eitaa logo
پایگاه تحقیقاتی وصایت
433 دنبال‌کننده
350 عکس
58 ویدیو
9 فایل
📚تألیفات: هارون امت | امتداد رسالت | مهدویت از دیدگاه اهل سنت | مظلومیت حضرت زهرا (س) | خلفا از نگاهی دیگر | منزلت سنت و روایت | امامت از منظر عقل و شرع | مظلومیت امام حسن مجتبی (ع) | اجر رسالت 🌐vesayat.blog.ir ✍️ #حسین_قربانی_دامنابی 🆔 @hosseing1994
مشاهده در ایتا
دانلود
27.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بالاترین فضیلت امیرالمومنین از نظر امام رضا علیهما السلام + اسکن مدارک 📎جهت دسترسی به لینک مدارک از کتابخانه آنلاین آرشیو، اینجا کلیک کنید. @vesayat 🌐 پایگاه تحقیقاتی وصایت👆
اعتراف عالم اهل سنت به دلالت آیه مباهله بر مساوات پیامبر و امیرالمومنین علیهماالسلام ✍️ محمد بن طلحه که ذهبی از او به عنوان علامه ی یگانه، شافعی مذهب و صاحب جلالت و بزرگی یاد می کند [۱] در دلالت می نویسد: «... و گذشت که روایت شده که مراد از سخن خداوند متعال از "انفسنا" علی علیه السلام است و محال است که علی (ع) همان نفس پیغمبر صلی الله علیه وآله باشد. پس مراد از آیه، تساوی بین آن دو است و این اقتضا می کند که هر یک از آن دو متصف به مثل صفات دیگری باشد وگرنه بین آن دو، تساوی محقق نمی شد. پس نفس علی (ع) متصف به مثل صفات نفس پیغمبر صلی الله علیه وآله که متصف به صفات کمال است می باشد و تنها در صفت نبوت فرق دارند؛ زیرا نبوت مختص پیغمبر صلی الله علیه وآله است و وجود نبوت در غیر از ایشان محال است. پس صفت فضیلت و علم برای علی علیه السلام حاصل است؛ زیرا نفسی که مساوی با نفس متصف به فضیلت و علم است، حتما متصف به آن ها خواهد بود و در این آیه ی شریفه به این فضیلت اشاره شده است که اگر در حق ایشان به همین فضیلت اکتفا شود هر آینه نور برتری اش می درخشد و بزرگواری فراوانش از این فضیلت می تابد و به سبب آن جایگاهش بالا می رود و ابر پربار به خاطر وجوب احترامش جاری می شود و او را تر می کند و بهره اش را فراوان می کند و این عجیب نیست، در حالی که این فضیلت یک گوهر از گردنبند های مرتب شده و یک فضیلت از فضائل متعدد می باشد.»[۲] ________ [۱]: سیر أعلام النبلاء ج 23 ص 293 [۲]:مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول (ع) ، ص 95-96 ┅═══✼❉❉✼═══┅ 📚منبع: کتاب امتداد رسالت، ص ۸۰ @vesayat 🌐 پایگاه تحقیقاتی وصایت👆
تضعیف روایت بیعت امیرالمومنین علیه السلام با ابوبکر توسط سایت مشهور وهابیت ✍یکی از روایاتی که مخالفین به آن در مقابل حدیث صحیح بخاری از عایشه مبنی بر عدم بیعت امیرالمومنین علیه السلام با ابوبکر در شش ماه اول خلافتش استناد می کنند، روایت عبدالله بن احمد بن حنبل ، حاکم و دیگران از ابوسعید خدری است که در آن آمده است وقتی ابوبکر بر منبر نشست، حضرت علی علیه السلام را در میان مردم ندید، لذا رفتند و آن حضرت را به مسجد آوردند و ایشان نیز عذر خواهی کرده و بیعت کردند! سپس ابوبکر نگاه دیگر انداخت و متوجه شد که زبیر هم در میان جمعیت مردم نیست. لذا رفتند او را هم آوردند و او نیز به مانند امیرالمومنین علیه السلام عذرخواهی کرده و بیعت نمود! 