eitaa logo
وطنز
724 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
388 ویدیو
19 فایل
🌝خوشا آنانکه خنده کارشان بی شکر پاشیده بر اشعارشان بی خوشا آنان که دائم در «وطنز»ند و «طنز» آمیزه با آثارشان بی🌝 . 🇮🇷وطنز؛ پایگاه شعر و ترانه طنز 📝😂 . 📌 ارتباط با مدیریت و ارسال شعر @vatanz_admin 📌 تبلیغات: https://ble.ir/tanzym_tabligh
مشاهده در ایتا
دانلود
وطنز
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب چهارم محرم، منسوب به جناب حرّ بن یزید ریاحی 👇👇👇
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب چهارم محرم، منسوب به جناب حرّ بن یزید ریاحی 🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴 فکری به حال درد پریشانی‌ام نما! با یک نگاه، لایق مهمانی‌ام نما! من موج سرشکسته‌ی دریای غیرتم موسای نیل حادثه! طوفانی ام نما! حّرم ولی اسیر هوا و هوس شدم فکری برای بی‌سر‌و‌سامانی‌ام نما! من آب را به روی حرم بسته‌ام ولی ای ابر تشنه کام! تو بارانی‌ام نما! قلب تو را شکستم و شرمنده‌ی تو اَم! آقا! نظر به خیمه‌ی ویرانی‌ام نما! با دست خالی آمده‌ام، شرمسار و خوار دل را بگیر و خرج مسلمانی‌ام نما! تقصیر کرده‌ام سر خود را به‌پای تو در پیش پای قافله قربانی‌ام نما! نزد کریم آمده‌ام با امید لطف یک جرعه عشق و معرفت ارزانی‌ام نما! ای آفتابِ حُسن! فدایت شوم حسین! در انعکاس آینه، نورانی‌ام نما! تاریک و بی‌فروغم و در راه‌ مانده‌ام! ای ماه بی‌بدیل! چراغانی‌ام نما! پیمانه‌نوش عشق تو را آب، چاره نیست سیراب از حقایق روحانی‌ام نما! آنکس که با تو نیست کجا جان به در بَرَد؟ وارسته از اسارت شیطانی‌ام نما! «من را ز جام باده‌ی گلگون خراب کن» جاوید کن به خویش و مرا فانی‌ام نما! رویم سیاه و چشم امیدم به دستِ تو رحمی به حال شرم و پشیمانی‌ام نما! مُهرِ خطاست خورده به پیشانی‌ام حسین! آقا نگاهِ عفو به پیشانی‌ام نما! خیرم به دست توست، صلاحم به دست تو، مولای من هر آنچه که می‌دانی‌ام نما! قسمت نشد که مطلع شعرت شوم حسین! حالا بیا و مقطع پایانی‌ام نما! 🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴 ✍بداهه‌سرایان: ناهید رفیعی، سیدمحمّد صفایی نویسی، احمد رفیعی وردنجانی، زهرا آراسته‌نیا، محمدباقر منصور سمائی، لیلا تندرو، محمدعلی کمالی مقدم، فریبا رئیسی، مرضیه قاسمعلی، محمد صبوریان ◾️وطنز | بهترین شعرهای طنز ◾️ 🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷 🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷 🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir 🇮🇷
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب پنجم محرم، بزرگداشت اصحاب امام حسین (ع) 👇👇👇
وطنز
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب پنجم محرم، بزرگداشت اصحاب امام حسین (ع) 👇👇👇
