eitaa logo
وطنز
722 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
377 ویدیو
17 فایل
🌝خوشا آنانکه خنده کارشان بی شکر پاشیده بر اشعارشان بی خوشا آنان که دائم در «وطنز»ند و «طنز» آمیزه با آثارشان بی🌝 . 🇮🇷وطنز؛ پایگاه شعر و ترانه طنز 📝😂 . 📌 ارتباط با مدیریت و ارسال شعر @vatanz_admin 📌 تبلیغات: https://ble.ir/tanzym_tabligh
مشاهده در ایتا
دانلود
وطنز
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب پنجم محرم، بزرگداشت اصحاب امام حسین (ع) 👇👇👇
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب پنجم محرم، بزرگداشت اصحاب امام حسین (ع) 🖤🌴🖤🌴🖤🌴🖤🌴 از صبح ازل عشق تو در ما جریان داشت! پیغام تو را از نفس باد شنیدیم از دعوت تو تا دل ما فاصله کم بود! این فاصله را با سر آشفته دویدیم! ما زنده به آنیم که در بند تو باشیم موجیم که در بحر وجودت بخروشیم در مکتب ما ترس ز سیلاب بلا نیست زیرا که در این بزم، همه خانه‌به‌دوشیم برداشته‌ای بیعت از این جمع، حسینم! از ما مگر آقا تو به‌جز عشق چه دیدی؟ ما بر سر عهدیم و گواه است لب ما! لبیکِ لب تشنه‌ی ما را که شنیدی! هر قطره‌ی خون مُهر وفاداریمان است «ما زنده به آنیم که آرام نگیریم» صدبار اگر جان به بدن بازبیاید صدبار به امید رضای تو بمیریم امروز که ما را تو به یاری طلبیدی، نه فرصت جاماندن و نه وقت درنگ است! در معرکه‌ی جنگ میان حق و باطل، یار پسر فاطمه بودن چه قشنگ است! لبیک به خورشید، به آئینه، به باران، لبیک به لبخند گل فاطمه گفتیم هیهات که یک لحظه تَرَکناک حسینا! صدبار اگر کرب‌و‌بلا پای تو افتیم! جانها به‌فدای علیِ اکبرتان باد! قربان لب خشک علی‌اصغر بی‌شیر! مائیم همه جان به کف آماده پیکار داریم به دل شور و به لب نعره‌ی تکبیر! صد شکر که در لشکر تو جای گرفتیم! صد شکر به ما داده خداوند سعادت! والله که شیرین تر از این عشق نباشد! والله که زیباست در این راه شهادت! دست و سر و پا و همه‌ی آنچه که داریم مولای جهان! جان جهان! پیشکش تو! صدبار اگر جان طلبی باک نداریم صدبار همه هستیمان پیشکش تو! شرمنده شدیم از سر ناقابلیِ جان هیهات! نداریم از این تحفه‌ گرانتر ای‌‌کاش که بودیم همه‌ عالم و آدم! تا ما بسپاریم به جای همگی سر! تصویر تماشاییِ پروانه و شمع است، نقشی که بر این دایره ترسیم نمودیم از بذل سر و جان ابداً باک نداریم، ما مُهجه‌ی خود را به تو تقدیم نمودیم در بند تو هر دل که شد از طالع نیکو‌ست بیچاره کسی شد که دلش در کفِ غیر است هرکس بشود هم‌قدمت، حضرت ارباب! در سایه‌ی تو، عاقبتش ختم به‌خیر است! در غربت تو بس بود اینکه چو منی را بهر چو تویی نوکر دربار بخوانند کاری بکن ای دوست! که در روز جزا هم ما را به غلامان تو منسوب بدانند جان و تنمان باد به قربان تو مولا! خوش‌دل به ولاییم و گرفتار شماییم ما میثم تمّارِ تو بر دار جنونیم «ما در ره عشق تو خریدار بلاییم»! در خیمه‌ی تو جمع شده خیر دو دنیا ما در دو جهان غیر تو دلدار نداریم شستیم به عشقت همگی دست ز دنیا چون با احدی غیر تو ما کار نداریم! در خیمه‌ی احسان تو عمری ست مقیمیم! هیهات که تنها بگذاریم شما را! در مدرسه و مکتب تو یاد گرفتیم آیین ادب داشتن و رسم وفا را! از لذت یک عمر، به عشق تو گذشتیم آری! ز می عشق تو شوریده و مستیم صد بار اگر جان بسپاریم، دوباره آماده‌ی جان دادنِ در راه تو هستیم ما را ز خروشندگی بحر چه باک است! وقتی که تو نوحی چه غم از نعره‌ی طوفان! تا قافله‌سالار تویی، ما غممان نیست گر در ره جانانه از این تن برود جان! لیلا چو تویی غایت عاشق شدن این است مجنون شدن از روز ازل رسم زمین است در عاشقی اصلاً سخن جنس و زبان نیست! فانی شدنِ این همه در عشق یقین است خاموش چو شد خیمه و برداشته بیعت خاموش نشد در دل ما نور هدایت هیهات که دست از تو نداریم و در این راه با شوق نماییم تن و جان به فدایت! 🖤🌴🖤🌴🖤🌴🖤🌴 ✍بداهه‌سرایان: سیدمحمد صفایی نویسی، احمد رفیعی وردنجانی، مهدی امام‌رضائی، محمدعلی کمالی، فریبا رئیسی، ناهید رفیعی، محمود حسنی مقدس، سوده سلامت، طاهره ابراهیم‌نژاد، مرضیه قاسمعلی، یاسر پناهی فکور، لیلا تندرو، محمد عظامی، زهره محمدزاده، نرگس هاشم‌ورزی ◾️وطنز | بهترین شعرهای طنز ◾️ 🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷 🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷 🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir 🇮🇷