🔺این روایت اشکالات اساسی دارد: اولا: با روایت صحیح بخاری و مسلم از عائشه که مصداق شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ أَهْلِها است مغایرت دارد. در مورد شبهه ی ادراج زهری مراجعه کنید به این مقاله: https://s-hadith.kashanu.ac.ir/article_112812.html ثانیا: با روایت ابن ابی شیبه که با سند صحیح از اسلم غلام عمر نقل شده، و بعضی دیگر از روایات هجوم که مشتمل بر بیعت هستند نیز مغایرت دارد؛ زیرا در آن روایات آمده است که حضرت علی علیه السلام و زبیر بعد از تهدید عوامل دستگاه حاکم -و بعد از درگیری- به اتفاق هم رفتند و بیعت کردند، نه اینکه جدا جدا بیعت کنند! جهت اطلاع از مدارک آن، اینجا را ببینید: https://eitaa.com/vesayat/269 ثالثا: همین روایت ابوسعید خدری را طبرانی (المعجم الكبير، ج 5 ص 114 ح 4785)، احمد بن حنبل (مسند ط الرسالة، ج 35 ص 489-490 ح 21617) و ابوداود طیالسی (مسند، ج 1 ص 495 ح 603) با همان سند؛ اما کوتاه تر نقل کرده اند، اما در روایات آن ها، بحث بیعت امیرالمومنین عليه السلام و زبیر مطرح نشده است! 🔹در سایت "الإسلام سؤال وجواب" -تحت اشراف شیخ محمد صالح المنجد- با توجه به این نکته، در ثبوت این روایت تردید کرده اند! قد ورد أيضا أن علي بن أبي طالب رضي الله عنه بايع أبا بكر في بداية الأمر ، ولم يتأخر عن البيعة ، ولكن الرواية التي ورد فيها بيان ذلك في ثبوتها بعض التردد . فقد رُوي الحديث من طريق وهيب بن خالد ، عن داود بن أبي هند ، عن أبي نضرة ، عن أبي سعيد . وأخذ الحديثَ عن وهيب بن خالد أربعةٌ من أصحابه ، ثلاثة منهم يرويه بسياق مختصر لا يشتمل على ذكر بيعة علي والزبير لأبي بكر رضي الله عنهم في بداية خلافته ... الحاصل أن بيعة علي بن أبي طالب رضي الله عنه الثابتة هي الواردة في صحيحي البخاري ومسلم ، وأما البيعة الأولى الواردة في حديث أبي سعيد الخدري ففي ثبوتها بعض التردد . 🔸الإسلام سؤال وجواب، رقم السؤال: 147540 https://islamqa.info/ar/answers/147540 ┅═══✼❉❉✼═══┅ @vesayat 🌐 پایگاه تحقیقاتی وصایت👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بررسی آیاتی که اهل سنت برای اثبات عدالت صحابه به آن ها تمسک میکنند https://vesayat.blog.ir/post/308 ┅═══✼❉❉✼═══┅ 📚منبع: کتاب دفاع از صحابه ✍️ تالیف حسین قربانی دامنابی @vesayat 🌐 پایگاه تحقیقاتی وصایت👆
نزول آیه ی ولایت در حق امیرالمومنین علیه السلام با سند معتبر طبق منهج ناصرالدین ألبانی ✍️ طبق منهج محمد ناصرالدین ألبانی در کتاب «سلسلة الاحادیث الصحیحة»، اگر حدیثی دو طریق داشت: یکی مرسل حسن و دیگری مرفوع ضعیف، آن حدیث با مجموع دو طریقش حسن می شود.[1] ✔️وی در جای دیگر روایتی را در این کتاب آورده است که یک طریقش مرفوع ضعیف و طریق دیگرش مرسل صحیح است.[2] ✅️ بنابراین روایات نزول آیه ی ولایت در حق امیرالمومنین علیه السلام که چندین سند مرفوع ضعیف (نه موضوع) و چندین سند مرسل معتبر دارد، طبق منهج ألبانی معتبر خواهند شد که در ادامه، روایات مرفوع و مرسل را به تفکیک ذکر می کنیم. 