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب پنجم محرم، بزرگداشت اصحاب امام حسین (ع) 🖤🌴🖤🌴🖤🌴🖤🌴 از صبح ازل عشق تو در ما جریان داشت! پیغام تو را از نفس باد شنیدیم از دعوت تو تا دل ما فاصله کم بود! این فاصله را با سر آشفته دویدیم! ما زنده به آنیم که در بند تو باشیم موجیم که در بحر وجودت بخروشیم در مکتب ما ترس ز سیلاب بلا نیست زیرا که در این بزم، همه خانه‌به‌دوشیم برداشته‌ای بیعت از این جمع، حسینم! از ما مگر آقا تو به‌جز عشق چه دیدی؟ ما بر سر عهدیم و گواه است لب ما! لبیکِ لب تشنه‌ی ما را که شنیدی! هر قطره‌ی خون مُهر وفاداریمان است «ما زنده به آنیم که آرام نگیریم» صدبار اگر جان به بدن بازبیاید صدبار به امید رضای تو بمیریم امروز که ما را تو به یاری طلبیدی، نه فرصت جاماندن و نه وقت درنگ است! در معرکه‌ی جنگ میان حق و باطل، یار پسر فاطمه بودن چه قشنگ است! لبیک به خورشید، به آئینه، به باران، لبیک به لبخند گل فاطمه گفتیم هیهات که یک لحظه تَرَکناک حسینا! صدبار اگر کرب‌و‌بلا پای تو افتیم! جانها به‌فدای علیِ اکبرتان باد! قربان لب خشک علی‌اصغر بی‌شیر! مائیم همه جان به کف آماده پیکار داریم به دل شور و به لب نعره‌ی تکبیر! صد شکر که در لشکر تو جای گرفتیم! صد شکر به ما داده خداوند سعادت! والله که شیرین تر از این عشق نباشد! والله که زیباست در این راه شهادت! دست و سر و پا و همه‌ی آنچه که داریم مولای جهان! جان جهان! پیشکش تو! صدبار اگر جان طلبی باک نداریم صدبار همه هستیمان پیشکش تو! شرمنده شدیم از سر ناقابلیِ جان هیهات! نداریم از این تحفه‌ گرانتر ای‌‌کاش که بودیم همه‌ عالم و آدم! تا ما بسپاریم به جای همگی سر! تصویر تماشاییِ پروانه و شمع است، نقشی که بر این دایره ترسیم نمودیم از بذل سر و جان ابداً باک نداریم، ما مُهجه‌ی خود را به تو تقدیم نمودیم در بند تو هر دل که شد از طالع نیکو‌ست بیچاره کسی شد که دلش در کفِ غیر است هرکس بشود هم‌قدمت، حضرت ارباب! در سایه‌ی تو، عاقبتش ختم به‌خیر است! در غربت تو بس بود اینکه چو منی را بهر چو تویی نوکر دربار بخوانند کاری بکن ای دوست! که در روز جزا هم ما را به غلامان تو منسوب بدانند جان و تنمان باد به قربان تو مولا! خوش‌دل به ولاییم و گرفتار شماییم ما میثم تمّارِ تو بر دار جنونیم «ما در ره عشق تو خریدار بلاییم»! در خیمه‌ی تو جمع شده خیر دو دنیا ما در دو جهان غیر تو دلدار نداریم شستیم به عشقت همگی دست ز دنیا چون با احدی غیر تو ما کار نداریم! در خیمه‌ی احسان تو عمری ست مقیمیم! هیهات که تنها بگذاریم شما را! در مدرسه و مکتب تو یاد گرفتیم آیین ادب داشتن و رسم وفا را! از لذت یک عمر، به عشق تو گذشتیم آری! ز می عشق تو شوریده و مستیم صد بار اگر جان بسپاریم، دوباره آماده‌ی جان دادنِ در راه تو هستیم ما را ز خروشندگی بحر چه باک است! وقتی که تو نوحی چه غم از نعره‌ی طوفان! تا قافله‌سالار تویی، ما غممان نیست گر در ره جانانه از این تن برود جان! لیلا چو تویی غایت عاشق شدن این است مجنون شدن از روز ازل رسم زمین است در عاشقی اصلاً سخن جنس و زبان نیست! فانی شدنِ این همه در عشق یقین است خاموش چو شد خیمه و برداشته بیعت خاموش نشد در دل ما نور هدایت هیهات که دست از تو نداریم و در این راه با شوق نماییم تن و جان به فدایت! 🖤🌴🖤🌴🖤🌴🖤🌴 ✍بداهه‌سرایان: سیدمحمد صفایی نویسی، احمد رفیعی وردنجانی، مهدی امام‌رضائی، محمدعلی کمالی، فریبا رئیسی، ناهید رفیعی، محمود حسنی مقدس، سوده سلامت، طاهره ابراهیم‌نژاد، مرضیه قاسمعلی، یاسر پناهی فکور، لیلا تندرو، محمد عظامی، زهره محمدزاده، نرگس هاشم‌ورزی ◾️وطنز | بهترین شعرهای طنز ◾️ 🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷 🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷 🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir 🇮🇷
