به نام خدا ✅#یادداشت ✅#سواد_رسانه 🗒 موضوع: چرا ماکارونی گران شد؟ 🔵 آقای یعقوب‌زاده، در پی طرح جدید دولت درباره‌ی تغییر شیوه‌ی پرداخت یارانه‌ها، با الفاظی سخیف و زشت، مسؤولان را نواخت و برای قشر آسیب‌پذیر که به علت افزایش قیمت کالاها و خدمات و به ویژه ماکارونی به زحمت افتاده‌اند، اشک و ناله سر داد. من هم در زیر این مطلب، برای نخستین بار، از نظرات آقای یعقوب‌زاده دفاع و مطلب ایشان را پسندlike کردم. 🔵 عصر همان روز، یک خودرو لامبورگینی چند ده میلیاردی با سرعت زیادی از کنار خودرو پراید یکصد میلیونی من رد شد؛ دوستی که در خودرو من نشسته بود، گفت: «می‌شناسی؟» گفتم: «نه. علی دایی؟» گفت: «نه بابا! آقای یعقوب‌زاده‌ی خودمان است». با تعجب گفتم: «آقای یعقوب‌زاده؟ همان که صبح برای فقرا اشک و آه می‌ریخت؟ همان که بابت قیمت ماکارونی نگران بود؟» گفت: «آره». 🔵 فوری، خودم را به پشت رایانه رساندم و در تارنمای ثبت شرکت‌ها، مشخصات آقای یعقوب‌زاده را جستجو کردم: مدیر عامل یک کارخانه‌ی آرد؛ عضویت هیأت مدیره‌ی یک شرکت تولید ماکارونی بزرگ و 30% از سهام یک شرکت مشهور تولید بیسکویت و کیک، تنها بخشی از اطلاعات کشف شده از آقای یعقوب‌زاده بود. علاوه بر این در ماه گذشته، قبض آب و برق ویلای شخصی ایشان، آن هم به نرخ دولتی، به ترتیب 8 میلیون تومان و 32 میلیون تومان بود(مشغول ذمه‌اید اگر لحظه‌ای بیندیشید که برای رسیدن به این اطلاعات، از ابزار نفوذHack استفاده کرده‌ام). بعد از این تحقیق، نگرانی آقای یعقوب‌زاده را برای گران شدن ماکارونی، از عمق وجود دریافتم. 🔵 افراد زیادی به خاطر طرح جدید دولت، نگران هستند؛ برخی از این نگرانی‌ها مثل نگرانی مردم عادی بابت گرانی و تنگ شدن بیش از پیش معیشت، درست و به جا است؛ برخی نگرانی‌ها در بین کارشناسان بابت تَبَعات اجرای طرح و نحوه‌ی اجرای آن هم درست و به جا است؛ اما داد و فریادهای کسانی بیشتر بلند است که از قِبَل فروش آرد دولتی و ارز 4200 به آلاف و الوف رسیده‌اند و اکنون، پیش از آن که برای مردم فقیر نگران باشند، برای منافع خود نگران هستند. ما مردم حق داریم نگران باشیم، و نگرانی خود را نیز ابراز می‌کنیم و در این بیان نگرانی یا اعلان اعتراض، آزادیم؛ اما در زمین خائنان کوچک و بزرگ داخلی از هر حزب و گروه، که با خط و خط‌بازی و جناح‌بندی امتیاز نانوایی و ارز ارزان گرفته‌اند، بازی نمی‌کنیم؛ همان‌ها که به خوراک گاو و گوسفند آن دامدار فقیر روستایی و حقابه‌ی آن کشاورز مستمند ورزنه‌ای و داروی آن بیمار سرطانی و از همه مهم‌تر، خالی شدن سفره‌ی بخش زیادی از مردم ایران زمین، رحم نکردند و حساب‌های خود را از پول و جیب‌های خود را از طلای آغشته به خون دل مردم، پر کردند. 📝#محمدحسین_یزدانی_بخش ✅ارزیابی‌ها، دیدگاه‌ها، پیشنهادها: 🌐https://eitaa.com/yazdanibakhsh 🔰دیگر یادداشت‌ها: 🌐https://eitaa.com/aghamoalem