🌸شور حسین است چه ها می کند🌸
🔹عاشورای امام حسین علیه السلام بود. 😔با توجه به اهل تسنن بودن مردم منطقه ی کرد نشین قله ی تبریز خاتون، هیچ شور و نوایی در روز عزای حسینی در آن جا به چشم نمی خورد.🙄
قلبم❤️ به شدت رنجور بود و احساس ناراحتی و شرم می کردم.😔 همه خسته و بی تفاوت در سنگر ها نشسته بودیم که ناگهان فکری به ذهنم رسید.
مقداری شکر و آبلیمو از سنگر تدارکات آوردم و شربتی درست کردم.🍹🍹
بعد هم ظرفی گل درست کردیم و به سر و سینه ی هم مالیدیم. 👤
چند لیوان برداشتم و با فریاد «یا حسین ع» 🗣به سراغ بچه های سنگرهای دیگر رفتیم.
بچه ها با دیدن ما به سر و شانه هایشان گل مالیدند و یا حسین گویان از سنگر ها بیرون آمدند. 🚶
ناگهان به طور عجیبی شور و حالی در همه پدیدار شد و همه دور محوطه جمع شدند و فریاد «یا حسین ع» و «یا ابو الفضل ع»سر دادند.👥👥👥👥
کسی شعر و مرثیه سرایی بلد نبود. همه تنها فریاد می زدند: یا حسین(ع) یا ابوالفضل(ع)و اشک می ریختند.😭
اوج زیبایی این عزاداری ساده و بی پیرایه در آن بود که برادران پیشمرگ کرد مسلمانان هم با وجود این که سنّی بودند، بر شانه هایشان گل مالیدند و شربت نوشیدند و در کنار ما فریاد «یا حسین ع»و یا «ابوالفضل ع»سر دادند و با ما عزاداری کردند.😢😔😭
راوی 👈حمید دولت پور
قال مولانا امیرالمؤمنین عليه السلام
به دنيا همچون كسى بنگر كه به آن پشت كرده و از آن جدا مى شود، به دنيا مانند دلباخته شيدا منگر
اُنظُرْ إلى الدنيا نَظَرَ الزاهدِ المُفارقِ، و لا تَنظُرْ إلَيها نَظَرَ العاشِقِ الوامِقِ
غررالحكم حدیث۲۳۸۶
بهش میگفتم دانیال ، حالا درسته اردوی
جهادی خوبه ،ولی تو تک بچه خانواده ای
مادرت تنهاست، نمیخواد همیشه هم همراه
ما باشی ؛ میگفت : مادرم تنهاست ، ولی
سقف سالم بالا سرشه ، سقف این خونه ها
بریزه رو سر یک مادر ، با خودم چی بگم؟
من باید بیام، وظیفمه!!..
#شهید_دانیال_رضا_زاده🌷
13.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦠👽 اجنه با دانلود عکس وارد می شوند❗️
🔻 حتماً صحبت های ارزشمند این مهندس الکترونیک با تجربه را به صورت کامل بشنوید!
با باز کردن برخی عکسها در فضای نت که توسط رسانه های غربی و عمدتا یهودی طراحی می شود، با صدا و حتی بدون صدا (فقط از طریق امواج wifi و 5G و...) سحر و نفوذ شیاطین شکل می گیرد.
تکنولوژی غرب وامدار پروتکل های صهیونیستی، این گوشی ها و نرم افزارها را بی جهت و رایگان در اختیار انسان معاصر قرار نداده است.
❌ حتما با دقت گوش کنید👌
┄┅┅❅💚 @hajbaba 💚❅┅┅┄
#یادی_از_شهدا
با لباس نظامی خاکم کنید
🌷🌷🌷 میگفت شب قبل از شهادتش تو مقر نشسته بودیم.
صحبت از شهادت بود. یهو حاج عبدالله گفت:
"من شهید شدم، منو با همین لباس نظامی ام خاکم کنید"😔
بچه ها زدن زیر خنده و شروع کردن به تیکه انداختن. 😁😂😂
حالا تو شهید شو...!
شهیدم بشی تهران بفرستنت باید کفن بشی. 😁
سعی میکنیم لباس نظامیات رو بزاریم تو قبر...! ✨✨
تو خط مقدم بودیم که خبر شهادت حاج عبدالله رو شنیدیم. 😱
محاصره شده بودن ، امکان برگشتشون هم نبود.
شهید شد و پیکرش هم موند دست تکفیری ها.
😱سر از تنش جدا کرده بودن و عکسهاش رو هم گذاشته بودن تو اینترنت.
بحث تبادل اجساد رو مطرح کرده بودیم که تکفیریها گفته بودن خاکش کردیم.
چون پیکر سر نداره دیگه قابل شناسایی نیست... 😭😭😭
حاج عبدالله به آرزویش رسید...🌷🌷🌷
#شهید_عبدالله_اسکندری
🌺 طنـــز جبہــه🍃
🔸دعای حفظ سلامتی! 😂
استاد سرکار گذاشتن بچهها بود!