بابا سلام! رفتی و ما را کتک زدند عمه سوار یک شتر بی‌جهاز شد موی مرا کشیده و سیلی به من زدند رفتی، زبان شمر و سنان هم دراز شد دندان من شکسته، بماند برای چه! بابا نپرس از من و از گوشواره‌ام تنها مرا نگاه کن و قصه را بخوان از چهره‌ی تکیده و از گوش پاره‌ام تو روی نیزه بودی و من گم شدم پدر ترسیدم از تهاجم اسبان بی‌مهار بابا کشید مرد عرب معجر مرا لرزیدم از نگاه غضبناک آن سوار از بس که سخت بوده سفر بی‌‌تو و عمو آزرده و ملولم و زخمی و خسته‌ام من هم شبیه مادرمان بعد میخ و در دلتنگ و قدخمیده و پهلوشکسته‌ام سر را گذار بر سر زانوی دخترت امشب شده‌ست نوبت من مادری کنم با بوسه و نوازش و شیرین‌زبانی‌ام حالا که آمدی، ز تو من دلبری کنم از بس زده است بوسه به رگهای سرخ تو خون می‌چکد ز گونه و لبهای دخترت دارم هزار قصه برایت از این سفر دیگر نمی‌شوم به خدا دور از بَرت ✍ناهید رفیعی ◾️وطنز | بهترین شعرهای طنز ◾️ 🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷 🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷 🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir 🇮🇷
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب ششم محرم، منسوب به حضرت قاسم ابن الحسن (ع) 👇👇👇
وطنز
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب ششم محرم، منسوب به حضرت قاسم ابن الحسن (ع) 👇👇👇
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب ششم محرم، منسوب به حضرت قاسم ابن الحسن (ع) 🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴 ای روح ابر! با لب عطشان رجز بخوان! لب واکن و ببار! چو باران رجز بخوان! ای ترجمان بغض فروخورده‌ی پدر! با خطبه‌های آتش و طوفان رجز بخوان! تفسیر آیه‌های جهاد است رزم تو آئینه‌ی مجسّم قرآن! رجز بخوان! مرگ است در نگاه تو، احلی من العسل! بالا بلند، حضرت انسان! رجز بخوان! پیش عمو بزن قدم ای نونهال عشق! رو کن به سمت لشکر شیطان، رجز بخوان! بشکن، به هم بریز سپاه سقیفه را، با آیه‌های سوره‌ی فرقان رجز بخوان! ای برق چشمهای تو تأثیر صاعقه! در گوش کافرانِ رجزخوان، رجز بخوان! روشن کن آسمان و زمین را به نور خویش! ای آفتاب روشن ایمان! رجز بخوان! دلتنگی و دو چشم ترت می‌کشد مرا وقتش رسیده جان عموجان، رجز بخوان! تفسیر پاره‌پاره‌ی آیات آسمان! در زیر دست و پای سواران رجز بخوان! این لشکر از زمان حسن (ع) صف کشیده‌‌است با صوت مجتبی، تو به میدان رجز بخوان! در نوجوانی‌ات شده‌ای مرد، مرحبا! ای مرکب تو کوکب و کیوان! رجز بخوان! تیغت به خاک می‌کشد و راه می‌روی در گوش ریگهای بیابان رجز بخوان! دریای غیرتی و شجاعت، چو