آمل کم قشنگ بود با جار زدن عشق علی قشنگترم شد💙.
شما چند عکس مختلف از قاب غدیر اینجا دیدین اما اون شور و اون عشق و اون زیبایی ها و اون نور ها و بو ها رو نه. این از مشکلات مجازیه که نمیشه به اشتراک گذاشتشون.
مُرتاح
آمل کم قشنگ بود با جار زدن عشق علی قشنگترم شد💙.
تولد چند سال پیشت و یادته؟ هنوز نوجوون بودیم. بیرون گشتیم و خندیدیم و کیف کردیم. اون موقع ها تازه فلافل غول باب شده بود بماند که خیلیا بهش میگفتن فلافل کثیف. اره دقیقا از همون مغازهی دور میدون، بالا تر از شهربازی و کنار بانک و نزدیک سینما بهمن خریدیمش با یه دوغ خانواده. گرم بود. از اونجا که گرما کفنم میکنه رفتیم خونهی ما. خونه ساکت، خلوت. کولر و روشن کردیم و دقیقا روبهروش نشستیم انقدرم وسط بلع کردنش حرف زدیم که یادمون رفت خیس عرقیم و روبهروی کولر نشستن یعنی فلج شدن. عجب فلافلی بود. هنوز که هنوزه طعمش زیر زبونم بندری میزنه. تا یه سال هرجا میرفتیم حرف اون فلافل بود که انگار دستور پختش جادویی بوده بس که خوش مزهبود. گذشت چهارسال سال؟ پنجسال؟ شیشسال؟ نمیدونم شایدم بیشتر. همین دو شب پیش وسط موکبا. از خروس خون بیرون بودیم و الاغ خون نشسته بودیم رو جدول و به موکبا نگاه میکردیم. معدمون زار میزد تروخدا یه چیزی بخور من دارم شرحه شرحه میشم و ما تنها چیزی که میدیدیم شربت بود و شربت. موکبای دیگه شلوغ بودن. یکی برنج یکی آش یکی سمبوسه یکی . . یه نگاه به هم انداختیم و بیست دقیقه دیگه سمبوسه دستمون بود. چقدرم خوشمزه شده بود. از اون مزه ها که قراره تا ده سال دیگههم ازش تعریف کنیم. دقیقا مثل اون فلافله. راستیتش نه اون فلافله دستور پختش عجیب و خارقالعاده بود، نه این سمبوسهها. این خاصیت حُبه تصدقت بشم. خاصیت رفقاته، رفاقتی که پایه و اساسش علی و خاندانشن. خاصیتِ این چیزاست که کنار هم عادی ترین اتفاق ها میشن بهترینا. طالب آملی چه خوب این و فهمیده و گفته: دیوانه را رفاقتِ دیوانه خوشتر است. #حدیث_سادات_مهدوی #برسد_بهدستِ_صاحبِ_رقعه.
میگوید از خال صورتم بدم میآید و میخواهم لیزر کنم. حالا کدام خال؟ همانی که کنار لبش است، همان که وقتی میخندد و کنارِ لبش موج به صخره میخورد، آرام گرفته. همان یکی را، می گوید بدم میآید! عزیزم دل آدمی به همین خال ها گیر میکند و نخ کش میشود، دل نخکش شود جدایی ناممکن است. نشان به آن نشان که: من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم. آن یکی میگوید میخواهم دماغم را عمل کنم، در عکس ها بد میافتد. حال و هوای دماغش؟ به صورتش میآید. چون کمان آرش گودیِ کمر دارد و کوچک است. اتفاقا خیلی هم زیباست، با لبهایش هارمونی قشنگی ایجاد کرده. نمیدانم چرا نمیفهمند که خودشان خیلی زیبا تر هستند تا یک انسان عملیِ پلاستیکی. واقعیت این است که جذب مسابقهای شدند که مافیای عمل های زیبایی پایگذاریاش کرده. عرصهی پهناور جهان دو گروه شده. دسته اول، متفکران و جراحان و پول چاق کنان این عرصه و دستهی دوم، گول خوردگان و مصرف کنندگان این تفکرات. یکی سازنده و یکی مصرف کننده. و صحنهی این جدال؟ مغز های شستشو شده و پول های مصرف شده. عمل های زیبایی را لباسی کردند به تن مردم تا سرشان گرم شود به همین خالهزنک بازی ها. تا دور شوند از درون انسان. آنقدر پول و زمان خرجِ کالبد بدنی کنند که روح بیچاره را پاک فراموش کنند. آنقدر بهش نَرِسند تا پژمرده شود و مثل شمع آب شود. به بردگی کشیدن مگر چیزی جز این است؟ بردگیِ مُدِرن. فقط زنجیرهاا نامرئی شده و امر و نهی ها زیر لفظی. بازارش هم خیلی داغ است. مردم را خر میکنند در پوست شیر. حرف این است که ما اصلا معنیِ زیبایی را نفهمیدیم. بیچاره بدن ها که زیر بارِ ستمِ تیغ ها میروند و بیچاره تر مفهوم زیبایی که به یغما رفت. #حدیث_سادات_مهدوی
از جمله، جملاتی که باید بدم قاب بگیرن واسه اساتید و معلمان. بیشتر صدماتی که به بشر وارد میشود از طریق آموزش بی «پرورش» است. - #خمینی_کبیر -
سخنرانی های سال ۵۸ #خمینی_کبیر رو داشتم بایگانی میکردم، رسیدم به این تیکه:
اسلام با همه کشورهایی که در جهان هستند میخواهد که دوست باشد؛ دولت اسلامی با همه ملتها و با همه دولتها میخواهد که تفاهم و ارتباط صحیح داشته باشد؛ در صورتی که آنها متقابلًا احترام دولت اسلامی را مراعات کنند.
و به این فکر کردم که چقدر مرام و منش آقای رئیسی مثل ایشونه.
وقتی به کارتون عشق و علاقه داشته باشین، کم خوابی ها و خستگی ها اصلا معنی پیدا نمیکنن. کاری رو انتخاب کنین که دوسش داشته باشین.
May 11
Ostad Karimkhani _ Mastan (UpMusic).mp3
3.73M
هیچ کجا برای من کربلا نمیشود.
#دلآرام