#دهه_فجر
انقلاب اسلامی ایران سبب افتخار و آرزوی دیرینه شیعیان بوده است، برای اثبات این ادعا لازم است از هدف آفرینش انسان شروع کنیم. خداوند متعال تمام موجودات هستی را برای رسیدن به کمال آفرید ولی کمال هر موجودی، متفاوت از دیگری است. برای نمونه، کمال درخت سیب، در سیب دادن و کمال گاو در شیر دادن است. در این میان، انسان نیز به عنوان یکی از آفریدهها برای رسیدن به سعادت و کمال حقیقی آفریده شده که همان قرب الهی است.
انسانها برای رسیدن به این هدف، نیازمند برنامه و نقشه راه هستند. سوگمندانه باید اعتراف کرد که ابزار معرفتی انسانها یعنی حس و عقل برای شناخت برنامه سعادت، هر چند لازم است ولی کافی نیست. شاهد این ادعا آن است که انسان هنوز حتی نتوانسته برای سعادت دنیای خود، برنامهای جامع و بدون نقص ارائه کند و هر روز قوانین خود ساخته را مورد بازبینی قرار میدهد. در اینجاست که خداوند متعال باید برنامۀ سعادت را از طریق وحی به انسان برساند. آن برنامه همان دین است.
دینی که خدا میفرستد، چون برای سعادت انسان است پس نمیتواند محدود به برنامههای فردی باشد. بلکه چون اغلب فعالیتهای انسان در حوزۀ جامعه است باید برای آن فعالیتها و به طور کلی ادارۀ جامعۀ انسانی نیز برنامه ارائه کند؛ چرا که قرار است انسان در این جامعه، به سعادت برسد.
حکومت دینی، جامعه دینی
خداوند متعال، نعمت را بر بندگان تمام کرد و دین را به وسیله پیامبران فرستاد تا هم الگوی عملی آنها باشند و هم مبیّن دین و هم مجری دین در جامعه. اگر دین برای ادارۀ جامعۀ انسانی، برنامه دارد پس خواست خدا آن است که این برنامه در جامعه اجرا شود. بالاترین و مهمترین کار یک پیامبر آن است که بتواند دین خدا را در جامعه اجرا کند و به جای هدایتهای فردی، جامعه را به سوی کمال و سعادت پیش برد. اجرای دین در جامعه، آنگاه ممکن است که قدرت و حکومت در دست او باشد. برای این منظور، باید حکومت دینی تشکیل دهد یعنی حکومتی که متعهد به اجرای دین باشد.
زیستن در حکومت دینی، باید آرزوی هر دینداری باشد چرا که دینداری در سایۀ حکومت دینی راحتتر از حکومت غیردینی است. حکومت غیردینی، قوانینش دینی نیست. تعهدی نسبت به اجرای دین و بسترسازی برای رسیدن انسانها به کمال حقیقی ندارد، حتی ممکن است قوانینی را وضع و اجرا کند که آدمی را از رسیدن به کمال حقیقی دور سازد. حال آنکه حکومت دینی، قوانینش دینی است. افزون بر تأمین رفاه مادی، بسترسازی جهت رشد معنوی انسانها نیز در رأس وظایف اوست. از این رو است که برای نمونه، امروزه مسجدسازی و حسینیه سازی رونق گرفته یا در هر جایگاه سوختی، نمازخانه وجود دارد یا در اداره جات، معمولاً نماز جماعت برگزار میشود. برنامههای اعتکاف و زیارت اربعین و... به آسانی انجام میشود، مراکز فساد و فحشا برچیده میشود و... روشن است که این امور در رشد معنوی انسان جهت رسیدن به کمال و سعادت حقیقی تأثیرگذار است.