مجتبی خود را به غافلان بِشِناسان، رجز بخوان! جانم فدای فرّ و شکوهت! به نام حق یک یاعلی بخوان و دُرافشان رجز بخوان! با سنگ، نورِ آینه تکثیر می‌شود ای دشت با تو آینه‌بندان! رجز بخوان! با اینکه مهره‌مهره‌ چو تسبیحِ پاره‌ای! هرگز نرفت روضه به پایان، رجز بخوان! مثل پدر تو بغض خودت را فرو مخور! توفنده، بی‌امان و خروشان رجز بخوان! آموزگار مدرسه‌ی عشق، قاسمم! ای سر نهاده بر سر پیمان! رجز بخوان! مردان این قبیله‌ی شر را ز رزم خود کردی تو سرشکسته و حیران، رجز بخوان! تا دودمان ظلمت شب را دهی به باد ای قرص ماه روشن و تابان! رجز بخوان! چون نافذ است لحن تو،‌ وجدان خفته را بیدار کن ز خواب زمستان، رجز بخوان! بیمی که نیست در تو از این لشکر عظیم پیوسته و صریح و نمایان رجز بخوان! پیچیده بوی فاطمه در خاک این دیار ای نور چشم فاطمه! غُرّان رجز بخوان! اصلاً رجز بخوان که دلم تنگ مجتبی‌ست؛ با شرح شأن و شیوه‌ی ایشان رجز بخوان! قاسم، عمو، تو غیرت این خانواده‌ای! در موج خون، شقایق غلتان! رجز بخوان! آتش نزن به جان عمو با سکوت خود این جان خسته را تو نسوزان، رجز بخوان! هی دست‌و‌پا نزن به برم، صید خوش خرام! سر را عمو گرفته به دامان، رجز بخوان! خوانِ بلاست کرب و بلا و تو میهمان یابن‌الحسن بیا و بر این خوان رجز بخوان! مانده در انتظار قیامت جهان، بیا! برگرد و با شکوه فراوان رجز بخوان! 🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴 ✍بداهه‌سرایان: ناهید رفیعی، سید محمد صفایی نویسی، احمد رفیعی وردنجانی، سوده سلامت، مرضیه قاسمعلی، مهدی امام‌رضایی، محمدعلی کمالی، محمد عظامی، لیلا تندرو، میناگودرزی، محمدباقر منصور سمائی، فریبا رئیسی ◾️وطنز | بهترین شعرهای طنز ◾️ 🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷 🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷 🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir 🇮🇷
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب هفتم محرم، منسوب به حضرت علی اصغر (ع) 👇👇👇
وطنز
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب هفتم محرم، منسوب به حضرت علی اصغر (ع) 👇👇👇
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب هفتم محرم، منسوب به حضرت علی اصغر (ع) 🖤🌴🖤🌴🖤🌴🖤🌴 آسمان می‌چکد از گوشه‌ی گهواره‌ی تو ماه بیرون زده از گردی رخساره‌ی تو! مادرت چشم به چشمان ترت دوخته است جان عالم ز ترکهای لبت سوخته است! بیقرار از عطش، ای معجزه بیدار شدی وقت پیغمبریت گشته، علمدار شدی! چه قدَر خوب اشارات مرا می‌فهمی! خوب می‌دانی از این معرکه داری سهمی! با تلظّی مزن آتش به دل ای جان پدر! جامه‌ی صبر مرا پاره مکن بارِ دگر! تشنه باشی و خودت وارث کوثر باشی! شاهد سوختن کودک و مادر باشی! با تلظّی تو بردند عطش را از یاد می‌زنند از غم تو، اهل حرم هم فریاد من که شرمنده شدم از لب خشکت پسرم چه بلایی غمت آورد علی جان به سرم! عمویت رفته پی آب، اگر برگردد در پی گوهر نایاب اگر برگردد روی دوش پدرت اندکی آرام بگیر! کاش آهت بکند در دل دشمن تأثیر! تا به دریا برسی، بر عطشت پا