روزی از یکی از برادران پرسید: 😳
«شما وقتی با دشمن روبهرو
میشوید برای آنکه کشته نشوید
و توپ و تانک آنها در شما اثر نکند
چه میگویید؟»🍀🌹
آن برادر خیلی جدی جواب داد:🌤
«البته بیشتر به اخلاص برمیگردد
والا خود عبادت به تنهایی دردی را
دوا نمیکند. اولاً باید وضو داشته باشی،💎💦
ثانیاً رو به قبله و آهسته به نحوی که
کسی نفهمد بگویی:⛅️
اللهم ارزقنا ترکشاً ریزاً بدستنا
یا پاینا و لا جای حساسنا😳😳
برحمتک یا ارحمالراحمین»🌕
طوری این کلمات را به عربی ادا کرد
که او باورش شد و با خود گفت:😳
«این اگر آیه نباشد حتماً حدیث است»🍀
اما در آخر که کلمات عربی را به
فارسی ترجمه کرد، شک کرد و
گفت: «اخوی غریب گیر آوردهای؟»😭😭😂😂
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃❂◆◈○•---------------------
🌸❂○° راز خنده یک شهید در داخل قبر °○❂🌸
💠 توفیقى بود و عید نوروزی در جبهه بودیم.
شنیدیم که پدر دو شهید👤، وقتی شهید دومش را داخل قبر می گذارند، شهید خندیده بود😊.
تلفن کردیم ☎️و ملاقاتى با پدر دو شهید تنظیم کردیم. ماجرا را جویا شدیم.🤔
🔹گفت: «بله! پسر دومم چهار سال در جبهه بوده. مرتب جزو نیروهاى خاکى، آبى، رزمنده و غواص و با چه حالى و چه عرفانى و چقدر خالص و خوب...😕
بعد در جزیره #فاو و عملیات #والفجر8 شهید مى شود و این هم عکس شهادتش است, 😞در مدت زمان شهادت تا دفن، او را به سردخانه بردند، این هم عکسش است. (چند تا از عکس هایش را نشان داد.)📒 اما همین که او را داخل قبرش گذاشتیم، خندید.»😊 به عکس داخل قبر که نگاه کردیم، دیدیم که مى خندد.🌌
✨ گفتیم: «چه کسانى دیدند؟» 😕گفت: «همه مردم دیدند.»👥👥 وارسى کردیم و دیدیم بله، این مسئله در منطقه شیوع پیدا کرده این شهید را در قبر که گذاشتند، خندیده است. به طورى که شک کردند شاید زنده است.🙄
🔹 اما چرا خندید ما نمى دانیم؟ از روز شهادت تا روز دفن، روزها طول کشید و در مراحل مختلف بیمارستان و سردخانه و در فاو و در همه مراحل چهره ساده اى داشته، اما داخل قبر مى خندد.😥
🔺من خیلى فکر کردم و عکس ها را گرفتم پهلوى هم گذاشتم.🗃 براستى مى خندد، نه اینکه شاد است. چون یک وقتى، قیافه عبوس هست 😒و فقط لب به سمتى مى رود،😏 ولى یک زمان آثار خنده زیر پوست، زیر چشم و کل صورت دیده مى شود. ما دیدیم، مردم دیدند، عکس هم گواهى مى دهد.🙂
🔹خانه شهید رفتیم و وصیت نامه اش را خواندیم. دیدیم عجب وصیتنامه اى دارد.📨 گفتیم: «دیگر چیز دیگرى ندارد؟» گفتند: «یک کتابى دارد و گاهى هم شعر مى گفته و مناجات مى کرده است.» 📔دفتر مناجاتش را طلب کردیم. دفتر مناجاتش را آوردند و خواندیم. متوجه شدیم یکى از جملاتش این است: «خدایا! مرا طورى کن که وقتى سرم را به لحد مى گذارم، بخندم.»🙏
🔸اینجا بود که من تمام پیچ و مهره هاى بدنم از هم باز شد، هر کارى کردم خودم را نگه دارم نشد. جوان بیست ساله چگونه توانسته به چنین مقامى برسد.😢😥
📚 خنده و گریه در آثار استاد قرائتی😂😭😂😭😂😭😂😭
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃رزمندگان هشت سال دفاع مقدس
مادر شهید:
بعد از مجروحیت جلیل، یک مرتبه دیدم که او آینه ❄️در دست گرفته و موهایش را شانه 👦می زند و به صورتش نگاه می کند😳. به او گفتم: مادر جان این مختصر مجروحیت و اثر ترکش که روی صورتت مانده چیزی نیست. کمی که بزرگتر و چاق شوی خوب می شود و اصلاً ناراحت نباش😒 که زشت شده ای. او گفت: مادر، من اتفاقاً خیلی خوشحال😊 هستم که همین یک ذره مجروحیت و اثر ترکش روی بدنم هست. که فردای قیامت نزد حضرت زهرا(س) ✨✨سر بلند باشم.
(شهید جلیل گندمکار)🌹🌹🌹
عکس نوشته ها رو با دقت مطالعه کنید👆
و همه این علائم نجاسات سالهاست در ایران رواج پیدا کرده!
┅✿💠❀﴾﷽﴿❀💠