🔺️روایت اول: حاکم نیشابوری در کتاب معرفة علوم الحدیث با سندش از حضرت علی علیه السلام روایت می کند که فرمود: «آیه ی ((إِنَّمَا وَلِیُّکمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَهُمْ رَاکعُونَ)) بر رسول خدا صلی الله علیه وآله نازل شد و آن حضرت به مسجد رفت در حالی که مردم مشغول نماز بودند، آن حضرت نیز نماز گذارد تا آن که سائلی آمد و حضرت به او فرمود: ای سائل آیا کسی چیزی به تو بخشش نمود؟ سائل گفت: خیر به جز این شخص که در حال رکوع است ـ یعنی علی بن ابی طالب ـ و به من انگشتری عطا فرمود.»[3] ✅️ طبق برنامه ی جوامع الکلم، تمام رجال سند این روایت ثقه یا مقبول هستند[4] بجز «عیسی بن عبدالله الهاشمی» که جرح حسّی و مفسّری ندارد و تنها به خاطر نقل روایاتی در فضیلت امیرالمومنین علیه السلام جرح حدسی شده است. ابن حبان از وی هم در کتاب «الثقات»[5] و هم در کتاب «المجروحین» یاد کرده است. بنا بر قاعده ی شعیب الارنؤوط و دکتر بشار عواد معروف چنان چه ابن حبان از راوی ای در کتاب «الثقات» یاد کند و صریحا توثیقش نکند، به شرطی که از آن راوی چهار نفر یا بیشتر (ثقه یا غیر ثقه) روایت نقل کرده باشند، آن راوی به درجه ی «صدوق حسن الحدیث» می رسد.[6] لذا از آنجایی که ابن حبان از عیسی بن عبدالله در کتاب الثقات یاد کرده و طبق برنامه ی جوامع الکلم، از این راوی 18 نفر روایت نقل کرده اند، وی به درجه ی «صدوق حسن الحدیث» می رسد. خلاصه اینکه سند این روایت در متابعات و شواهد، معتبر است. 🔺️روایت دوم: المرشد بالله شجری جرجانی (متوفای 499 هـ) با سندی که تمام رجالش ثقه یا مقبول هستند بجز عبدالوهاب بن مجاهد که متروک الحدیث است،[7] از ابن عباس روایت کرده است که گفت: «آیه ی انما ولیکم الله در حق علی بن ابی طالب علیه السلام نازل شد.»[8] ✅️ نکته اینکه تفسیر صحابی، آن هم شخصی مانند ابن عباس، به خصوص در جایی که تفسیر نبوی دیگری از آیه نباشد، حکم مرفوع را دارد. 🔺️روایت سوم: حاکم حسکانی که ذهبی از او با عناوینی چون: « الْإِمَامُ الْمُحَدِّثُ ، الْبَارِعُ ، الْقَاضِی، الْحَنَفِیُّ ، الْحَاکِمُ»[9] و «الحافظ شیخ متقن ذو عنایة تامة بعلم الحدیث، وکان معمرا عالی الإسناد و ...» یاد کرده،[10] در کتاب شواهد التنزیل از جابر بن عبدالله روایت کرده است که گفت: «روزى در زیر درختى نشسته بودیم، عبد اللّٰه بن سلام به همراهى عده‌اى خدمت رسول خدا صلى اللّٰه علیه و آله رسید، از کناره‌گیرى مردم و منزوى کردنش بعد از مسلمان شدن شکوه و گله کرد. پیامبر صلى اللّٰه علیه و آله دستور داد در این حوالى بگردید و سائلى را بیابید و نزد من آورید. ما داخل مسجد شدیم، مسکینى را در گوشه مسجد یافتیم، او را نزد پیامبر صلى اللّٰه علیه و آله بردیم، حضرت از او پرسید؛ آیا کسى چیزى به تو عطا کرده یا خیر؟ سائل گفت: بلى یا رسول اللّٰه صلى اللّٰه علیه و آله، مردى که در حال نماز بود انگشترى خود را به من عنایت کرد. حضرت مصطفى صلى اللّٰه علیه و آله فرمود: بروید و ببینید او کیست‌؟ ما همگى رفتیم، دیدیم که على علیه السّلام در حال نماز است. سائل گفت: همین آقا بود که بزرگوارى کرد. به خدمت رسول الله صلى اللّٰه علیه و آله برگشتیم،که آیه« إِنَّمٰا وَلِیُّکُمُ‌ اَللّٰهُ‌ وَ رَسُولُهُ‌ » هم بر آن حضرت نازل شد.» [11] ✅️ سند این روایت نیز از نوع ضعیف است (نه موضوع)[12] و لذا در متابعات و شواهد موجب تقویت اسانید دیگر این ماجرا می شود. ادامه در پست بعدی👇
