eitaa logo
وصیت🇵🇸✌️
201 دنبال‌کننده
497 عکس
567 ویدیو
8 فایل
مخاطب خاص کانال اصلی (وصیت نامه) @death1
مشاهده در ایتا
دانلود
19.mp3
4.08M
💠 تحدیر(تندخوانی) جزء ۱۹ قرآن کریم
4_5902266129723688764.mp3
3.95M
📻تند خوانی جزء بیستم قرآن کریم (32 دقیقه)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥لحظاتی شیرین از زندگی یک خانواده شیعه ▪️یا قاهر العدو و یا والی الولی یا مظهر العجایب یا مرتضی علی(ع)
4_5904517929537374563.mp3
4.04M
📻تند خوانی جزء بیست و یکم قرآن کریم (33 دقیقه)
بک یا الله، یا الله، یا الله ... 💔
جزء 22.mp3
8.72M
2️⃣2️⃣ (تحدیر) جزء بیست و دوم قرآن کریم 🎙قاری: احمد دباغ
4_6003381462441657957.mp3
9.41M
3️⃣2️⃣ (تحدیر) جزء بیست و سوم قرآن کریم 🎙قاری: احمد دباغ
21.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥معجزه قرآنی در کاشان ☑️ثنا نظری ۷ ساله دختری که از سه سالگی حافظ کل قرآن مجید به پنج زبان جهان گردیده امروز مهمان کاشانی ها و امام جمعه محترم شهرستان کاشان بود. 🍃🌺🍃 @mina_foroozesh
4_6003381462441657958.mp3
8.29M
4️⃣2️⃣ (تحدیر) جزء بیست و چهارم قرآن کریم 🎙قاری: احمد دباغ
‏دوستانش گفتن: سال قبل تو گفتن: به یکی نیازه که بچه های کوچیک رو از دم در ببره تا مهدکودک هیئت. همه گفتیم ما میخوایم سربگیریم وقبول نکردیم. اما قبول کرد وکل شب احیا فقط دم در وایساده بود وبچه هارو تامهدکودک میبرد! راه های عاقبت بخیری فقط اونایی نیست که مافکرمیکنیم!
4_5915737595295303773.mp3
4.01M
📻تند خوانی جزء بیست و پنجم قرآن کریم (33 دقیقه)
4_5917824172012078936.mp3
3.99M
📻تند خوانی جزء بیست و ششم قرآن کریم (33 دقیقه)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا الله... یا الله.... لیلة القدر ۲۷ رمضان در مسجدالاقصی آزادی قدس شریف، ان‌شاءالله
4_6017133771629790737.mp3
8.92M
7️⃣2️⃣ (تحدیر) جزء بیست و هفتم قرآن کریم 🎙قاری: احمد دباغ
4_6028498323814483625.mp3
8.22M
8️⃣2️⃣ (تحدیر) جزء بیست و هشتم قرآن کریم 🎙قاری: احمد دباغ
از آیت‌ الله العظمی سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی(ره) نقل شده: بعد از مرگِ آیت‌ الله حائری، شبی او را در خواب دیدم. کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنیایی چه خبر است! پرسیدم: آقای حائری اوضاع‌تان چطور است؟ آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر می‌آمد، شروع کرد به تعریف کردن.. ایشان گفتند: وقتی از خیلی مراحل گذشتیم، همین که بدنِ مرا در درون قبر گذاشتند، روحم به آهستگی و سبکی از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت؛ دُرُست مثل این که لباسی را از تنت درآوری. کم کم دیگر بدن خودم را از بیرون و به طور کامل می‌دیدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم! این بود که رفتم و یک گوشه‌ای نشستم و زانوی غم و تنهایی در بغل گرفتم. ناگهان متوجه شدم از پایینِ پاهایم، صدا‌هایی وحشتناک می‌آید! به زیر پاهایم نگاهی انداختم، از مردمی که مرا تشیع و تدفین کرده بودند خبری نبود! بیابانی بود برهوت با افقی بی‌انتها و فضایی سرد و سنگین! دو نفر داشتند از دور دست به من نزدیک می‌شدند و تمام وجودشان از آتش بود! آتشی که زبانه می‌کِشید و مانع از آن می‌شد که بتوانم چشمانشان را تشخیص دهم. انگار داشتند باهم حرف می‌زدند و مرا به یکدیگر نشان می‌دادند. ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع به لرزیدن کرد.. خواستم فریاد بزنم ولی صدایم در نمی‌آمد! تنها دهانم باز و بسته می‌شد و داشت نفسم بند می‌آمد. بدجوری احساس بی‌کسی و غربت کردم! گفتم خدایا به فریادم برس، خدایا نجاتم بده، در این جا جز تو کسی را ندارم.. همین که این افکار را از ذهنم گذرانیدم، متوجه صدایی از پشت سرم شدم.. صدایی دلنواز، آرامش‌بخش و روح‌افزا و زیباتر از هر موسیقیِ دلنشین✨ سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگریستم، نوری را دیدم که از آن بالا بالا‌هایِ دور دست به سوی من می‌آمد. هر چقدر آن نور به من نزدیک‌تر می‌شد، آن دو نفرِ آتشین عقب‌تر و عقب‌تر می‌رفتند.. تا این که بالاخره ناپدید گشتند. نفس راحتی کِشیدم و نگاهِ دیگری به بالای سرم انداختم. آقایی را دیدم از جنس نور ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود نمی‌توانستم حرفی بزنم و تشکر کنم اما خودِ آقا که گلِ لبخند بر لبانِ زیبایش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسید: آقای حائری، ترسیدی؟ من هم به حرف آمدم و گفتم: بله آقا ترسیدم. اگر یک لحظه دیرتر تشریف آورده بودید، حتما زَهره تَرک می‌شدم و خدا می‌داند چه بلایی بر سر من می‌آوردند. راستی، نفرمودید شما چه کسی هستید؟ آقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من می‌نگریستند، فرمودند: من (علیه السلام) هستم. ! شما ۷۰ مرتبه به زیارت من آمدید؛ من هم ۷۰ مرتبه به بازدیدت خواهم آمد. این اولین مرتبه‌اش بود؛ ۶۹ بار دیگر هم خواهم آمد.
‏نگاه پر از عشق و اشتیاق... بغض و ناباوری از وصال یار... بعضی عکس ها قلبو اکلیلی میکنن و این یکی از هموناست
4_6030762974170318199.mp3
9.1M
9️⃣2️⃣ (تحدیر) جزء بیست و نهم قرآن کریم 🎙قاری: احمد دباغ
امروز؛ جای خالی صف اول نماز در مصلای تهران
عاقبت یک لحظه ادب و احترام به امام (علیه السلام) ✍آیت الله اراکی فرمودند: شبی خواب را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت. پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟با لبخند گفت: خیر. سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟ گفت: نه با تعجب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟ جواب داد: هدیه ی مولایم حضرت علیه السلام است! گفتم چطور؟ با اشک گفت:آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند، چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد. سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید. ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند اینهمه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد. آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند حضرت امام (علیه السلام) آمد و فرمودند: به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی. این هدیه ما در برزخ. باشد تا در قیامت جبران کنیم! همیشه برایم سوال بود که امیرکبیر که در کاشان به شهادت رسید چگونه با امکانات آن زمان مزارش در کربلاست. جواب، عشق به مولایش (علیه السلام) بود. السلام علی الحسین..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچه‌دار نمیشده، حضرت عباس بهش بچه داده اینطوری تشکر میکنه
28.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جشن تولد خانم خارجی برای در اوج خفقان و موج بازداشت شیعیان در آذربایجان در خانه‌اش همراه یا بچه‌های همسایه در باکو برای امام خامنه‌ای جشن تولد گرفته است. این عشق و اعتقاد برخواسته از اندیشه مقاومت به هیچ وجه خاموش شدنی نیست.
IMG_20230328_124037_464_۲۸۰۳۲۰۲۳.m4a
30.04M
صوت کامل قسمت نمیبخشم فصل: چهارم قسمت: پنجم عنوان: نمی بخشم مهمان: محمدحسن تاجمیری
IMG_20230327_130256_670_۲۷۰۳۲۰۲۳(2).m4a
33.52M
🔸صوت کامل قسمت ورود به مردن تجربه‌گر: سید ابوالقاسم احمدی
IMG_20230402_124209_977_۰۲۰۴۲۰۲۳.m4a
33.28M
💠صوت کامل قسمت "در،گذشت" تجربه‌گر: خانم زینب حیدریان