🌹☀️🍃 ﷽ 🍃☀️🌹
🍉 آی #قصه قصه قصه
📽 #داستان انقلابی شدن #عموکنت
🕹 قسمت پنجم
👤 در هر صورت رفتم داخل
🔻 اون #بازجو سوسوله دستش رو بسته بود
🦾 گفتم : خدا بد نده چی شده؟
😳 گفت : کله این یارو زیاد محکم بود 😵💫 باز عمو کنت جفت کرد
🤔 به بازجو گفتم : ببین نوکرتم من هیچی نمیدونم فقط بگو چکار کنم ناراحت نشی ؟
🤭 گفت : برام اونی که آجر پرت کرده رو پیدا کن
😑 گفتم : از اینجا که نمیتونم به من یک فرصت بدید چشم
🙄 گفت : نه دیگه نشد و دوباره کلی
سوال و جواب پرسید و رفت سراغ عکس #شاه و سفر من به #آمریکا
😡 اونجا دیگه لحنش عوض شد
و یک آدم کاملا جدی رو دیدم #حرفهای و کاربلد ، نحوه #ویزا گرفتن و ریز به ریز سفرم رو پرسید
😫 خلاصه فهمید تا حدودی من اونجا دنبال خانم بازی و عیش و نوش بودم چون عکس زیاد گرفته بودم
😲 اما رسید به عکس شاه یکدفعه جوری زد توی گوشم که مغزم تکون خورد
گفت : تو #سلطنت_طلبی ؟
گفتم : گور پدر سلطنت طلب این عکس کمیاب بوده مال فلانی بود داشت از #ایران میرفت دادش به من
😮 همون موقع هم این احمقهای سطلی ( سلطنت_طلب ) توی #تلویزیون داشتن خودشون رو پاره میکردند در صورتیکه #والله قسم یک سلطنت طلب هم بین بازداشتیا نبود همه #سبز بودن
👈🏻 ادامه دارد ...
🆔 http://eitaa.com/voiceostadaminikhah
࿐჻ᭂ⸙🍃🌹🍃⸙჻ᭂ࿐