✍️ علمای اهل سنت تصریح کرده اند که روایات تفسیری که از تابعین نقل می شود، حکم مرفوع (روایت نبوی) دارند. 🔹️جلال الدین سیوطی می نویسد: «روایات سبب نزول آیات اگر از تابعی نقل شود، حکم مرفوع را دارد و پذیرفته می شود؛ البته اگر سند تا تابعی صحیح باشد و شخص تابعی از ائمه ی تفسیری باشد که تفسیر را از صحابه اخذ کردند؛ مانند مجاهد، عکرمه و سعید بن جبیر یا اینکه روایت مرسلش به کمک روایت مرسل دیگری کمک داده شود و از این قبیل.»[13] 🔸️دکتر احمد عمر هاشم، از اساتید علوم حدیث الازهر، می گوید: «از جمله احادیث مقطوعی که حکم مرفوع دارند، سخن تابعی در سبب نزول [آیات قرآن] است.»[14] 🔹️همچنین صلاح الدین علائی (متوفای 761 هـ) که سیوطی از او به عنوان « الشَّیْخ الإِمَام الْعَلامَة الْحَافِظ الْفَقِیه ذُو الْفُنُون و الشَّافِعِی » یاد کرده (طبقات الحفاظ، ص 533 رقم 1160)، در کتابی که درباره ی حکم حدیث مرسل نگاشته، می نویسد: «امر دوم: چنانچه حدیث مرسلی را مرسلی با سندی دیگر کمک کند، در این صورت تقویت می شود ... و با ضمیمه شدن بر یکدیگر، این گمان را تقویت می کنند که روایت اصل دارد... و این همانند حدیث ضعیف است که اگر با سند دیگری روایت شود، با مجموع دو طریقش به درجه ی "حسن" ارتقا پیدا می کند؛ چرا که در این صورت مشکل سوء حفظ راویان برطرف می شود و دو سند به تقویت یکدیگر کمک می کنند.» 📚جامع التحصیل فی أحکام المراسیل، ص 41 🔺️روایت یکم: ابن ابی حاتم با سند صحیح [15] از سلمه بن کهیل تابعی که ذهبی از او با عناوینی چون: «الإِمَامُ، الثَّبْتُ، الحَافِظُ» یاد کرده،[16] روایت می کند که گفت: « علی علیه السلام انگشترش را در حالی که در رکوع بود، صدقه داد؛ پس آیه ی ولایت نازل شد.»[17] 🔺️روایت دوم: حاکم حسکانی با سند حسن[18] از ابن جریج مکی تابعی که ذهبی از او با عناوینی چون: «الإِمَامُ، العَلاَّمَةُ، الحَافِظُ، شَیْخُ الحَرَمِ» یاد کرده، روایت می کند که گفت: «وقتی رسول خدا صلی الله علیه وآله به سوی مسجد می رفت سائلی را در مسجد مشاهده کرد که طلب کمک میکرد. بعد از مدتی رسول خدا صلی الله علیه وآله پرسید آیا کسی در حال رکوع چیزی به تو اهدا کرد؟ سائل گفت: بلی، مردی که نمیشناسم او که بود. پیامبر صلی الله علیه وآله پرسید: به تو چه چیزی داد؟ سائل گفت: این انگشتری را داد. پس آن مرد علی بن ابی طالب علیه السلام بود و انگشتری هم انگشتری علی علیه السلام بود که پیامبر صلی الله علیه وآله آن را شناخت.» [19] 🔺️روایت سوم: طبری در تفسیرش با سند معتبر[20] از  اسماعیل السُّدِّیُّ تابعی که شعیب الارنؤوط از او با عنوان: «صدوق، حسن الحدیث، إمام فی التفسیر» یاد کرده،[21] روایت می کند که گفت: « منظور از الذین آمنوا ... در آیه ی ولایت، همه ی مؤمنان هستند، اما سائلی از کنار علی بن طالب علیهما السلام می گذشت، در حالی که در مسجد و در رکوع بود، پس انگشترش را به او عطا کرد.»