eitaa logo
๛ وارستگی ๛
1.2هزار دنبال‌کننده
203 عکس
50 ویدیو
17 فایل
❖ وارستگی ๛ گلاسنهایت ๛ رهایی ๛ انقطاع ❖ ادمین: @alirooholamin (نقل مطالب، با ذکر لینک کانال بلامانع است) برچسب‌ها: عرفان | فلسفه | آوینی | انقلاب اسلامی | هایدگر | نیچه | گادامر | فردید | داوری اردکانی | فوکو | کانت | هگل | دکارت | هرمنوتیک | ملاصدرا
مشاهده در ایتا
دانلود
دیدگاه‌های متکلمان نیز از نگاه انتقادی دور نمانده است و نقدها و بصیرتهای وی درباره جریانات تفکر کلامی، که از عناصر اصلی و قوام بخش فرهنگ و سنت تاریخی ما هستند، بسیار شنیدنی و قابل تأمل است. برای نمونه، از نظر فردید، «آنچه در اصالت دارد احساس نفسانی و عقل و اراده خودبنیاد، با قطع نظر از ایمان حقیقی و غیرخودبنیاد .... است». حتى کلام شیعی نیز از این نقدهای عمیق برکنار نیست. به اعتقاد فردید، «عقیدة شیعة متأخر غیر از عقیدة شیعه اصیل درباره موجبیت است». بنابراین، از نظر فردید، دیدگاه متکلمان شیعه، همچون ، فرضا در بحث از موجبیت، با آنچه در احادیث شیعی دیده میشود متفاوت است. فردید بر این باور است که در نگاه شیعی اصیل، همراه هر عملی حضرت حق است. در همین زمینه تحلیل هایی زیبا از فردید در خصوص پاره ای از احادیث و روایات اسلامی یا آیات قرآنی دیده میشود. برای نمونه، از این روایت که «الشقی شقی فی بطن أمه» (فرد بدکار از شکم مادرش بدکار است) یا از آیه، « طبع الله على قلوبهم» (خداوند مهر غفلت بر قلوب آنها زد)، نه نوعی جبر، بلکه نوعی اصرار و تأکید بر توحید را استنباط می کند.
.
.
.
.
.
.
من واژگون، من واژگون، من واژگون رقصیده ام من بی سر و بی دست و پا، در خواب خون رقصیده ام میلاد بی آغاز من هرگز نمی داند کسی من پیر تاریخم که بر بام قرون رقصیده ام فردای ناپیدای من، پیداست در سیمای من این سال که با فرداییان در خون کنون رقصیده‌ام منظومه‌ای از آتشم، آتشفشانی سرکشم در کهکشانی بی‌نشان، خورشید گون رقصیده‌ام ای عاقلان در عاشقی دیوانه می باید شدن من با بلوغ عقل در اوج جنون رقصیده ام میلاد دانایی منم، پرواز بینایی منم من در عروجی جاودان از حد فزون رقصیده‌ام با رقص من در آسمان، رقص تمام اختران من بر بلندای زمان بنگر که چون رقصیده‌ام
صدوقی سها: در همان ایام یک روز به ما گفته شد که آقای دکتر حائری مصمم شده‌اند که در انجمن حکمت و فلسفه ایران آن دوران، یک آکادمی فلسفه درست کنند- البته دوستان مستحضرند که این انجمن فلسفه در پشت کتاب‌هایش آکادمی فلسفه ایران نامیده می‌شد- اما نمی‌دانم چه شده بود که آقای حائری می‌خواستند در داخل این آکادمی یک آکادمی دوم درست کنند. چندین جلسه برگزار شد و از اساتید دعوت کرده بودند؛ مرحوم استاد محمدتقی جعفری، آقای دکتر داوری، آقای دکتر پورجوادی، مرحوم و از علمای قم نیز بعضا تشریف می‌آوردند و چندین جلسه هم برگزار شد. در یک جلسه مرحوم «فردید» اصرار کرد و گفت حتما حتما و اصول هم باید جزء فلسفه است و باید در این آکادمی تدریس بشود. عده‌ای اخم کردند و عده‌ای خندیدند و عده‌ای اعتراض کردند... چون حرف نامعقولی بود. باز در علم اصول مباحث عقلی هست و مستندات عقلی دارد، ولی فقه بسیار عجیب است که کسی استاد فلسفه باشد و به اصرار بگوید که فقه جزء فلسفه است و باید در آکادمی فلسفه تدریس شود...یکی دو جلسه این داستان بود و از فردید اصرار و از آقایان انکار تا اینکه ختم به خیر شد. آن هم به این صورت که مرحوم فردید بعد از اصرار در یک جلسه‌ای گفت: من همان احمد لاینصرفم، که علی بر سر من جرّ ندهد... می‌خواست بگوید که من از حرفم بر نمی‌گردم و منصرف نمی‌شوم. بلافاصله مرحوم علامه جعفری که بسیار حاضر جواب بودند، گفتند اضافه تان می‌کنیم، منصرفتان می‌کنیم... غیر منصرف وقتی اضافه بشود، منصرف می‌شود. متاسفانه این جلسات با اینکه چند بار برگزار شد ولی مثل بسیاری از جلسات دیگر به جایی نرسید. نشستند و گفتند و برخاستند.