eitaa logo
شـهــود♡
36 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
592 ویدیو
10 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🍃🌼 🌸 ✨ بوی حسین✨ چند روز پيش داشتم به حرفاي يه بنده خدايي گوش ميدادم رسيد اينجا يه طوري شدم… ميگفت: يه دوستي داشتيم، اهل مشارطه و مراقبه و محاسبه. از اونا بوده كه خيلي رو كاراش حساس بوده ... اين آقا تو همون جووني ميميره، شب اولي كه تو قبر گذاشتيمش ماهم گفتيم خب دوستمون بوده حق به گردنمون داره اين يه شبه كه سختترين شب هر آدميه بيايم وایسيم بالا قبرش و براش دعا بخونيم. هر چي بلد بوديم رو كرديم، قرآن، كميل، زيارت عاشورا، توسل، دعاي جوشن كبير تا صبح وصل به دعاي ندبه و دعاي عهد و … ساعت حدوداي ۲ نصفه شب يكي از بچه ها يهو از جاش بلند شد، مثه بيد مي لرزيد پرسيدم: محمد چيه؟‌ گفت: كسي اينجا بود؟ گفتم نه، ديديم داره گريه ميكنه گفت: همين الان يه لحظه تو خواب بيداري بودم، يه سيد بزرگوار اومد پيشم، تكونم داد گفت: اينجا چي كارميكني؟ گفتم: رفيقمون بوده از غروب آفتاب تا حالا پيششيم، گفت چرا خوابيدي؟ ‌ گفتم آقا يه لحظه خسته شدم خوابيدم . گفت: خواب معنا نداره بلند شيد! نكير و منكر و آوردن بالا سرش ميخوان ازش سوال كنن بلند شيد يه كاري كنيد براش!! تا اينو گفت بچه هاشروع كردن به دعا خوندن و روضه خوندن. منم تو اين لحظه رفتم بالا سرش، سرمو چسبوندم رو قبرش گفتم: السلام عليك يا اباعبدالله، آقاجون نوكرتيم يه عمر برات سينه زده گريه كرده نكنه اين لحظه هاي آخري دستشو رها كني نكنه تنهاش بذاري گذشت اون شب. شب هفتش بازم يكي از همون بچه ها خوابشو ديد. گفت عليرضا چه خبر؟ شب اول قبر سخت بود؟ گفته بود خيلي سخت بود، نكير و منكر اومدن بالا سرم، هر چي ميگفتن، زبونم بند اومده بود هر چي گفتن من ربك؟ هيچي يادم نمي اومد، من نبيك؟ من امامك ؟ هيچي يادم نمي اومد. يهو ديدم شما بالا قبرم نشستيد داريد روضه ميخونيد. گفتم من هيچي يادم نمياد اما فقط اينو ميدونم آقام حسينه!!… يهو ديدم، دارن ميگن: رهاش کنیم بوی حسین میده. چون در لحدم نكير و منكر ديدند يك يك همه اعضای مرا بوئيدند ديدند ز من بوی حسين مي آيد از آمدن خويش خجل گرديدند 😭😭😭😭😭 جانم حسین میشه دست منم بگیری اقا جون یه عمر درِ خونت نوکری کردم😭
🔻نکته‌ای قابل عنایت 🌹شهید فخار وصیت کرده بود که قبرش مانند ائمه بقیع، گِلی و بی‌نام و نشان باشد 🌹ولی بنیاد شهید بر اثر توجه نداشتن به وصیت ایشان، بر روی قبر مطهر شهید، سنگ قبر می‌گذارند 🌹فردای آن روز می‌بینند که سنگ قبر شکسته شده، دوباره سنگ قبر برای آن شهید قرار می‌دهند روز بعد با کمال تعجب می‌بینند که سنگ قبر دوم هم شکسته شده است 🌹شب روز دوم شهید به خواب نزدیکانش می‌آید و می‌گوید: مگر من وصیت نکرده‌ام که قبر من خاکی باشد و از آن روز تا الان  قبر آن شهید در گلزار شهدای کازرون خاکی است. 🌹 @ir_meraj
شهید دیالمه دانشجوی پزشکی بود و به دلیل اینکه فردی سیاسی بود ساواک ایشان را به دانشکده داروسازی میفرستاد. اما ایشان در عین اینکه یک دانشجو بود، حوزوی و یکی از شاگردان شهید مطهری نیز محسوب میشد. ایشان ارتباط عمیقی با شهید بهشتی پیدا کرده بود و کم کم نخبه ای در حد اعلی و حتی فراتر از یک دانشجوی ساده از ایشان ساخته شده بود. سخنرانی‌های شهید دیالمه را علمای وقت میشنیدند و توجه خاصی به اظهاراتش داشتند. نماینده مردم مشهد بود و حمایت علماء را برای رأی اوردن داشت. چندین سال قبل تر از همه ی سیاسیون و متفکرین وقت اعلام کرد موسوی و همسرش انحراف فکری دارند. و قبل از تر آن خیانت بنی صدر را تبیین کرد. و جالب تر از همه اینکه تمام این وقایع در سن 25 سالگی ایشان اتفاق افتاده است.