[22] 🔺️روایت چهارم: ابن ابی حاتم[23] و طبری[24] با سند معتبر[25] در تفاسیرشان از عُتبه بن ابی حکیم روایت کرده اند که در تفسیر آیه ی ((همانا ولی شما تنها خدا است و رسولش و کسانی که ایمان آوردند))  گفت: «مراد علی بن ابی طالب علیهما السلام است.» ✅️ جلال الدین سیوطی بعد از نقل چند حدیث درباره ی نزول آیه ی ولایت در حق حضرت علی علیه السلام، می نویسد: «این شواهد یکدیگر را تقویت می کنند.» 📚 لُباب النقول في أسباب النزول، ص ۹۳ جالب اینکه وی در سبب نزول آیه ی ولایت، شأن نزول دیگری نمی آورد! ✅️ جهت اطلاع از مدارک و مستنداتی که شماره خورده اند، به این پست مراجعه کنید: https://vesayat.blog.ir/post/301 ✅️ در کتب اهل سنت از 10 صحابی و جمعا با 17 سند و نیز از تعدادی از تابعین بزرگ نزد اهل سنت نقل شده که آیه ی ولایت در حق حضرت علی علیه السلام نازل شده است که تمام مدارک آن را در کتاب جمع آوری کرده ایم. https://vesayat.blog.ir/post/31 ┅═══✼❉❉✼═══┅ @vesayat 🌐 پایگاه تحقیقاتی وصایت👆
وقایع سیاسی صدر اسلام در نامه ی بسیار مهم امیرالمومنین علیه السلام. ✍سید رضی الدین علی بن موسی بن جعفر بن طاووس مشهور به سید بن طاووس، (۵۸۹-۶۶۴ق) در کتاب « کشفُ المَحَجّة لِثَمَرة المُهجَة» که حاوی مجموعه‌ای از وصایا و سفارش‌های رفتاری و اخلاقی ایشان به فرزندانش محمد و علی است، در بخش 155 می نویسد: 🔶و اى فرزند اى محمد که آرزومندم خداى جلّ جلاله هدایت ترا به کمال رساند و فضل ولایت ترا والایى بخشد، بدان که من از راههاى روشن و گوناگون بعضى از همه آنچه را که شیخ «محمد بن یعقوب کلینى» رضى اللَّه عنه و ارضاه در کتاب (رسائل) جمع آورى و روایت کرده است در بخش نخستین کتاب «المهمات و التتمات» یاد کرده‌ام. در آن کتاب نامه‌اى دیگر از پدرت على علیه السلام نوشته شده است که به شیعیان و عزیزان خویش نگاشته است و آن در باره کسانى است که با حضرت او (ع) مخالف بوده‌اند و به او تقدم جسته بودند. این نامه در حقیقت خطاب به تست هم آنسان که نامه‌اى که ان امام بزرگوار (ع) به پدرت حسن (ع) فرزند خود نوشته گویى آن نامه نیز از سوى آن دو بزرگوار خطاب به تو نگار یافته است. پس، با دیده منّت پذیرى این نامه را بنگر. 🔷محمد بن یعقوب در کتاب (رسائل) از «على بن ابراهیم» به اسناد خود گفت: که امیر مؤمنان (ع) پس از باز گشت از نهروان نامه‌اى نگاشت و فرمان داد بر مردم بخوانند. سبب نوشتن نامه این بود که عده‌اى در مورد «ابو بکر» و «عمر» و «عثمان» از آن مولاى بزرگوار پرسش کردند. مولا (ع) خشمگین گردید و فرمود این پرسشها بى‌حاصل را چه سود؟ بنگرید که شهر مصر را تصرف کرده‌اند و «معاویه» «ابن خدیج» و «محمد بن ابى بکر» را بقتل رسانیده است. چه مصیبت بزرگى! کشته شدن «محمد» مرا مصیبتى است بزرگ. بخدا سوگند که او مانند یکى از فرزندان من بود. سبحان اللَّه ما امیدوار بودیم که بر این قوم و متصرفاتشان چیره شویم اما ناگهان آنان بر ما تاختند و متصرفات ما را تصاحب کردند. اینک من براى شما نامه‌اى مى‌نویسم که ان شاء اللَّه تعالى به پرسش‌هاى شما پاسخى روشن باشد. پس، دبیر خود «عبید اللَّه بن ابى رافع» را فرمود چند تن از مردمى را که به آنان اعتماد دارم نزد من حاضر کن. گفت یا امیر المؤمنین نام آنان چیست، چه کسانى را به خدمت آورم؟ فرمود: «اصبغ ابن نباته» و «ابو طفیل عامر بن وائله کنانى» و «رزین بن حبیش اسدى» و «جویریه بن مسهر عبدى» و «خندف بن زهیر اسدى» و «حارثه بن مضرب الهمدانى» و «حارث بن عبد اللَّه اعور همدانى» و «مصباح نخعى» و «علقمة بن قیس» و «کمیل بن زیاد» و «عمیر بن زراره» را. آنان حاضر شدند مولا (ع) بایشان فرمود این نوشته را بگیرید و «عبید اللَّه بن ابى رافع» آن را بر مردم بخواند و شما هر جمعه حاضر باشید و اگر کسى بر ضد شما برخیزد، با او به کتاب خدا در اختلاف خود انصاف دهید و به داد رفتار کنید. ⏺اینک نامه: ... 📚کشف المحجة یا فانوس (ترجمه کشفُ المَحَجّة لِثَمَرة المُهجَة)، ص 259-286 https://lib.eshia.ir/12828/1/259 📚بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء، چ 30 ص 7-26 http://lib.eshia.ir/11008/30/7 📥 دانلود ترجمه کتاب با عنوان "برنامه سعادت" ┅═══✼❉❉✼═══┅ @vesayat 🌐 پایگاه تحقیقاتی وصایت👆
نکات مهم صدر اسلام در نامه ی امیرالمومنین علیه السلام به شیعیان 🔸️حقیقت سقیفه بنی ساعده خداوند «محمّد» صلی الله علیه وآله را قبض روح فرمود حال آنكه از اين پيراهن كه به تن دارم به او نزديكتر بودم و بر خاطرم نمى‌گذشت و در انديشه‌ام صورت نمى‌بست كه مردم جز بمن به كسى ديگر روى آورند پس وقتى در تفويض ولايت به من درنگ كردند كوشيدند تا ولايت را از من بربايند و انصار را كه يارى دهندگان خدا بودند و كتيبه اسلام، واپس راندند. انصار گفتند: اينک كه ولايت را به «على» تسليم نمى‌كنيد، حق دوست ما (سعد بن عباده) براى اين سمت بيش از ديگران است‌... و هنگامى كه «سعد» ديد مردم با ابو بكر بيعت مى‌كنند بانگ برداشت كه اى مردم اگر من داوطلب كار ولايت شدم از آن روست كه ديدم به «على» (ع) توجه نمى‌كنيد اينك تا او بيعت نكند من با هيچ كس بيعت نخواهم كرد. شايد اگر او هم بيعت كند من چنين نكنم. سپس بر مركب خود سوار شد و به «حوران» رفت و در سرايى زيست تا در گذشت. 🔹️اشاره به حدیث بُریده اسلمی (علی ولیکم بعدی) در قضیه جیش یمن اگر روابط مخصوص ابوبکر با عمر نبود و قبلا تبانى نكرده بودند گمان نمى‌كنم كه مانع كار خلافت من مى‌شد زيرا فرموده پيمبر اكرم صلی الله علیه وآله را به (بريده اسلمى) شنيده بود كه وقتى من و خالد بن وليد را بسوى يمن فرستاد فرمود: «هر گاه از يك ديگر جدا شويد هر يك بر لشكر خود به استقلال امارت داريد و اگر در يك جا با هم بوديد «على» بر همه شما امير است. سپس رفتيم جنگيديم و اسيرانى بدست آورديم كه «خوله دختر جعفر جار الصفا» يكى از آنان بود كه به علّت جمال شگفتى انگيزش او را «جار الصفا» مى‌ناميدند. من «خوله» را به غنيمت پذيرفتم. خالد او را از من گرفت و بريده را بخدمت پيمبر اكرم (ص) فرستاد تا آن بزرگوار را بر من خشمگين گرداند. (بريده) رويداد من و (خويله) را به عرض آن بزرگوار (ص) رسانيد و آن‌ حضرت فرمود: اى (بريده) على بعد از من ولى شماست و سهم او از خمس بيش از آنست كه اخذ نموده است. (ابو بكر) و (عمر) اين سخن را شنيدند كه رسول اكرم (ص) چنين فرمود و ولايت مرا بعد از خود امضاء كرد. اينك (بريده) زنده و حاضر است آيا با اين سخن پيمبر بزرگوار (ص) جاى سخنى باقى است؟ 