میتوان گفت این دو به حرمت رفاقتی که با هم دارند، تعابیر مبالغهآمیزی برای هم به کار بردهاند و این در آداب معاشرت ممدوح است! اما من نمیتوانم به این راحتی از این عبارات گذر کنم و آن تعابیر را تعارفات مرسوم بدانم.
همین ماجرا بین آوینی و داوری و ایضا فردید و داوری به اشکال مختلفی بوده است.
متفکرین همدیگر را درک میکنند و قلب و جانشان ورای رد و قبولهای مرسوم با هم پیوند دارد.
๛ وارستگی ๛
میتوان گفت این دو به حرمت رفاقتی که با هم دارند، تعابیر مبالغهآمیزی برای هم به کار بردهاند و
در تاریخ سنت عرفانی خودمان نیز بین طریقتهای گوناگون، اختلافات جدی وجود داشته است و بعضا این اختلافات بین شاگردان عرفا بروز حادّی داشته است ولی بین خود عارفان، اختلافی -از جنس رد و اثباتهای رایج بین شاگردان- نبوده است.
جان گرگان و سگان هر یک جداست
متحد جانهای شیران خداست
عرفا با نیل به حقیقت و سیّالیت وجود یکدیگر را در وسعتی بیکرانه درک میکردند لذا جانشان متحد بود هرچند ممکنه بود هر یک مظهری از اسماء حق باشد.
بگذریم...
๛ وارستگی ๛
در تاریخ سنت عرفانی خودمان نیز بین طریقتهای گوناگون، اختلافات جدی وجود داشته است و بعضا این اخت
وقتی میبینم دوستان انقلابی با دیدن پیام حمایت دکتر داوری از پزشکیان، به هم میریزند و عصبانی میشوند و چون تاب مواجهه با آن و تفکر در اشارات آن را ندارند به راحتی از دکتر داوری عبور میکنند و پشت پا میزنند، یکبار دیگر از خودم میپرسم که آیا توانستهایم نسبتی اصیل با متفکران برقرار کنیم؟
متفکران و فیلسوفان و شاعران، همدیگر را درک میکنند و جانشان به تصدیق یکدیگر است ولی ما در نسبتی دیگر با سخن آنان مواجه میشویم.
چطور به راحتی از داوری گذر میکنیم؟