حکومت اسلامی بر مبنای ولایت فقیه
هر کسی نمیتواند عهدهدار حکومت دینی باشد و هر کسی حق تشکیل حکومت دینی را ندارد. آنکه از سوی خدا اجازۀ حکومت داشته باشد، میتواند حکومت دینی تشکیل دهد چرا که نظام هستی ملک خداوند است و او فقط خود حق دارد در ملکش حکومت کند یا آنکه به کسانی اجازۀ این کار را دهد. برای این منظور خداوند متعال، پیامبران را جانشین خود برای ادارۀ ملکش قرار داده است. پس از آخرین پیامبر، خداوند متعال امامانی را برای این منظور معرفی کرد، اولین آنها علی(ع) و آخرین آنها مهدی(عج). آخرین امام نیز همچنان که در جلد 2 کتاب کمال الدین و تمام النعمة آمده با بیان ویژگیهایی مانند عدالت، فقاهت و توانایی در ادارۀ جامعه جانشینان خود را به شیعیان شناساند. این ویژگیها، همان ویژگیهای ولی فقیه هستند. بنابراین، تنها حکومتی دینی ای حق است که در رأس آن ولی فقیه حضور داشته باشد.
امامان علیهمالسلام غیر از امام علی و امام حسن(ع) نتوانستند عهدهدار حکومت و اجرای دین در جامعه باشند و این حسرت بر دل شیعیان برای داشتن حکومتی که حاکمش از سوی خدا اذن حکومت داشته باشد، ماند. در طول تاریخ پس از غیبت کبرای امام زمان(عج) در مقاطعی کوتاه از تاریخ، حکومتهای شیعی وجود داشتهاند که شاید بهترین آنها حکومت آل بویه و صفویه بوده باشد. این حکومتها هر چند خدماتی به اسلام و تشیع کردهاند، ولی هیچ یک از آنها را نمیتوان حکومتهای حق به شمار آورد؛ چراکه در رأس آنها ولی فقیه نبوده است.
انقلاب اسلامی ایران سرآغاز حکومتی دینی با حضور ولی فقیه بود. حکومتی که هم مشروعیت داشت و هم مقبولیت. حکومتی که برای اجرای عدالت و زمینهسازی برای حکومت جهانی امام زمان(عج) بود. اینها آرزوی هر شیعهای است. از این رو است که میگوییم انقلاب اسلامی آرزوی تاریخی شیعیان بوده است که به وسیلۀ خمینی کبیر و همراهی مردمانی بزرگ از سرزمین ایران تحقق یافت.
در قرن ما پيروزى انقلاب اسلامى در ايران حادثه مهم و حيرت انگيزى بـراى جـهان بود كـه مـى توانست در رابـطه با مسائل سياسى جهان و منطقه ايفاگر نقش تعيين كننده و تحولات غير قابل پيش بينى باشد.
ايـن حادثه بزرگ قرن از يكسو معادلات سياسى استكبار را در ادامه سـياست سلطه وتقسيم استعمارى جهان بهم زد و از سوى ديگر يكى از اسـتـوارترين رژيـمهاى وابـسته را كـه از حـمايت قـدرتهاى بـزرگ برخوردار بود ريشه كن نمود و در كشورى چون ايران با اهميتى كه از نـظـر اسـتراتژيكى و اقـتصادى بـراى قـدرتهاى بـزرگ جـهان دارد تحولى سياسى - مردمى و عظيم بوجود آورد.
مـهمتر از ايـن دو رونـد انـقلاب اسلامى با آگاهي هاى عميقى كه در مـيان مـلتهاى مسلمان جـهان بـويژه در كشورهاى اسلامى بوجود آورد زمـينه تـحولات سـياسى ريشه دار و بـينشها و گـرايشها و حـركتها و سازماندهي هاى سياسى چشمگيرى را فراهم آورد.
ايـن جـريان سـياسى يكبار ديگر اسلام را به عنوان يك قدرت تعيين كننده در جهان مطرح نمود و چشم انداز وحدت بزرگ جهان اسلام و حركت عـظيم بـازيابى خويشتن خـود و گريز از سلطه و ايستادگى در برابر اسـتعمار كـهنه و نـو و ايجاد قطب سياسى جديد در جهان و فروريزى رژيـمهاى وابـسته و تـحميلى را در سـرزمينهاى پـرنعمت اسلامى در بـرابر ديدگان مشتاق ولى غم و ياس گرفته يك ميليارد مسلمان گشود و مـوجـى از وحـشـت و اضـطـراب در دلـهاى پـر از امـيد و آرزوى جهان واران آفريد.
