eitaa logo
شهیدانه🇵🇸🇮🇷✌️
1.1هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
2.3هزار ویدیو
51 فایل
ارتباط با ادمین کانال @shahidaneh_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
6.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 تشییع پیکر پاک شهدای گمنام همزمان با سالروز رحلت پیامبر اکرم(ص) و امام حسن مجتبی(ع) در ارومیه با حضور پرشور مردم ولایی و شهیدپرور ارومیه @westaz_defa
4_6010577194814802211.mp3
8.78M
گرچه بی صحن و سرا مانده کنون شاهِ کرم در دلم یک حرم ناب به نام حسن است… @westaz_defa
بیگودی های خواهر کاتبی!😩😅🤣 . خواهر کاتبی، پرستار دوره جنگ بودند تعریف میکرد که : حدودا 18.19ساله بودم که مسجد محل یک شب حاج اقا،خانما رو جمع کرد و گفت رزمنده ها لباس ندارند و یه سری کارای تدارکاتی رو خواست که انجام بدیم،من و چند تا از خواهرا که پزشکی میخوندیم،پیشنهاد دادیم برای جبران نیروی پرستاری بریم بیمارستان های صحرایی و ما چمدون رو بستیم و راهی جنوب شدیم، من تصور درستی از واقعیت جنگ نداشتم و کسی هم برای من توضیح نداده بود و این باعث شد که یک ساک دخترونه ببندم شبیه مسافرت های دیگه،و عضو جدانشدنی از خودم رو بذارم تو ساک، یعنی بیگودی هام😲 😳 و چند دست لباس و کرم دست و کلی وسایل دیگه😶 ... غافل از اینکه جنگ، خشن تر از اینه که به من فرصت بده موهامو تو بیگودی بپیچم!!! یا دستمو کرم بزنم... به منطقه جنگی و نزدیک بیمارستان رسیدیم... نمیدونم چطور شد که ساک من و بقیه خواهرا از بالای ماشین افتاد و باز شد و به دلیل باد شدیدی که تو منطقه بود، محتویاتش خارج شد و لباسا و بیگودی های من پخش شد تو منطقه😰 ما مبهوت به لباسامون که با باد این ور و اون ور میرفتن نگاه میکردیم... و برادرا افتادن دنبال لباسا😱 ما خجالت زده 😱 . برادرا بعد از جمع کردن یه کپه لباس اومدن به سمت ما . دلمون میخواست انکار کنیم اما اونجا جنس مونثی نبود😰 جز ما سه نفر که تو اون بیابون واساده بودیم . و بعد . بیگودی هام دست یه برادر دیگه بود و خانما اشاره کردند که اینا بیگودی های خواهر کاتبیه 😰 از اون لحظه که بیگودی ها رو گرفتم، تصمیم گرفتم اونا رو منهدم کنم...🙅 شب تو کیسه انداختم و پرت کردم پشت بیمارستان☺️ صبح یکی از برادرا اومد سمتم با کیسه بیگودی گفت در حال کشیک بودن، این بسته مشکوک رو پیدا کردند،گفتن بیگودی_های_خواهر_کاتبیه😮🙆 شب که همه خوابیدن ، تصمیم گرفتم چال کنم پشت بیمارستان صحرایی😆😊 چال کردم و چند روز بعد یکی از برادرا گفت ما پشت بیمارستان خواستیم سنگر بسازیم ، زمین رو کندیم، اینا اومده بالا گفتن اینا بیگودی های خواهر کاتبیه 😐😒 و من هر جور این بیگودی های لعنتی رو سر به نیست میکردم دوباره چند روز بعد دست یکی از برادرا میدیدم که داره میاد سمتم😩 خواهر کاتبی خواهر کاتبی بیگودی هاتون 🏃🏃🏃😂😂 @westaz_defa
یک‌بار برای همیشه بدونیم علت صلح امام حسن علیه‌السلام چه چیزی بود؟ فرماندۀ لشکر امام حسن علیه‌السلام بود. چهار میلیون درهم از گرفت و شبانه لشکر را ترک کرد. این در حالی بود که دو تا از بچه‌هایش توسط لشکر معاویه کشته شده بودند! یاران معاویه اینقدر جدی بودند که از آن‌ها کسی به سمت لشکر و امام حسن علیهما‌السلام نمی‌آمد؛ اما افرادی از لشکر این بزرگواران به معاویه پیوستند. با این اوضاع امام حسن با چنین یارانی چه کار می‌تواند بکند؟ آن کسانی که قبل از امیرالمؤمنین بر سر کار بودند، حلقوم یارانشان را از جواهر پر می‌کردند. اما امیرالمؤمنین عدالت را اجرا می‌کردند و همین باعث می‌شد که افرادی نتوانند این عدالت را تحمل کنند. مثلاً شاعر ایشان شراب خورد و ایشان بی هیچ ملاحظه‌ای حد را بر او جاری کرد و او به معاویه پیوست. معاویه می‌خواست از اسلام هیچ چیز باقی نماند. او صاحب قدرت مطلق هم شد. از سوی دیگر فقط امام حسن بود با دو سه هزار نفر افراد وفادار که بعضی از این افراد صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم بودند؛ را دیده بودند؛ در بیعتی که موسوم به است و در جریان رخ داد، ۱۴۰۰ نفر با پیامبر بیعت کردند. از این تعداد هر کس که باقی ماند جزو یاران امیرالمؤمنین شد و سپس به امام حسن پیوست. امام می‌خواست این افراد باقی بمانند. اگر امام با معاویه می‌جنگید تمام این‌ها کشته می‌شدند. یکی از یاران امام به نزد آن حضرت آمد و عرضه داشت: سلام بر تو باد ای کسی که روی مؤمنین را سیاه کرده‌ای! امام فرمود: این‌چنین سخن مگو! آن هنگام که من مشاهده می‌کردم که مردم -همه- این جبهه را رها کرده و جز اندک کسانی از اهل این راه، باقی نمانده است، ترسیدم که جمع شما را از زمین ریشه‌کن کنند. می‌خواستم با ماندن شما برای دین (که به‌دست بنی‌امیّه نابود می‌شود) سوگواری‌کننده‌ای بماند! آیت‌الله جاودان (حفظه الله) @westaz_defa
رَبِّ إِنِّي لِمَآ أَنزَلۡتَ إِلَيَّ مِنۡ خَيۡرٖ فَقِير پروردگارا،من به هر خیری که سویم بفرستی سخت نیازمندم.. [سوره قصص آیه ۲۴] @westaz_defa
این روزها که می گذرد ، هر روز در انتظار آمدنت هستم ! اما با من بگو که آیا ، من نیز در روزگار آمدنت هستم ؟ -قیصر‌ امین‌پور🌱 @westaz_defa
برعکس همه شهدای معروف همیشه سر شهید جهان‌آرا خلوته نمی دونم چرا ولی جالبه :) @westaz_defa
بابا رضا اگه میبینی چند وقتیه دیگه نمیام نمیگم منو بطلبی ، یه وقت فکر نکنی دل کندم از حَرمت ها ! نه دورِ ضریحت بگردم ! مَنِ بَد را چه به زیارت حرمِ تو مگه میشه یکی که همش زیرِ قولاش میزنه ، عهدایِ خودشو میشکنه ، بیاد و بشینه تو صحن حرم ، خوش قول ترین ، وفادار ترین ، امین ترین فرد ! نه قربونت برم ، من دیگه روم نمیشه بگم منو ببری پیشِ خودت ، وگَرنه که من خاکِ پایِ زائرا و محبا و خادمایِ توام هستم ، البته اگه قابل باشم حتی برایِ خاکِ پا بودن ... راستی رئوفیِ شما رو هم فراموش نکردیم ضامنِ آهو @westaz_defa