🚩 #صـاحـب_پـرچـم
✍منطقه والفجـر مقدماتی بود. دوتایی رفتیم توی #میـدان_میـن. چند وقتی بود #شهیـد پیدا نڪرده بودیم. مجید جلو معبـر می زد و من پشت سرش می رفتم.
🍁 پشـت سـر هم می گفت" یعنی می شود خـدا امروز #نصـرت بدهد و #فـرجی بشود؟"
🍁رسیدیم به چنـد تا #تانڪ سوخته عـراقی. ڪلی تجهیـزات ریخته بود روی زمیـن. گفتم دیگر نمی شود جلـو رفت. زمیـن سفـت است. باید بیل مکانیڪی بیاوریم.
🍁ول ڪن نبود. گفت با #دسـت می ڪنیم . به #دلـم افتاده خـدا امروز نصرت می دهد.
🍁مجید با سـرنیزه می ڪوبید، من با بیـل. #یڪهو یڪ چوب دسته #پـرچـم پیـدا شد.
🍁کشیدیمش بیرون.
رویش #نوشته بود
🍃#نصر_من_الله_و_فتح_قریب 🍃
از پـرچـم های قدیمی #تبلیغات_لشگـر ۸ نجـف بود.
آن قدر ڪندیم تا #صـاحب_پـرچـم را هم پیدا ڪردیم با همه #مدارکش.
#جستجوگر_نور
🍃🌹#شهید_مجید_پازوکی🌹🍃
#سالروزشهادت
#یـا_زینــب_ڪبـری
✍شـب وفـات حضرت زینـب (س) بود. #ساعت دوازده شـب، بلنـد شد روی یڪ #پـارچـه نوشـت " یا زینـب ڪبـری" و بعد زد سر در #مقـر تفحـص.
صبح ڪه همه بیـدار شدند گفت امـروز با #نیـت حضـرت زینـب (س) ڪار می ڪنیم.
همـان روز شهیـد #پیدا ڪردیم ، بعد از سـه مـاه.
🌹#شهید_مجید_پازوکی 🌹
#شهدارایادکنیدباذکرصلوات🌸🌸
☘☘☘
🌹🌹
شرمم کشد
که بی تــو نفس میکشم هنوز ...
تا زنده ام
بس است همین شرمساریم ... 😔
#شهریار ✍
🍃🌹#شهید_مجید_پازوکی 🌹🍃
--------------------------
#سالروزشهادت
......
🌀شب های جمعه
شبهای جمعه جلوی در مقر را آب و جارو میکرد، میگفت شهدا حتما می آیند دیدن دوستهای قدیمی شان، یک جوری میگفت انگار خودش دیده بودشان….
همین طور که جارو میزد زیر لب زمزمه میکرد:
"شـبـهای جـمعـه فـاطـمه آید بـه دشت علـقمـه/گـویـد حسـیـن مـن چـه شـد"
#شهید_مجید_پازوکی