بابا سلام! رفتی و ما را کتک زدند عمه سوار یک شتر بی‌جهاز شد موی مرا کشیده و سیلی به من زدند رفتی، زبان شمر و سنان هم دراز شد دندان من شکسته، بماند برای چه! بابا نپرس از من و از گوشواره‌ام تنها مرا نگاه کن و قصه را بخوان از چهره‌ی تکیده و از گوش پاره‌ام تو روی نیزه بودی و من گم شدم پدر ترسیدم از تهاجم اسبان بی‌مهار بابا کشید مرد عرب معجر مرا لرزیدم از نگاه غضبناک آن سوار از بس که سخت بوده سفر بی‌‌تو و عمو آزرده و ملولم و زخمی و خسته‌ام من هم شبیه مادرمان بعد میخ و در دلتنگ و قدخمیده و پهلوشکسته‌ام سر را گذار بر سر زانوی دخترت امشب شده‌ست نوبت من مادری کنم با بوسه و نوازش و شیرین‌زبانی‌ام حالا که آمدی، ز تو من دلبری کنم از بس زده است بوسه به رگهای سرخ تو خون می‌چکد ز گونه و لبهای دخترت دارم هزار قصه برایت از این سفر دیگر نمی‌شوم به خدا دور از بَرت ✍ناهید رفیعی ◾️وطنز | بهترین شعرهای طنز ◾️ 🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷 🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷 🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir 🇮🇷
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب ششم محرم، منسوب به حضرت قاسم ابن الحسن (ع) 👇👇👇
وطنز
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب ششم محرم، منسوب به حضرت قاسم ابن الحسن (ع) 👇👇👇
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب ششم محرم، منسوب به حضرت قاسم ابن الحسن (ع) 🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴 ای روح ابر! با لب عطشان رجز بخوان! لب واکن و ببار! چو باران رجز بخوان! ای ترجمان بغض فروخورده‌ی پدر! با خطبه‌های آتش و طوفان رجز بخوان! تفسیر آیه‌های جهاد است رزم تو آئینه‌ی مجسّم قرآن! رجز بخوان! مرگ است در نگاه تو، احلی من العسل! بالا بلند، حضرت انسان! رجز بخوان! پیش عمو بزن قدم ای نونهال عشق! رو کن به سمت لشکر شیطان، رجز بخوان! بشکن، به هم بریز سپاه سقیفه را، با آیه‌های سوره‌ی فرقان رجز بخوان! ای برق چشمهای تو تأثیر صاعقه! در گوش کافرانِ رجزخوان، رجز بخوان! روشن کن آسمان و زمین را به نور خویش! ای آفتاب روشن ایمان! رجز بخوان! دلتنگی و دو چشم ترت می‌کشد مرا وقتش رسیده جان عموجان، رجز بخوان! تفسیر پاره‌پاره‌ی آیات آسمان! در زیر دست و پای سواران رجز بخوان! این لشکر از زمان حسن (ع) صف کشیده‌‌است با صوت مجتبی، تو به میدان رجز بخوان! در نوجوانی‌ات شده‌ای مرد، مرحبا! ای مرکب تو کوکب و کیوان! رجز بخوان! تیغت به خاک می‌کشد و راه می‌روی در گوش ریگهای بیابان رجز بخوان! دریای غیرتی و شجاعت، چو مجتبی خود را به غافلان بِشِناسان، رجز بخوان! جانم فدای فرّ و شکوهت! به نام حق یک یاعلی بخوان و دُرافشان رجز بخوان! با سنگ، نورِ آینه تکثیر می‌شود ای دشت با تو آینه‌بندان! رجز بخوان! با اینکه مهره‌مهره‌ چو تسبیحِ پاره‌ای! هرگز نرفت روضه به پایان، رجز بخوان! مثل پدر تو بغض خودت را فرو مخور! توفنده، بی‌امان و خروشان رجز بخوان! آموزگار مدرسه‌ی عشق، قاسمم! ای سر نهاده بر سر پیمان! رجز بخوان! مردان این قبیله‌ی شر را ز رزم خود کردی تو سرشکسته و حیران، رجز بخوان! تا دودمان ظلمت شب را دهی به باد ای قرص ماه روشن و تابان! رجز بخوان! چون نافذ است لحن تو،‌ وجدان خفته را بیدار کن ز خواب زمستان، رجز بخوان! بیمی که نیست در تو از این لشکر عظیم پیوسته و صریح و نمایان رجز بخوان! پیچیده بوی فاطمه در خاک این دیار ای نور چشم فاطمه! غُرّان رجز بخوان! اصلاً رجز بخوان که دلم تنگ مجتبی‌ست؛ با شرح شأن و شیوه‌ی ایشان رجز بخوان! قاسم، عمو، تو غیرت این خانواده‌ای! در موج خون، شقایق غلتان! رجز بخوان! آتش نزن به جان عمو با سکوت خود این جان خسته را تو نسوزان، رجز بخوان! هی دست‌و‌پا نزن به برم، صید خوش خرام! سر را عمو گرفته به دامان، رجز بخوان! خوانِ بلاست کرب و بلا و تو میهمان یابن‌الحسن بیا و بر این خوان رجز بخوان! مانده در انتظار قیامت جهان، بیا! برگرد و با شکوه فراوان رجز بخوان! 🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴 ✍بداهه‌سرایان: ناهید رفیعی، سید محمد صفایی نویسی، احمد رفیعی وردنجانی، سوده سلامت، مرضیه قاسمعلی، مهدی امام‌رضایی، محمدعلی کمالی، محمد عظامی، لیلا تندرو، میناگودرزی، محمدباقر منصور سمائی، فریبا رئیسی ◾️وطنز | بهترین شعرهای طنز ◾️ 🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷 🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷 🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir 🇮🇷
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب هفتم محرم، منسوب به حضرت علی اصغر (ع) 👇👇👇
وطنز
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب هفتم محرم، منسوب به حضرت علی اصغر (ع) 👇👇👇
