ای شیعه امام رضا علیه السلام: 👇
عمران صابئی از بزرگان گروه منحرف صابئی بود در محضر امام رضا حاضر شد و شبهات و سوالاتی را مطرح کرد
امام علیه السلام با حوصله به تمام آنها پاسخ داد؛ بحث به اوج خود رسید و چیزی به تحوّل درونی این دانشمند بزرگ صابئین نمانده بود، امام احساس کرد وقت اذان ظهر و نماز است ، به مأمون گفت:
" اَلصَّلَاةُ قَدْ حَضَرَت" وقت نماز فرا رسیده است، و حرکت کرد برای اقامه نماز و خواست مجلس را ترک کند. عمران صابئی با التماس به امام علیه السلام گفت:
" ُ یَا سَیِّدِی لَا تَقْطَعْ عَلَیَّ مَسْأَلَتِی فَقَدْ رَقَّ قَلْبِی "؛ آقای من! گفتگو و پاسخ به پرسش من را قطع نکن! دل من آماده پذیرش حق شده است. امام علیه السلام تسلیم نشد و فرمود : "نُصَلِّی وَ نَعُود"؛ نمازمان را می خوانیم، دوباره برای مناظره برمی گردیم...
نمازمان را با هیچ بهانه ای به تاخیر نیاندازیم.
به نماز نگویید کار دارم، به کار بگویید نماز دارم.
#منبرکوتاه
#سیره
#امام_رضا
#روایت_داستانی
کانالمون ⇩
@manbar_ir
https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880
گروه احکام ⇩
https://eitaa.com/joinchat/2175991819Cb06cb5d8af