می‌رفت زندان اوین به بچه‌های فرقان آموزش دینی می‌داد بعد‌ها خیلی از همون بچه‌های گروه فرقان رفتن جبهه و شهید شدن.
7.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صد پسر در خون بغلتد، گُم نگردد دختری... شهید حمیدرضا الداغی شهادت: ۸ اردیبهشت ۱۴۰۲ سبزوار، هنگام دفاع نوامیس مردم محضر این شهیدِ غریب صلواتی هدیه کنیم💔
شـهــود♡
صد پسر در خون بغلتد، گُم نگردد دختری... شهید حمیدرضا الداغی شهادت: ۸ اردیبهشت ۱۴۰۲ سبزوار، هنگام دف
💠⚜ خبر شهادتت پیچیده است! 😔 به همان تلخی و سنگینی که خبرهای این‌چنینی می‌پیچند و کام انسان‌های باشرافت را تلخ‌تر از زهر می‌کنند! 💠⚜ قصه‌ی شهادت تو، قصه‌ی چاقوهای پی‌درپی که ناجوانمردانه و بی‌رحمانه بر جسمت نشست، از کثیف شدن روح دو نامردی آغاز می‌شود که اسیر هوس شهوت و غضب بودند و ادامه پیدا می‌کند با بی‌حیایی و بی‌مسئولیتی دختران نوجوانی که خلاف فطرت خود عمل کرده‌اند و چنگ به صورت شرع و قانون انداخته‌اند! 😔 💠⚜ قصه‌ی شهادت تو، ادامه پیدا می‌کند با غیرت زیبا و مثال‌زدنی‌ات و شجاعت و انسانیتت. قصه‌ی شهادت تو، قصه‌ی ارزش‌هایی است که قرن‌هاست در قصه‌های مادران سرزمین ما درخشیده است. 💠⚜ ! ! ! آقا حمید رضای الداغی! نامت به تاریخ ما پیوست. مثل علی خلیلی، مثل علی لندی، مثل حسن امیدزاده، مثل ریزعلی، ... ما به شما افتخار کرده‌ایم و می‌کنیم. 💠⚜ ولی امروز مثل شما نگران دخترانمان هستیم. نگران دخترانی که هر چه گفته‌ایم و می‌گوییم، باور نمی‌کنند که پوشش و رفتار درست، عامل امنیت خودشان است. و این‌گونه تجربه‌ای تلخ باید برای چندمین بار تکرار شود و خانواده‌ای این‌گونه به سخت‌ترین و تلخ‌ترین درد دچار شود، تا شاید عده‌ای باور کنند فلسفه‌ی قرآنی پوشش را: «فیطمع الذی فی قلبه مرض» 💠⚜
شـهــود♡
صد پسر در خون بغلتد، گُم نگردد دختری... شهید حمیدرضا الداغی شهادت: ۸ اردیبهشت ۱۴۰۲ سبزوار، هنگام دف
بسم الله الرحمن الرحیم نام تو هشتگ نمی‌شود 😗نام تو چیست؟ نمی‌دانیم. باید «جوانِ لباس‌آبی» صدایت کنیم. شاید هم باید از روی سنگ مزارت بخوانیم: «شه🌷د امر به معروف». ما حتی عنوان سنگ مزار تو را مجاز نیستیم در این مَجاز خراب‌ آباد استفاده کنیم. چه شده؟ هشتم اردی‌بهشت همین امسال بوده و تو منتظر دختر خودت بوده‌ای سر یکی از خیابان‌های . دیده‌ای چند جوان دارند به چند دختر تعرض می‌کنند. کمند موهای دخترها از زیر شال، یله ریخته بیرون. کت کوتاه شان زیر دست‌های کثیف نامحرمی به زور کشیده شده. تو صحنه را از سر خیابان چطور دیده‌ای؟ نمی‌دانیم. این دوربین الکن چشم‌های غیور تو را نشان مان نمی‌دهد مرد لباس‌آبی. فقط آن‌طور که مثل شیر می‌غرّی و یک‌تنه به دادخواهی دختران می‌آیی، حالی‌مان می‌کند آن‌ها به چشم تو ناموس وطنت بوده‌اند. برق دشنه را دیدی که از جیب آن دو جوان معارض درآمد؟ دیدی اما نترسیدی. دیدی اما دخترها را بی‌تفاوت رها نکردی. فکر دختر خودت را نکردی که بیاید لباس آبی پدرش را لاله‌گون ببیند چه حالی می‌شود. آرمان، بالاتر از ترس‌های تو ایستاد و ما برای فهم این، محتاج این فیلم زبان‌بسته هم نیستیم. دشنه شکم و سینه و ریه‌های تو را درید و شدی شه🌷د. مرد لباس‌آبی! هیچ خبرگزاری اسم تو را به ما نگفته. هیچ‌کس از آن طرف مرزها برایت یقه پاره نکرده. کسی «برای» تو آواز نخوانده. کسی روایت تو را به سازمان ملل نبرده. نام تو نشسته کنار نام آرمان و روح‌الله، کنار نام‌های مگو که دنیا زور می‌زند فراموش شان کند. نام تو هشتگ نمی‌شود، چون از نام تو برای کسی نان درنمی‌آید. ما ایستاده‌ایم. درست مثل تو، وقتی زانوهایت خم شد، وقتی در داغی بدن، ضرب دشنه را فهمیدی و دست به پهلو گرفتی که روضهٔ هزارواندی‌ساله‌ای را برایمان زنده کنی… ما ایستاده‌ایم، مثل تو که زخم برداشتی، اما زمین نخوردی. تا آخرین نفس دفاع کردی، تا آخرین نفس یورش بردی، به نام زن، به نام زندگی، به نام آزادگی. ما ایستاده‌ایم. دنیا می‌خواهد تو را فراموش کنیم، اما ما شهادت می‌دهیم، مثل خیابان سرخ سبزوار، که سربداری دیگر را معاصر ما کرد. ما شهادت می‌دهیم که ایستادی به اقامهٔ دینی که زن را محترم می‌شمرد. ایستادی، زخم برداشتی، لباس آبی گلگونت را برای موزه‌های غبارگرفتهٔ ما گذاشتی و دل به آبیوصالش سپردی. تو فراموش مان نکن. ما و دنیای خاکستری ما بیچارگان عصر تحریف را از یاد نبر.شهادتت مبارک مرد دل‌آبی.. در چندچیز با هم مشترک هستند 👈 ꧁꧂💙꧁꧂💚꧁꧂
هدایت شده از شهر پرستاره🇵🇸♡
🌹تشییع پیکر مطهر شهید آمربه معروف و ناهی منکر و شهید خوش غیرت 🔺شهید 🔹دوشنبه، ١١ اردیبهشت، ساعت ١۵ 🔸از مهدیه مشهد به سمت حرم مطهر رضوی
🪴 شعمدانی‌ها هم صدای قدم ‌های تو را می‌شناشند که هربار از پشت پنجره رد می‌شوی گل می‌دهند و فضا را عطرآگین می‌کنند. و دل من بی‌قرارتر از همیشه به انتظار ظهورت نشسته است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مردم سبزوار محل شهادت شهید الداغی را گلباران کردند. 🔹 مردم قدرشناس سبزوار عصر یکشنبه در محل شهادت شهید امر به معروف «حمیدرضا الداغی» حاضر شده و محل شهادت وی را گلباران کردند. 🔹 شهید الداغی شامگاه جمعه هشت اردیبهشت برای جلوگیری از مزاحمت چند جوان برای دو دختر سبزواری، به دست مزاحمان با سلاح سرد مضروب شد و به شهادت رسید. ❤️ 🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا