فردید:
من معتقدم كه مولانا فيالمثل از غربزدگي گذشته است. من معتقدم كه ائمه اطهار اصلا كارشان مبارزه با #غربزدگی بوده است. مجادله با زنادقه بوده. معني زندقه، شرك و كفر است، به معني طاغوت يوناني است. ژانتليته به فرانسه يعني مشرك. غنيز هم ميگويند ، زندقه با كلمه " ژان" و زنتوق هم ريشه است.
اسلام ميآيد، مشرك بايد برود، كفار بايد بروند. بعني غربزدگي ، يعني مشركين، يعني زنادقه بايد بروند. از طرف ديگر در قرآن هم پيشبيني شده است كه زنادقه هر روز تكامل و ترقي پيدا ميكنند.
فردید:
من اگر بخواهم بگويم كه اين " #پوپر" كيست و چه موقعيتي الان در ملكت ما پيدا كرده ميگويم اين پوپر نسناس آخر زمان است. خدا نكند بيايد در متن جمهوري اسلامي.
فردید :
در قرن هيجدهم اين " نفس اماره فردي" تبديل به " نفس اماره جمعي" ميشود. شعور و وجدان فردي دكارت تبديل ميشود به شعور و وجدان جمعي و اجتماعي. در اين شعورو وجدان جمعي ديگر ذكر و فكر هيچ و پوچ ميشود. در چه؟ در سياست، هنر هم تابع سياست است، فلسفه هم تابع سياست است. نه تنها هنر و فلسفه و سياست، علوم اجتماعي هم تابع سياست است. علوم طبيعت و رياضي هم تابع سياست است. اين سياست چه ميخواهد بكند ؟ تمام ميِشود در تكنولوژي . بنده بارهاگفتم "ارس تكنوسكسولوژي" و"ارس سكسوتكنولوژي" ، هواي نفس، تكنيك و شهوات جنسي، يا ارس " سكسو" تكنولوژي ،اول سكس است،بعدش تكنيك، مثل هاليوود .
فردید:
اين جامعهاي كه انسان آزاد باشد به آزادي شيطاني فاقد ذكر و فكر. انساني افسار گسيخته كه اگر اثري از دين و حقيقت مانده برود و نفس اماره آزاد باشد كه هر غلطي ميخواهد انجام دهد. نميتوانند موفق شوند. #انقلاب_اسلامی كه پوزه اينها را به خاك ماليد،و اگر من رفتم شما هستيد و خواهيد ديد كه درمتن تاريخ امروز پوزه اينها چگونه به خاك ماليده خواهد شد.
فردید:
من با كسب فيض از دور، از انفاس اولياست كه سخن ميگويم و با توجه به فقر ذاتي، فقر ذاتي محمدي. دقت ميكنيد كه چه ميگويم؟ با خودآگاهي و در مقام دفاع از حقيقت و طريقت و شريعت ديانت مقدسه اسلام حرف ميزنم و مقدم از همه اينها با دفاع ازولايت فقيه و نيابت امام عصر. تمام وجود من سالهاست، قبل از اينكه اين مسائل طرح شود دفاع از ولايت فقيه و نيابت امام عصر بوده است. مسئله اين نيست كه جبههبندي در كار باشد. كار من است. بيست سال است كه غربزدگي را بنده طرح كردم، وقتي كه غربزدگي را گفتم " اجمال بعد التفصيل" بود. همواره گذاشتم تا وقتش بيايد. من بروم خواهند آمد كساني كه طرح خواهند كرد. سيري است، اينجا توكل ميخواهد، توكل است و ايمان است و گروشي است كه اول در جوانهاست.
در اينجا غربزدگي را طرح كردم. بنده معتقدم #امام_خمینی از غربزدگي گذشتند. بارها گفتم كه فلسفه لازم است. علوم انساني و اجتماعي هم لازم است. براي چه؟ براي گذشت از فلسفه و علوم انساني ! معقول لازم است، ببينيد!مقام ولايت فقيه و نيابت امام عصر جامع معقول و منقول است. ولي جهت اصالتش "منقول" است. اگر معقول مطالعه نكرده بود و مدرس نبود سير نمي كرد در روايات و از روايات سير نميكرد به منقول و نميرفت به معني #ولایت_فقیه، بيست سال مبارزه نميكرد بر ضد غربزدگي، به اين معني كه بنده ميگويم.
براي مبارزه لازم است كه معقول و منقول را هر دو درس بخوانند. البته جوانها كه شهيد ميشوند. معقول و منقول لازم نيست. نفس اينهاست كه ارشاد ميكند مردم را ، "خلقالله" به معني حقيقي لفظ را. مطهري، #شهيد_مطهری را دقت كنيد. او د رمعقول و منقول واردبود. ولي آن جهتي كه داشت چه بود؟ اصالت برايش منقول داشت. برايش كلام الله مجيد اصالت داشت. كلمات عليبن ابيطالب و ائمه اطهار برايش اصالت داشت. شما از نو نگاه كنيد، سلوك مطهري سلوك الي الله بود مخصوصا در اين اواخر. مخصوصا چند سال من دقت كرده بودم . با اين سلوك الي الله او را كشتند! كي بود كه كشت او را؟ #غربزدگی نسناس زده. غربزدگي مضاعف مركب و بسيط قاتي پاتي نسناس زده.
فردید:
من خوب، بعضي از آثار امام [خمینی] را مطالعه كردم و سخنانش را هميشه سعي كردم با گوش جان بشنوم- بقدرطاقت بشري و در جنب اولياء و اوصياء.
فردید:
من فقط به منقول اصالت ميدهم. به "سمع" و به فقه و به روايات و احاديث، به قرآن.
داوری اردکانی:
تکان دهنده ترین کتابی که خواندهام برادران کارامازوف داستایوسکی است. خواندن بینوایان از آن جهت در یادم مانده است که وقتی خواندنش را شروع کردم جز ساعتهایی که خواب غلبه میکرد آن را از دست ننهادم و تا پایان خواندم از کتابهای فلسفه کتاب اخلاق نیکوماک و فن شعر ارسطو بیشتر از هر کتابی تحسین مرا برانگیخته است. کتاب شرح اصول کافی ملاصدرا را هم اثری بسیار گرانمایه یافته ام اما کتابهایی که از آغاز جوانی همواره با آنها انس داشتهام دیوان حافظ و گلستان و شاهنامه فردوسی و بعدها بوستان سعدی و مثنوی مولانا و دیوان شمس تبریزی است. اکنون چون اسم شمس تبریزی را آوردم بد نیست که بگویم مقالات شمس را نیز یکی از خواندنیترین کتابها یافته ام.