بگذار! سر خود را به سر شانه‌ی بابا بگذار! فرض کن آمده پیش تو عمویت، مثلاً شده سیراب لب خشک و گلویت، مثلاً غرق دریایی و قرص قمری بابا جان فرض کن از همه سیراب‌تری باباجان! قدرت پر زدنت نیست، چنین بال مزن! شعله بر جان من و قامت چون دال مزن! اندکی صبر بکن، طی شود این بی‌تابی عاقبت بر سر نی، ماه‌ِ شبم! می‌تابی تشنگی بر سر دوشم نکند خوابت کرد! با سه‌شعبه نکند حرمله سیرابت کرد؟! مادرت کاش نبیند که پرت ریخته است! در دل خاکی و خون دور برت ریخته است! گوش تا گوش شده پاره گلویت پسرم می‌چکد اشک به لبهای تو از چشم ترم کاشکی حرمله می‌مرد و نمی‌دید تو را! مثل گل از وسط باغ نمی‌چید تو را! پسرم! شرح غریبانه‌ی تسلیم و رضا! طاق شد از لب خشکیده‌ی تو، طاقت ما جگرت سوخته، طفلی که نداری مانند چه کسی ریخته بر آتش جانت اسپند سوخت جان و جگرم، تنگ شد این سینه، علی! سخت دارند ز نام تو چنین کینه، علی! کینه‌ی کهنه‌یشان بود که شد تیر سه سر؛ پرپرت کرده و انداخت به دامان پدر آخرین یار من ای کودک شش ماهه‌ی من! شده‌ با خون گلو غسل و به قنداقه کفن! بعد تو حال پدر سخت پریشان شده است برود سمت حرم یا که نه؟ حیران شده است بی تو قربانیِ کوچک، چه بگویم به رباب؟ گر بپرسد که علی کو؟ چه بگویم به جواب؟ گرچه حلقوم تو با تیغ عداوت شد چاک هست ذکر لبم: "ای یار! رضایم به رضاک" خون سرخت سند قطعی مظلومی ماست با تو این واقعه تا صبح قیامت برجاست! 🖤🌴🖤🌴🖤🌴🖤🌴 ✍بداهه‌سرایان: سیدمحمد صفایی نویسی، ناهید رفیعی، محمد عظامی، مرضیه قاسمعلی، احمد رفیعی وردنجانی، فریبا رئیسی، سوده سلامت، لیلا تندرو، علی یگانه، فرشته پناهی، یاسر پناهی فکور ◾️وطنز | بهترین شعرهای طنز ◾️ 🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷 🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷 🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir 🇮🇷
🔸 ای محتشم نخوان «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» چشمم ز خون لبالب و بغضم دمادم است! آتش زدی به خرمن دل، محتشم ! نخوان! عالم بدون مرثیه هم غرق ماتم است! دیگر نگو از آنچه که در کربلا گذشت این غم برون ز طاقت فرزند آدم است! آتش زده ست شعر تو تقویم شیعه را گریه برای وا شدن بغضمان کم است! تنها امید و دلخوشی ما در این جهان رخت سیاه و روضه و زنجیر و پرچم است! دامان خاک، تر شده از خون عاشقان هم فرش زیرورو شده، هم عرش درهم است باقی ست تا حکایت و هستی ست برقرار، پشت زمین شکسته و پشت فلک خم است! ✍️ناهید رفیعی 🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻 🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷 🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷 🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir🇮🇷
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب هشتم محرم، منسوب به حضرت علی اکبر(ع) 👇👇👇
وطنز
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب هشتم محرم، منسوب به حضرت علی اکبر(ع) 👇👇👇