🔸️احتجاج با ابوبکر به حدیث غدیر خم مردم بودند و ديدند كه من با ابو بكر احتجاج كردم و گفتم: «اى گروه قريش» من براى ولايت بر همه شما برترى دارم زيرا هيچ يك از شما نمى‌تواند قرآن را قرائت كند و دريابد و به سنت عارف و به دين حق آگاه باشد. دليل من به اينكه من ولى امرم نه هيچ يك از افراد قريش اين است كه رسول اكرم (ص) فرمود: «الولاء لمن اعتق» (امر ولايت كسى راست كه آزاد كرده باشد) رسول مكرم (ص) مردم را از آتش دوزخ آزاد ساخت و از بند بندگى و اسارت رهايى داد پس ولاء اين امت او راست و بعد از آن بزرگوار مرا. آن فضيلت كه بسبب وجود مقدّس رسول بزرگوار (ص) قريش راست بر ديگر افراد امّت، بنى هاشم راست بر ديگر افراد قريش، و مراست بر ديگر افراد بنى هاشم؛ و دليل آن گفته رسول بزرگوار (ص) است در روز (غدير خم): «من كنت مولاه فهذا على مولاه» مگر اينكه قريش مدعى شود كه برترى آنان بر عرب جز رسول اكرم (ص) سببى ديگر دارد. اگر اين سخن را توانند گفت بگويند. 🔹️علت غصب خلافت مردم مى‌ترسيدند اگر من بر آنان ولايت يابم گلوشان را بفشارم و نتوانند دم بر آورند و از ولايت بهره‌اى در دست آنان نماند. پس همه بر ضد من بر پاى خاستند و متفق شدند تا ولايت را از من به عثمان برگردانند به اين اميد كه بوسيله او از آن نصيب برند و آن امر را در ميان خود دست بدست بگردانند. 🔸️علت عدم قیام برای بازپس گیری خلافت رسول اكرم (ص) با من عهد كرد و فرمود: اى پسر ابو طالب، ولايت امر من با تو است. پس اگر با عافيت و سلامت ولايت را به تو واگذاشتند و به اتفاق بر آن رضا در دادند به آن كار قيام كن؛ اما اگر اختلاف كردند آن را و آنچه را به آن سرگرمند واگذار و رها كن زودا كه خداى تعالى تو را راه بيرونشو ايجاد كند و گشايش رساند. پس پيرامون خود را نگريستم و جز اهل بيت خود يار و ياورى نيافتم. ناچار آنان را از هلاكت پاييدم و حفظ كردم. اگر بعد از رسول اكرم (ص) حمزه عمويم و «جعفر» برادرم براى من مانده بودند به اجبار و اكراه با «ابو بكر» بيعت نمى‌كردم. من دچار دو مرد (عباس) و (عقيل) شدم كه كارى از آنان ساخته نبود پس در نظر گرفتم كه خاندان خويش را حفظ كنم و با خار و خاشاك در ديده، چشم بر هم نهادم و جرعه‌هاى خشم و اندوه را با گلوى گرفته فرو بردم و با شكيبايى تلختر از حنظل و شكافنده‌تر از تيغ ساختم. 📚کشف المحجة یا فانوس (ترجمه کشفُ المَحَجّة لِثَمَرة المُهجَة)، ص 259-286 https://lib.eshia.ir/12828/1/259 📚بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء، چ 30 ص 7-26 http://lib.eshia.ir/11008/30/7 📥 دانلود ترجمه کتاب با عنوان "برنامه سعادت" ┅═══✼❉❉✼═══┅ @vesayat 🌐 پایگاه تحقیقاتی وصایت👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا