eitaa logo
شـهــود♡
36 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
592 ویدیو
10 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹 ‍ اولین روزهایی که حسین میومد، باشگاه زمان اذان مغرب افتاده بود، داخل سانس تمرین. اولای کار، خودش تنهایی با اجازه استاد میرفت وضو میگرفت و نمازشو میخوند. همه چپ چپ نگاهش میکردن.... انگار چیز عجیبی دیده بودن.... بعد از چند جلسه که بقیه باهاش آشنا شدن و رفتار و اخلاقشو دیدن نصف بیشتر بچه ها موقع اذان ورزشو تعطیل میکردن و همه با هم نماز میخوندن ...
قسمتی از وصیتنامه : هروقت به سر قبرم آمدید سعی کنید روضه از حضرت علی اکبر (ع) یا حضرت زهرا (س) بخوانید و مرا به فیض بالای گریه برسانید 😢❤️ : قطعه ۵۰
‍ ایثار حتی موقع خواب!❤️😇❤️😇 روز دوم اردوی تاکتیکی رزم در کویر بودیم. بعد از سپری کردن یک روز خیلی سخت و اجرای پیاده روی برد بلند، دم دمای غروب رسیدیم به نقطه پایانی پیاده روی. دستور این بود که شب رو اونجا استراحت کنیم و صبح زود دوباره به پیاده روی ادامه بدیم. بعد از صحبت های مربیان تاکتیک، قرار شد هر کدام از بچه ها با کمک سرنیزه یا بیلچه زمین رو بکنه تا شب رو داخل اون بخوابه تا هم از سرما و طوفان شن کویر نجات پیدا کنه، هم خودش رو از دید دشمن فرضی پنهان کنه. بلافاصله بعد از اتمام صحبت های مربیان همه بچه ها دست بکار شدن و یجایی برای خودشون دست و پا کردن. من که همیشه کنار شهید بودم و دوست داشتیم همیشه کنار هم باشیم بعد از اینکه زمین رو کندم توش نخوابیدم و برای خواب خودم رو رسوندم کنار شهید و بقیه بچه ها برای اینکه با هم باشیم. قرار شد تا من کنار شهید و روی سطح زمین بخوابم اما حسین قبول نکرد. ابراز ناراحتی کرد و گفت اگه من اونجا بخوابم اذیت میشم و سرما میخورم و... به اصرارش من رفتم سرجاش توی چاله ای که حسین کنده بود خوابیدم. حسین هم رفت بیرون روی سطح زمین کنار من دراز کشید و خوابید... نصف شب من از خواب پریدم و نگاهی به دور و برم انداختم . دیدم حسین خودش رو از شدت سرما جمع کرده اما خم به ابرو نیاورده و آروم خوابیده... چفیه ام رو انداختم روی بدنش تا حداقل جلوی باد رو کمی بگیره و بیشترازین سردش نشه که یهو بیدار شد. گفت: من هیچیم نمیشه، شما مراقب باش سرما نخوری، چفیه رو بنداز روی خودت... مهربانیش زبانزد همه بچه ها بود، ایثارش هم زبانزد شد. به نقل از
شهید حسین معز غلامی تا می‌توانید برای ظهور حضرت حجت(عج) دعا کنید که بهترین دعاهاست. امر به معروف را فراموش نکنید و نگذارید خون شهدا پایمال شود. 🌹🌹🌹
4_5949790969351112560.mp3
4.01M
🔹فایل صوتی تحدیر (تندخوانی قرآن کریم) 💢 استاد معتز آقایی 💢 ✅ جزء ششم قرآن کریم 💚 « » 💠🤲 به نیابت از 🍃🌹 🌹 شهید مدافع حرم ابوذر فرح بخش 🌹شهید مدافع حرم قدرت الله عبودی 🌹شهید مدافع حرم آزاد خشنود کوهنجانی🌹 🌹 شهدا گاهی نگاهی ☘☘ التماس دعا 🤲ــا اربـعـین کـربـلا 🤲ــا شـهـادت فی سبیلک 🕊🕊🕊 💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
🌺سردار شهيد حسين املاکي در شب عاشورای سال هزار و سيصد و چهل، در روستاي کولاک محله، شهرستان لنگرود در خانواده ای مذهبي و کشاورز ديده به جهان گشود. 🔹موفقیت ها: تصرف مقتدرانه ارتفاعات ژاژیله و تصرف شهر ماووت عراق، طراحی عملیات والفجر ۹. شرکت در عملیا تهای: ثامن الائمه، فتح المبین، بیت المقدس، رمضان، محرم، والفجر ۹، کربلای 2، 4 و 5، نصر ۴، بیت المقدس ۶ والفجر ۸ و والفجر ۱۰. مجروحیت ها: ۱. در عملیات کربلای ۵ از ناحیه فک ۲. در عملیات نصر ۴ از ناحیه دست راست با اصابت ترکش و مجروحیت های متعدد دیگر. درجه: سرلشکر پاسدار رسته نظامی: سپاه پاسداران 🔹مدت عمر: ۲۷سال تاریخ شهادت: 9/فروردین/ 1367 محل شهادت: عملیات والفجر ۱۰، ارتفاعات باني بنوك علت شهادت: مسمومیت بر اثر سلاح شیمیایی مزار شهید: مفقودالاثر، مزارشهید به صورت نمادین در زادگاهش موجود است.