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب هشتم محرم، منسوب به حضرت علی اکبر(ع) 🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴 هر طرف می‌نگرم، بال و پرت ریخته است چه قدَر دل پسرم دور و برت ریخته است! باغِ طوفان‌زده‌ام! با تو چه کردند مگر؟ که چنین در همه صحرا ثمرت ریخته است! مثل تسبیح قشنگی که نخش پاره شده دانه‌ها در بر چشم پدرت ریخته است! خالق از روز ازل بس که تو شیرین‌سخنی عسل انگار به کام شکرت ریخته است! چه شد افتاده‌ای ای تُنگ بلورین بر سنگ؟ جام شیر و عسلی! بیشترت ریخته است! آتش افتاده به دامان ملائک، چه شده؟ در دل عرش گمانم خبرت ریخته است! بس که عشق پدرت را به دل اندوخته‌ای، عشق دنیا همه‌اش از نظرت ریخته است! دشمنت غرّه به فتح است، ولیکن همه‌جا خون تو، شاهد فتح و ظفرت، ریخته است! قدم آهسته بزن تا که تو را شعر کنم روی هر مصرع شعرم اثرت ریخته است! دشت از رائحه‌ی سبز پیمبر پر شد! همه‌جا «شبه پیمبر»! گهرت ریخته است جان فدا کرده‌ای بسیار هنرمندانه هر کجا یک اثر از این هنرت ریخته است! روی هر قطره‌ی خونی که چکیده ز تنت اشک از چشم حزینِ پدرت ریخته است گرد و خاک است در اطراف تو اینقدر چرا؟ گوئیا ابر به روی قمرت ریخته است! می‌شوم آب چنان شمع و تو پروانه‌ی من سوختی، در دل من هم شررت ریخته است! کینه‌‌ی بدر و حنین است که خروار شده این همه دشمن اگر روی سرت ریخته است! این چه سرّی‌ست که هر جا که نظر افکندم تکه‌های تن و خون جگرت ریخته‌ است؟! واژه‌ی عاشقی و مستی و جام می و لب از میان غزل و طبع ترت ریخته است! اشبه‌الناس به پیغمبر! علی! تیغ و سنان به سر و روی به حق جلوه‌گرت ریخته است! مادرت بعد خداحافظی و حرز و دعا پشت سر آب به راه سفرت ریخته است... 🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴 ✍بداهه‌سرایان: ناهید رفیعی، سیدمحمد صفایی نویسی، فریبا رییسی، فرشته پناهی، محمدعلی کمالی، محمدباقر منصورسمائی، سوده سلامت، محدثه مطهری، الهه جاودانی، مرضیه قاسمعلی، احمد رفیعی وردنجانی، لیلا تندرو ◾️وطنز | بهترین شعرهای طنز ◾️ 🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷 🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷 🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir 🇮🇷
السلام علیک یا علی اکبر حسين (ع)! پریشان کرده عطر گیسویت روح بیابان را تماشایت کلاه انداخت از سر، نیزه‌داران را به رقص آورده ماه چهره‌ات گهواره را حتی تماشای شکوه پاره‌هایت، ماه تابان را از آن ظهری که افتاده ترک بر لعل لبهایت سترون کرده شرمی جاودانی ابر و باران را شود آیا کسی پیدا کند زیر سم اسبان میان خاک و خون، یک مشت مروارید غلطان را؟! چو گل کردی به نی، ای عصمت پنهان عاشورا! به خون شیرازه بستی پاره‌های سرخ قرآن را از آن سو تا به این سوی زمین پاشیده‌ای، ای گل! تو مهمان کرده‌ای انگار ذرّات بیابان را ✍️ناهید رفیعی 🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻 🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷 🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷 🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir🇮🇷