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب هفتم محرم، منسوب به حضرت علی اصغر (ع) 🖤🌴🖤🌴🖤🌴🖤🌴 آسمان می‌چکد از گوشه‌ی گهواره‌ی تو ماه بیرون زده از گردی رخساره‌ی تو! مادرت چشم به چشمان ترت دوخته است جان عالم ز ترکهای لبت سوخته است! بیقرار از عطش، ای معجزه بیدار شدی وقت پیغمبریت گشته، علمدار شدی! چه قدَر خوب اشارات مرا می‌فهمی! خوب می‌دانی از این معرکه داری سهمی! با تلظّی مزن آتش به دل ای جان پدر! جامه‌ی صبر مرا پاره مکن بارِ دگر! تشنه باشی و خودت وارث کوثر باشی! شاهد سوختن کودک و مادر باشی! با تلظّی تو بردند عطش را از یاد می‌زنند از غم تو، اهل حرم هم فریاد من که شرمنده شدم از لب خشکت پسرم چه بلایی غمت آورد علی جان به سرم! عمویت رفته پی آب، اگر برگردد در پی گوهر نایاب اگر برگردد روی دوش پدرت اندکی آرام بگیر! کاش آهت بکند در دل دشمن تأثیر! تا به دریا برسی، بر عطشت پا بگذار! سر خود را به سر شانه‌ی بابا بگذار! فرض کن آمده پیش تو عمویت، مثلاً شده سیراب لب خشک و گلویت، مثلاً غرق دریایی و قرص قمری بابا جان فرض کن از همه سیراب‌تری باباجان! قدرت پر زدنت نیست، چنین بال مزن! شعله بر جان من و قامت چون دال مزن! اندکی صبر بکن، طی شود این بی‌تابی عاقبت بر سر نی، ماه‌ِ شبم! می‌تابی تشنگی بر سر دوشم نکند خوابت کرد! با سه‌شعبه نکند حرمله سیرابت کرد؟! مادرت کاش نبیند که پرت ریخته است! در دل خاکی و خون دور برت ریخته است! گوش تا گوش شده پاره گلویت پسرم می‌چکد اشک به لبهای تو از چشم ترم کاشکی حرمله می‌مرد و نمی‌دید تو را! مثل گل از وسط باغ نمی‌چید تو را! پسرم! شرح غریبانه‌ی تسلیم و رضا! طاق شد از لب خشکیده‌ی تو، طاقت ما جگرت سوخته، طفلی که نداری مانند چه کسی ریخته بر آتش جانت اسپند سوخت جان و جگرم، تنگ شد این سینه، علی! سخت دارند ز نام تو چنین کینه، علی! کینه‌ی کهنه‌یشان بود که شد تیر سه سر؛ پرپرت کرده و انداخت به دامان پدر آخرین یار من ای کودک شش ماهه‌ی من! شده‌ با خون گلو غسل و به قنداقه کفن! بعد تو حال پدر سخت پریشان شده است برود سمت حرم یا که نه؟ حیران شده است بی تو قربانیِ کوچک، چه بگویم به رباب؟ گر بپرسد که علی کو؟ چه بگویم به جواب؟ گرچه حلقوم تو با تیغ عداوت شد چاک هست ذکر لبم: "ای یار! رضایم به رضاک" خون سرخت سند قطعی مظلومی ماست با تو این واقعه تا صبح قیامت برجاست! 🖤🌴🖤🌴🖤🌴🖤🌴 ✍بداهه‌سرایان: سیدمحمد صفایی نویسی، ناهید رفیعی، محمد عظامی، مرضیه قاسمعلی، احمد رفیعی وردنجانی، فریبا رئیسی، سوده سلامت، لیلا تندرو، علی یگانه، فرشته پناهی، یاسر پناهی فکور ◾️وطنز | بهترین شعرهای طنز ◾️ 🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷 🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷 🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir 🇮🇷
🔸 ای محتشم نخوان «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» چشمم ز خون لبالب و بغضم دمادم است! آتش زدی به خرمن دل، محتشم ! نخوان! عالم بدون مرثیه هم غرق ماتم است! دیگر نگو از آنچه که در کربلا گذشت این غم برون ز طاقت فرزند آدم است! آتش زده ست شعر تو تقویم شیعه را گریه برای وا شدن بغضمان کم است! تنها امید و دلخوشی ما در این جهان رخت سیاه و روضه و زنجیر و پرچم است! دامان خاک، تر شده از خون عاشقان هم فرش زیرورو شده، هم عرش درهم است باقی ست تا حکایت و هستی ست برقرار، پشت زمین شکسته و پشت فلک خم است! ✍️ناهید رفیعی 🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻 🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷 🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷 🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir🇮🇷
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب هشتم محرم، منسوب به حضرت علی اکبر(ع) 👇👇👇
وطنز
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب هشتم محرم، منسوب به حضرت علی اکبر(ع) 👇👇👇
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب هشتم محرم، منسوب به حضرت علی اکبر(ع) 🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴 هر طرف می‌نگرم، بال و پرت ریخته است چه قدَر دل پسرم دور و برت ریخته است! باغِ طوفان‌زده‌ام! با تو چه کردند مگر؟ که چنین در همه صحرا ثمرت ریخته است! مثل تسبیح قشنگی که نخش پاره شده دانه‌ها در بر چشم پدرت ریخته است! خالق از روز ازل بس که تو شیرین‌سخنی عسل انگار به کام شکرت ریخته است! چه شد افتاده‌ای ای تُنگ بلورین بر سنگ؟ جام شیر و عسلی! بیشترت ریخته است! آتش افتاده به دامان ملائک، چه شده؟ در دل عرش گمانم خبرت ریخته است! بس که عشق پدرت را به دل اندوخته‌ای، عشق دنیا همه‌اش از نظرت ریخته است! دشمنت غرّه به فتح است، ولیکن همه‌جا خون تو، شاهد فتح و ظفرت، ریخته است! قدم آهسته بزن تا که تو را شعر کنم روی هر مصرع شعرم اثرت ریخته است! دشت از رائحه‌ی سبز پیمبر پر شد! همه‌جا «شبه پیمبر»! گهرت ریخته است جان فدا کرده‌ای بسیار هنرمندانه هر کجا یک اثر از این هنرت ریخته است! روی هر قطره‌ی خونی که چکیده ز تنت اشک از چشم حزینِ پدرت ریخته است گرد و خاک است در اطراف تو اینقدر چرا؟ گوئیا ابر به روی قمرت ریخته است! می‌شوم آب چنان شمع و تو پروانه‌ی من سوختی، در دل من هم شررت ریخته است! کینه‌‌ی بدر و حنین است که خروار شده این همه دشمن اگر روی سرت ریخته است! این چه سرّی‌ست که هر جا که نظر افکندم تکه‌های تن و خون جگرت ریخته‌ است؟! واژه‌ی عاشقی و مستی و جام می و لب از میان غزل و طبع ترت ریخته است! اشبه‌الناس به پیغمبر! علی! تیغ و سنان به سر و روی به حق جلوه‌گرت ریخته است! مادرت بعد خداحافظی و حرز و دعا پشت سر آب به راه سفرت ریخته است... 🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴 ✍بداهه‌سرایان: ناهید رفیعی، سیدمحمد صفایی نویسی، فریبا رییسی، فرشته پناهی، محمدعلی کمالی، محمدباقر منصورسمائی، سوده سلامت، محدثه مطهری، الهه جاودانی، مرضیه قاسمعلی، احمد رفیعی وردنجانی، لیلا تندرو ◾️وطنز | بهترین شعرهای طنز ◾️ 🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷 🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷 🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir 🇮🇷
السلام علیک یا علی اکبر حسين (ع)! پریشان کرده عطر گیسویت روح بیابان را تماشایت کلاه انداخت از سر، نیزه‌داران را به رقص آورده ماه چهره‌ات گهواره را حتی تماشای شکوه پاره‌هایت، ماه تابان را از آن ظهری که افتاده ترک بر لعل لبهایت سترون کرده شرمی جاودانی ابر و باران را شود آیا کسی پیدا کند زیر سم اسبان میان خاک و خون، یک مشت مروارید غلطان را؟! چو گل کردی به نی، ای عصمت پنهان عاشورا! به خون شیرازه بستی پاره‌های سرخ قرآن را از آن سو تا به این سوی زمین پاشیده‌ای، ای گل! تو مهمان کرده‌ای انگار ذرّات بیابان را ✍️ناهید رفیعی 🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻 🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷 🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷 🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir🇮🇷
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب نهم محرم، منسوب به حضرت ابوالفضل العباس(ع) 👇👇👇
وطنز
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب نهم محرم، منسوب به حضرت ابوالفضل العباس(ع) 👇👇👇
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب نهم محرم، منسوب به حضرت ابوالفضل العباس(ع) 🖤🌴🖤🌴🖤🌴🖤🌴 چشمه‌چشمه عطش از زخم تنت می‌نوشد جرعه‌جرعه غزل از چشم ترت می‌جوشد آب شرمنده‌ی لعل لب تو تا به ابد! خاک در رقص تو پیراهن خون می‌پوشد ساقی تشنه لبانی و جهانگیری تو! زمزم از زیر قدم‌های بلندت جاری پرچم سرخ حسین بن علی در دستت نامت عباس و علمدار حسینی، آری در دل معرکه آن روز چه کردی ای ماه؟ ابر و باد و مَه و خورشید و فلک حیرانت آسمان بار امانت نتوانست کشید تا نیفتد به زمین، گشت ستون دستانت اشجع الناسی و در معرکه تیغ دو دمی شرمسار عطش و تشنگی‌ات شد دریا عرش و فرشند همه در عجب و در حیرت از تماشای تو ای آینه‌گردان وفا! بی جهت نیست نگاهت شده تفسیر وفا چشم تو نسخه‌ی دیگر که ندارد عباس! به لطافت نه شبیه تو گلی آمده است! نه به اندازه‌ی تو، آینه دارد احساس! مشک بر شانه‌ی ساقی، عَلَم عاطفه است! چه‌قدَر این همه احساس به تو می‌آید بانویی دوروبرت هی نگران می‌چرخد چه‌قدَر عطر گل یاس به تو می‌آید! مشک بر دوش پی خواهش طفلان رفتی تا که تسکین بدهد آب مگر آلامت ریختی آب بر آب، ای به فدای عطشت! تا ابد آب و ادب خورده گره با نامت تیر بر چشم تو زد دشمن و افسوس ندید مادرت آمده و غرق تماشا هستی! گر چه شد با دمِ شمشیر جدا از بدنت، نیست چون دست تو در رفع حوائج دستی با همه هستی خود یار برادر بودی وه چه مردانه به راه هدفت جان دادی! کی شبیه تو برادر به جهان آمده است؟ که جهان را به وفاداری خود استادی قوّت قلب حرم، مایه‌ی آرامش من روی ماهت شده انگار جهانی از نور! می‌درخشی قمر هاشمی اینقدر چرا! چشم بدخواه حسودان همه باشد ز تو دور! زور در بازو و این معرکه، کو اذن نبرد!؟ دشت مملو شده از نعره‌ی صدها نامرد چه حریفی شود عباس به فرمان حسین! به اطاعت شده آب آور و می‌نوشد درد آب را تا به لب آوردی و برگرداندی گرچه دریاست ولی میل به ساحل دارد! دل به دریا زدی و غرق عطش برگشتی آب هم حسرت لب‌های تو بر دل دارد! می‌روی تا لب شط، مشک چه شوقی دارد! آب و خیمه! چه تمنّای خیال انگیزی! چون نیامد به حرم جرعه‌ای از آب فرات می‌شوی آب و سپس روی زمین می‌ریزی! با خودت زمزمه کردی که «بمیرم ای کاش دست خالی به حرم بازنگردم بی‌دست» در همین حال و هوا کرد صدایت مادر جمله‌ی ادرک أخایت به دل یار نشست تکیه دادند به سروِ قد تو اهل حرم! قامتت تکیه‌گه صبر و قرار است! نرو! آب وقتی تو نباشی همه‌اش تشنگی است! دل دلواپس زینب سر دار است! نرو! نوح اگر نوحه‌ی عباس نمی‌خواند به سیل، بادبان‌ در جهت باد مخالف می‌رفت آب با نام تو از شرم فرو شد به زمین ماند کشتیِ نجاتی و علمداری رفت نشدی غَرّه ز انفاس "بنفسی انتَ" فاطمه آمده با قصد حرم بردن تو کوه صبر و ادب و مایه‌ی آرام حرم پشت ارباب شکست از به زمین خوردن تو! ای اشداء علی الکفر! بیا حضرت مهر! تا علمدار تویی، اهل حرم دل‌گرمند هیچ‌کس غیر خودت هیچ نمی‌خواهد، آه! زود برگرد به جان علی اصغر سوگند وصفت این بس که شده آب به نامت عباس! آبرو داده فقط چشم قشنگ تو به آب چه‌قدَر مرد زیاد است تو که اینجایی! ماه من تشنگی اهل حرم را دریاب! 🖤🌴🖤🌴🖤🌴🖤🌴 ✍بداهه‌سرایان: ناهید رفیعی، سیدمحمد صفائی نویسی، زهرا فرقانی، احمد رفیعی وردنجانی، لیلا تندرو، الهه جاودانی، مرضیه قاسمعلی، مینا گودرزی، محمد عظامی، محمدباقر منصورسمائی، فرشته پناهی، فریبا رئیسی، علی یگانه، محمد صبوریان ◾️وطنز | بهترین شعرهای طنز ◾️ 🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷 🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷 🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir 🇮🇷
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، عاشورای حسینی، تقدیم به پیشگاه سیدالشهدا حسین ابن علی (ع) 👇👇👇
وطنز
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، عاشورای حسینی، تقدیم به پیشگاه سیدالشهدا حسین ابن علی (ع) 👇👇👇
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، عاشورای حسینی، تقدیم به پیشگاه سیدالشهدا حسین ابن علی (ع) 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 آه! ا‌ی‌کاش شب حادثه فردا نشود! دشت از خون تن لاله چو دریا نشود! دور تا دور حرم هلهله برپا نشود! سر انگشتری ای‌کاش که دعوا نشود! علم از دوش علمدار نیفتد ای‌کاش! شعله در بستر بیمار نیفتد ای‌کاش! دامنی در دهن خار نیفتد ای‌کاش! پسر فاطمه ای‌کاش که تنها نشود! نرود کاش به نیزه سر هفتاد و دو نور! اسبها بر تن پاکان نکند کاش عبور! آه از شام! دل دخترکان! جشن و سرور! کاروان اسرا کاش تماشا نشود! «امشبی را شه دین در حرمش مهمان است» بر لب اهل حرم زمزمه‌ی قرآن است آخرین پرده ز آرامش این طفلان است کاش فردا نشود! محشر کبری نشود! غرق خون است شهیدی که کمی جان دارد زخم‌هایی به تن از مردم نادان دارد خواهرش در طرفی دیده‌ی گریان دارد کاشکی شمر در این معرکه پیدا نشود! کوفی و عهد و وفاداری و وجدان؟ هیهات! نو به نو نعل زدن بر سم اسبان، هیهات! سیلی و طفل سه ساله، به لبش جان، هیهات! کاشکی شاهد تنهایی بابا نشود! قصد حلقوم علی را نکند خصم زبون! نتپد کاش‌که فردا دل عالم در خون! آتش و خیمه و احوال جهان ناموزون قسمت اهل حرم لفظ سبایا نشود! نشود کاش سری بر سر هر نیزه بلند! مثل یک آهوی گمگشته‌ی افتاده به بند؛ کاشکی دختر جامانده نیفتد به کمند! در دل زینب از این واهمه غوغا نشود! تا علمدار نفس دارد علم بر پا هست! چشم امید به ابر و کرَم دریا هست! مشکها خالی از آبند، عمو اما هست! آب ای‌کاش که شرمنده‌ی سقا نشود! نیزه و تیر، نبارد ز یسار و ز یمین! دست عباسِ علمدار نیفتد به زمین! حرمله تیر شقاوت نکند زهرآگین! علی اکبر جهت رزم مهیا نشود! کاش فردا نکشد کار به مشک و گودال! قوم نااهل نگردد به فریبی اغفال! مصحف ای‌کاش نگردد به عداوت پامال! هر شریحی به خطا صاحب فتوا نشود! دختری کاش نبیند پدرش رفت به جنگ! کاش طوفان نزند دامن گلها را چنگ! سیلی و زخم زبان کاش نبیند دل تنگ! داستان ختم به طشت و سر بابا نشود! ارباً اربا شدنِ سرو و زمین افتادن! غنچه را تیر عوض آب به میدان دادن! جنگ و دعوا سر انگشتری و پیراهن! این همه کاش‌که در محضر زهرا نشود! کاش ایمان نرود با هوس گندم ری! آه! ای‌کاش مسیحا نرود بر سرِ نی! ای بنی آدم! از این شرم نمیری تا کی؟ اشکها کاش که خشک از غم عظما نشود! چشم عباس الهی که نگردد غمگین! به تن علقمه مردانه بیاندازد چین کاش با دست، علمدار دهد یاریِ دین! کمر شاه، الهی ز غمش تا نشود! کاشکی جا نشود هیچ سری بین تنور! چشم نامحرم کوفی بشود کاش‌که کور! کاش ژولیده و خونین نشود هاله‌ی نور! روضه ای‌کاش که مکشوف و هویدا نشود! کاش در مجلس مِی آل نبی را نبرند! کاش در آتش غم بیش از اینها ندمند! دل بی‌تاب رقیه نخورد کاش گزند کاش توهین به لب سید و آقا نشود! شد شکمها همه انباشته از مال حرام وعده‌ی خرمن ری، طعمه کشیده ست به دام یک طرف وعده‌ی شیطان، طرفی امر امام به خدا سیر کس از لقمه‌ی دنیا نشود! کاش حائل نشود دست به جای سپری! کاش طوفان نزند بر پر و بال پسری! کاش شرمنده نباشد لب خشک پدری! غربت آل علی کاش که معنا نشود! چه نبردی است که مابین سیوف است و دموع! کاش اصلاً نشود جنگ در این دشت شروع! بنگر حال رباب و نکن ای صبح طلوع! تا گلوی پسرش طعمه‌ی اعدا نشود! 