بـه اعـتراف تحليل گران سياسى شگفتيهائى كه انقلاب اسلامى در جهان آفـريد بـيشتراز آنـهائى است كه دنيا در طول شصت سال اخير بخود ديـده اســت، شــگـفتيهائى كـه تحليله، تـئوريها و پـيش بينيهاى صاحب نظران سياسى را بى اعتبار نموده است.
انـقلاب اسـلامى بـلوك بنديها و نـظام دوقـطبى تـثبيت شده در نظام بـين المللى كنونى جهان را درهم ريخت و با وجود تضاد عميقى كه بر روابط دو ابرقدرت حاكم بود وآن دو را آشتى ناپذير مى نمود وادار بـه سازش و اتخاذ موضع واحد در برابر اين پديده سياسى جديد نمود و تحولات عمده اى را در مسائل مختلف جهان بدنبال آورد.
غـرب طـى چـند تـجربه تـلخ در مـصاف با يكپارچگى اسلام در جريان جنگهاى صليبى و درگيرى با امپراطوريهاى اسلامى و مانند آن خاطرات تـرسناك وتكان دهنده اى را در حافظه تاريخ خود بيان دارد ولى اين بـار خـطر عـظيمتر وگسترده تر و دهشتناكتر از آن بود كه درگذشته ديده بود.
پـديده كاملا نوظهور مقاومت در لبنان با الهام از انقلاب اسلامى و جـهان اسـلامى درمصر و ديگر كشورهاى اسلامى براى غرب بيش از آنچه كه تصور مى كرد وحشتناك و طليعه جهنمى سوزان براى استكبار بود.
انـقلاب اسـلامى در مـقايسه بـا انـقلابهاى ديگر جهان از يك سلسله ويژگيها وامتيازهاى اصولى برخوردار است كه از نظر فرهنگ و دانش و تـئورى انــقـلاب آن رادر رده بـالاى پـديده هاى سـياسى بـزرگ و انقلابهاى مهم جهان قرار داده است مزايائى چون ماهيت ايدئولوژيكى ، قـدرت رهبرى ، و عـمق تحولات نـاشى ازانـقلاب موجب گرديده كه بـسيارى از صـاحب نظران علوم سياسى در تئوريهاى انقلاب در كشورهاى اسلامى تجديد نظر كنند و الگوى جديدى را مورد بررسى قرار دهند.
و از سـوى ديـگر متفكران و بنيان گذاران حركتها و نهضتهاى اسلامى همواره الگوهاى انقلاب را در لابلاى تاريخ اسلام جستجو مى كردند و هر كـدام سعى بر آن داشتند كه از حوادث برجسته تاريخ اسلام در تبيين راه و حركت و خط مشى و شيوه خود الهام بگيرند و روند و حركت خود را دنباله جريانهاى تاريخى گذشته اسلام قلمداد كنند.
فـروغ انـقلاب اسـلامى كـه پس از صدر اسلام مهمترين و ريشه دارترين وشـكوهمندترين حـادثه تـاريخ اسلام است همه درخشندگيهاى فرازهاى بـرجسته تاريخ اسـلام را دربـرگرفت و جـايگزين همه الگوهاى گذشته تاريخ اسلام گرديد.
بـى شك با مطالعه حتى سطحى و گذرا در زمينه ماهيت انقلاب اسلامى و بازتابهاى جهانى آن و دستاوردهائى كه براى ملل مسلمان بويژه ملت مـسلمان ايـران به ارمغان آورده است ما را به اين نتيجه مى رساند كـه انـقلاب اسلامى نه تنها حادثه بزرگ قرن در جهان و تاريخ ايران اسـت بــلــكـه خـود از مــهـمترين فـرازهـاى تـاريـخ اسـلام و پـديده اىشگفت انگيز و معجزه ايست الهى كه تجلى قدرت لايزال خداوند - عـلى رغم قدرتهاى مـادى و شـرائط بـر حـسب ظاهر غير قابل تغيير سياسى و اجتماعى محسوب مى گردد.
#مناسبتی
#دهه_فجر
کانالمون ⇩
@virgoolll
گروه احکام (پاسخگو) ⇩
https://eitaa.com/joinchat/2175991819Cb06cb5d8af