📜 خطاب به همسرش : 💐به فرزندانم بگو ڪہ من عاشق سید علے بودم بگو ڪه اگر شادے روح‌ بابا را می‌طلبید سرباز ولایت (سیدعلے) باشید صحبت ‌هاے حضرت آقـا را خوب بشنوید و به جان دل بگیرید ڪہ چراغ هدایت شمـا خواهد بود. 🥀 🍃🌹🌹🍃
شـهــود♡
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 #شهیدانه #سردار_شهید #سیدعبدالرضا_موسوی فرمانده سپاه خرمشهر امروز #شهیدان، مشعلهای فروزا
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 فرمانده سپاه خرمشهر وقتی بعد از سه روز به سردخانه رفتم و می خواستم برای آخرین وداع قیافه ایشان را ببینم تصور می کردم که با یک جسد متلاشی شده و غیرقابل شناسایی روبه رو می شوم به خصوص که سه روز از ایشان گذشته بود و جسد متلاشی شده را درون پلاستیک گذاشته بودند، ولی وقتی پلاستیک را باز کردند آنچنان تبسمی روی لبان ایشان دیدم که هرگز از یادم نمی رود همان لذتی که همیشه در مورد آن با من صحبت می کردند و می گفتند که از لذت خاصی می برند واقعاً در سیمای ایشان مشاهده می شد. از سوی دیگر وقتی پلاستیک را باز کردند آنچنان و خوشی فضای سردخانه را پرکرد که من تابه اکنون چنین رایحه ای را استشمام نکرده بودم، سید شده بود و بوی می داد . راوی : 🌹 🕊 شادی روح و
من راستش باهاش آشنا نبودم ولی در ماموریت اخیر که به رفتم، اولین بار تو حرم حضرت زینب (س) دیدمش☺️ و بعد دو سه بار تو حرم حضرت رقیه (س)☺️ و چند باری هم در حلب. یک بار هم که تو حلب احتیاج به کمک داشتیم، به او گفتیم و انصافا با جون و دل اجابت کرد🌹محسن خزایی رو در این مدت کوتاه، انسانی بی ریا، بدون غرور و بدون هیچ تکلفی دیدم👌 و خب البته از یک سیستانی خیلی هم عجیب نیست.محسن خزایی بدون هیچ ژست و سروصدایی، در حلب، درست در وسط معرکه جنگ و چسبیده به خط مقدم نبرد با تروریستهادر حین تهیه گزارش به رسید و آرزوش برآورده شد
10.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷 اولین پیام شهید آوینی بعد از شهادت از بهشت برای ما دنیایی های وامانده از قافله عشق...
🔷 در لحظات روحانی شهادت سید شهیدان اهل قلم از خدا و فرشته مرگش (حضرت عزرائیل) می خواهم که ما عاشقان شهادت و رهپویان سید را هم همانند آن عارف بزرگ خون آلود از این دنیای فانی خارج نماید. درد دلی با شهید آوینی: آبی تر از آنیم که بی رنگ بمیریم از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم. ما آمده بودیم که تا مرز رسیدن همراه تو فرسنگ به فرسنگ بمیریم. ما را بکُش و مُثله کن و خوب بسوزان لایق که نبودیم در این جنگ بمیریم. پای طلب و شوق رسیدن همه حرف است بد خاطره ای نیست اگر لنگ بمیریم. تقصیر کسی نیست که اینگونه غریبیم شاید که خدا خواسته دل تنگ بمیریم! فرصت بده ای روح جنون تا غزل بعد در غیرت ما نیست که از سنگ بمیریم. هرگز نکنم شکوه و ناله نه گلایه الحق که در این دایره خونرنگ بمیریم.