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 ✍بداهه‌سرایان: ناهید رفیعی، سوده سلامت، فریبا رئیسی، فرشته پناهی، سیدمحمد صفایی نویسی، محمدعلی کمالی، مرضیه قاسمعلی، طاهره ابراهیم‌نژاد، لیلا تندرو، علی یگانه، مینا گودرزی، زهرا فرقانی ◾️وطنز | بهترین شعرهای طنز ◾️ 🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷 🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷 🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir 🇮🇷
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب یازدهم محرم، شام غریبان 👇👇👇
وطنز
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب یازدهم محرم، شام غریبان 👇👇👇
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب یازدهم محرم، شام غریبان 🖤🕯🖤🕯🖤🕯🖤 ای ساربان! آهسته ران! در دشت جا مانده دلی یک تکه از این دشت را، برده است با خود محملی! جا مانده از گهواره‌ای، یک مشت خاکستر فقط! مشتی پَر و یک معجر و، گلبرگ نیلوفر فقط! جا مانده از یک باغ گل، گلهای پرپر بر زمین از آسمانها می‌رسد برگوش آوایی حزین یادش بخیر‌ آن روز که آمد ز راه این کاروان شد فرشِ زیر پایشان آئینه‌ی هفت آسمان! بادِ پریشان می‌دود، سرگشته بین لاله‌ها مانده ست در پیراهنش آن اشک‌ها و ناله‌ها زینب دلش جا مانده، از گودال بیرون آمده چون از وداع آخرش با بوسه‌ی خون آمده! بر دست شعله معجری، چشمی به نیزه دوخته! در آتش خشم و جنون، پروانه‌ها پر سوخته! از ناقه افتاده زمین آئینه با چشمان تر عباس دارد وایِ من! بر این مصیبتها نظر خون می‌چکد هم از زمین هم آسمان در کربلا آه از غروب و غربت الشام، الشام بلا! باید که هستی تا ابد با چشم تر زاری کند وقتش رسیده بعد از این زینب علمداری کند! ای وای این صحرا پر است از شعله‌های دم‌به‌دم! زینب علمداری کند در ورطه‌ی طوفان غم! در خون نشست این کاروان، هم خیمه و هم ماهشان آتش زدند این دشت را با شعله‌های آهشان! آه! از رکاب مصطفی انگار افتاده نگین! عرش خدا غرق به خون افتاده بر روی زمین! با ناقه‌ی بی‌محملی زینب اسارت می‌رود! از اهل بیت مصطفی معجر به غارت می‌رود! ای همرهان کاروان، باشید یار کودکان! چون خاطرات خوبشان آتش گرفته در خزان آهسته ران، با غنچه‌ها تندی مکن باد وزان! بر مویشان شانه بزن! آهسته کن آرامشان! قرآن به‌روی نیزه و خوشحال عمروعاص‌ها! دارند اسارت می‌روند آلاله‌ها و یاس‌ها زینب شکایت می‌برد پیش خدا از کوفیان از آنچه در گودال دید از حال و روز کاروان گوید خدایا شاهدی خود بر پریشانی ما این لاله‌های غرق خون باشند قربانی ما الحمدلله الذی داده‌ ست نعمت‌ها به ما هم ساقی و هم ساغر و نور ولایت را به ما با خواندن قرآن، پدر‌ بر نیزه غوغا می‌کند! دارد علی ابن حسین او را تماشا می‌کند! با حجت حق می‌رود این کاروان از کربلا یعنی که زینب می‌شود پیغمبر خون خدا! طفلان سیلی خورده و خار مغیلان در کمین! بارِ امانت می‌کشد زینب به دوشش بعد از این! می‌مانَد اینجا کربلا در کربلا، زینب اگر روی زمین بگذارد این بار گران را بی‌اثر! 🖤🕯🖤🕯🖤🕯🖤 ✍بداهه‌سرایان: احمدرفیعی وردنجانی، مینا گودرزی، زهرا فرقانی ،لیلا تندرو، محمد عظامی، سوده سلامت، محمود حسنی مقدس، سید محمد صفایی نویسی، فریبا رئیسی، علی یگانه، زهرا آراسته‌نیا ◾️وطنز | بهترین شعرهای طنز ◾️ 🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷 🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷 🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir 🇮🇷
شکست پروژه دین‌ستیزی اپوزوسیون در محرم امسال 🔸 خیت و پیت هزار جهد بکردم ولیک خیت شدم! زدند هی سر ذوقم، به‌کل تیلیت شدم! میان معرکه چون هیچ‌کس محل نگذاشت به جبر دست به تایپ دوتا توییت شدم ز بخت بد وسط کار آمد اخطار و عقب نشستم و مشغول به ادیت شدم! ز فرط استرس و ترس و خیتی و اینها دچار رعشه و دل‌پیچه و کولیت شدم! چنان وخیم شد احوال جسم و روحم که سه چار بار به عنوان خُل ویزیت شدم!! برای حذف تم مذهبی زدم هی زور ولی عجیب خودم یکهویی دیلیت شدم! ✍️فرشته پناهی 🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻 🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷 🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷 🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir🇮🇷
وزیر آموزش و پرورش: تازه نمرات واقعی شده 🔸 «ما گرفتیم مدرکا... بقیه بیشتر تلاش کنند لطفاً» الکی بیست گرفتیم که خیلی هم خوب! آنچه کافی‌ست گرفتیم که خیلی هم خوب! نمره‌ی تاپ ریاضی، هنر و فارسی و شیمی و زیست گرفتیم که خیلی هم خوب! هر که در شأن خودش شهریه داد و نمره... طبق آن لیست گرفتیم که خیلی هم خوب! مدرک دیپلم خود، گرچه ز دانش چیزی... بارمان نیست، گرفتیم که خیلی هم خوب! با همین شیوه پس از طیّ مدارج، شغلِ... ارتودنتیست گرفتیم که خیلی هم خوب! بدوید و بدوید، البته ما که سبقت..‌. توی این پیست گرفتیم که خیلی هم خوب! ✍️ابوالقاسم سیفی 🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻 🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷 🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷 🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir🇮🇷
🔸 وام درام وام و وام و وام و وام و وام و وام و وام و وام کار مردم در حصول آن بود یکسر درام هم وثیقه لازم است و ضامن و هم پول پیش هم کد ملی جد و جده بعد از ذکر نام! گر کسی وامی بگیرد از یکی از بانک‌ها مستحق و لایق انعام هست و فتح جام! پول مردم را به جای رونق تولید و علم می‌خورند از صبح تا ظهر و غروب و عصر و شام! هم نجومی مبلغ و هم مدتش دور و دراز کیف و عشق کارمندانش همیشه جور و تام! این عدالت را چگونه شرح و تفسیرش کنیم؟ حرف حق را بشنو ای مسئول والا، والسلام! ✍️وحید سلطانعلیان 🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻 🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷 🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷 🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir 🇮🇷
خطاب به عده‌ی زیادی که دوباره فقط و فقط و فقط به قصد خدمت برای ثبت نام نمایندگی مجلس راهی می‌شوند. 🔸 بداهه‌ی طنز شیپور انتخابات، از شاعران راه‌راه 👇🏻👇🏻👇🏻
وطنز
خطاب به عده‌ی زیادی که دوباره فقط و فقط و فقط به قصد خدمت برای ثبت نام نمایندگی مجلس راهی می‌شوند.
خطاب به عده‌ی زیادی که دوباره فقط و فقط و فقط به قصد خدمت برای ثبت نام نمایندگی مجلس راهی می‌شوند. 🔸 بداهه‌ی طنز شیپور انتخابات، از شاعران راه‌راه، فصل اول باز وقت ثبت نام است و عزیزان آمدند! بهر خدمت عده‌ای دلسوز با جان آمدند! سیل جمعیت برای خدمتِ مردم سویِ مجلس شورای اسلامی ایران آمدند چون که در اعماقِ تویِ داخلِ جانهایشان شد قلنبه حس تکلیفات و وجدان آمدند! از ازل با میز خدمت عهد و پیمان بسته‌اند چون شده میزی مهیا بهر پیمان آمدند! درد پیچد بر تن ایران و دکترهای ما نه پی مزد کذا، دنبال درمان آمدند! نه به‌دنبال ریالند و نه دنبال مقام پابرهنه در پی اصلاح تنبان آمدند! در میان این جماعت عده‌ای با چند قفل در پی دسته کلید زیر گلدان آمدند! توی رودربایستی ماندند بعضی‌هایشان چون پیامک داده شورای نگهبان آمدند! با دلی آکنده از اندوه دولت‌های قبل لنگ‌لنگان، اشک‌ریزان، دیده‌گریان آمدند! هرچه پیش آید خوش آید، این شده تفریحشان سمت مجلس از میان چاله‌میدان آمدند! عده‌ای دارند اهدافی بزرگ و عده‌ای بهر خنده، بی هدف، شاد و غزلخوان آمدند! باز یاران، با ترانه، با غزلهای فرا... وان، دوباره جمع یاران، گیسوافشان آمدند! عده‌ای گفتند می‌آییم اما با فلان.... او نبود آنجا ولی با وعده ایشان آمدند! حجةالاسلام‌ها، دکتر، مهندس‌ها همه لیست در دست و اناالمسئول گویان آمدند! اهل دود منقل و وافور و تریاک و کراک نشئه فرمایان، گروهِ تک نوازان آمدند دکترا دارند و مدرک‌ها همه منگوله‌دار دکترانی آشنا با عنگلستان آمدند! زان سبب که دل ملاک است و نباشد سن مهم با سجل‌های قدیمی‌شان، جوانان آمد! گرچه گاهاً از وجود ناظران ناراضیَند لقمه‌ چون چرب است، مانند زبل خان آمدند! عده‌ای با جیپ، بعضی با پژو، بعضی قطار عده‌ای هم دسته‌جمعی پشت نیسان آمدند! برهه‌ی حسّاسِ اکنون‌، برهه‌ای بحرانی است زین سبب یک‌عده بهر حلّ بحران آمدند! کرده‌اند احساس تکلیف از ته اعماق خویش از همین رو پابرهنه توی میدان آمدند! باز هم شعر بداهه در دو قسمت جمع شد چونکه مشتاقان خدمت چند گردان آمدند!... ✍️ بداهه سرایان: ابوالقاسم سیفی، ناهید رفیعی، محمدباقر منصورسمائی، سوده سلامت، لیلا تندرو، محمدعلی جعفری ندوشن، محدثه مطهری، محمدعلی کمالی مقدم، الهه جاودانی، زهرا فرقانی، فرشته پناهی، سیدمحمد صفایی نویسی، یاسر پناهی فکور، مرضیه قاسمعلی، زهرا آراسته‌نیا، مسعود تندرو، احمد رفیعی وردنجانی 🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻 🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷 🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷 🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir 🇮🇷
وطنز
خطاب به عده‌ی زیادی که دوباره فقط و فقط و فقط به قصد خدمت برای ثبت نام نمایندگی مجلس راهی می‌شوند.
🔸 بداهه‌ی طنز شیپور انتخابات، از شاعران راه‌راه، فصل دوم در بداهه، قسمت دوم، بخوان زان عده که در ادای دین خدمت بهر ایران آمدند ماند سرگردان سِری قبل بعضی وعده‌ها عده‌ای خوش‌قول و شفاف از لواسان آمدند! عده‌ای تا سفره‌‌ای پهن است با سر آمدند کاسبانِ باشرف دنبال دکّان آمدند! پولشان کم نیست ضایعهای مجلسهای قبل لیک با سرمایه‌ی رویِ فراوان آمدند! عده‌ای دنبال سلفی توی صحن مجلسند موگرینی را بگو از بهر جبران آمدند! عده‌ای هم در هوای خودروی شاسی بلند از خطوط ویژه‌‌ی کوی و خیابان آمدند! چند تا از نامیان مجلس ادوار قبل بهر ثبت نامشان از حصر و زندان آمدند! تا بیاید نامشان در لیست حزبی، چند سال کیف و کت هی حمل می‌کردند و الآن آمدند! نیست آقازاده یا داماد کله‌گنده‌ها؟ لیست‌ها را زیر و رو کن، یَک‌یَکشان آمدند! بود حرف خدمت و گفتند ما خادم‌تریم! اولش مانند خادم، بعد سلطان آمدند! گفت اینجا بهترین جا است تا خدمت کنیم تا که آنجا میز خوبی شد نمایان، آمدند! تا نگردد حق اهل دود ضایع دور بعد اشقری ها با شعار دود و قلیان آمدند! چون‌که سن و عقل و مدرک، نیست شرط ثبت نام سوژه‌های بی نظیری از هر استان آمدند! چند پیر نیمه‌جان از سمت قبرستان روان! چند تا هم بچه بودند از دبستان آمدند! عده‌ای بهر خرید خودروی لوکس و تمیس یا رهایی از موتورگازی و پیکان آمدند! حس مسئولیت آنان چنان گل کرده است که سریع و انقلابی،... لخت و عریان آمدند! طبق آنچه هست رایج در سیاست، عده‌ای بر اساس "کار مردم را بپیچان" آمدند! عده‌ای با زورِ بازویی خفن، هیکل آهان! چک‌زنان در گوش سرباز و نگهبان آمدند! در میان این همه سیّاس باهوش و سواد عده‌ای با مرغ بریان و فسنجان آمدند! توی دیگ افتاده‌‌اند افرادی از هول حلیم عده‌ای با عشوه و ناز و خرامان آمدند! پارک بنمودند بنز و پورشه را اندر حیاط با لباسی پاره پوره، پشت پیکان آمدند! ✍️ بداهه سرایان: ابوالقاسم سیفی، ناهید رفیعی، محمدباقر منصورسمائی، سوده سلامت، لیلا تندرو، محمدعلی جعفری ندوشن، محدثه مطهری، محمدعلی کمالی مقدم، الهه جاودانی، زهرا فرقانی، فرشته پناهی، سیدمحمد صفایی نویسی، یاسر پناهی فکور، مرضیه قاسمعلی، زهرا آراسته‌نیا، مسعود تندرو، احمد رفیعی وردنجانی 🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻 🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷 🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷 🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir 🇮🇷
🔹 وطن‌فروشان بی‌وطن 🔸 دویست‌و‌چهل‌وچهارمین شماره ضمیمه هفتگی طنز راه‌راه در روزنامه وطن امروز، صبح امروز –۱۹ مرداد– منتشر شد. در این شماره از راه‌راه ممنوع‌الورودی مریم رجوی به آلبانی و همچنین موضوعات روز را زیر ذره‌بین برده‌ایم. طنزها، اشعار و کاریکاتورهای راه‌راه را از دست ندهید. 🌐 از اینجا بخوانید: https://yun.ir/qn5u1c
🔸 مدحیۀ استاد پرورشی ای در میان سفر‌ی روحم چونان خورش استاد بی بدیل مبانی پرورش! ای منجی و شفیع جوانان شرّ و شور پیش مدیر حرف تو دارد بسی برش گفتا دبیر هندسه: «برنامه های تو پیچاندن کلاس مرا داده گسترش...» در زیر آفتاب سر صف، سخنوریت بر مغز نیم‌سوز جوانان برد یورش سرو روان دفتر رعب‌آور مدیر! ای راه‌رفتن تو پر از عشوه و کرش... ...مه، میم و ها نگشت توی بیت قبل جا مصراع بعد نیز همین است چون سِرش... ...ک از دیده‌ام روان شده از دوری شما گریه است بی تو سهم من استاد پرورش! ✍️عباس تافته ✅✅✅ 🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻 🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷 🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷 🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir 🇮🇷
بداهه‌ی شاعران گروه راه راه به مناسبت شهادت سید العابدین امام سجاد (ع) 🏴🏴 👇🏻👇🏻👇🏻