eitaa logo
شهیدانه🇵🇸🇮🇷✌️
1.1هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
51 فایل
ارتباط با ادمین کانال @shahidaneh_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
همین که بر مزارشان ایستاده ای، یعنی تو را به حضور طلبیده اند همین که اشک هایت روان می شود ، یعنی نگاهت می کنند همین که دست می گذاری بر مزارشان، یعنی دستت را گرفته اند همین که سبک می شوی از ناگفته های غمبارت، یعنی وجودت را خوانده اند همین که قول مردانه می دهی، یعنی تو را به همرزمی قبول کرده اند باور کن، شهید دوستت دارد # @westaz_defa
ماشین مهمون هامون آماده شد
چهار مهمان عزیز، به دیار باکری ها خوش آمدید ، سلام ما را به سردارمان برسانید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محل معراج شهدای گمنام خوش آمدید جوانان برومند وطنم اگر قابل دونستید ما از عوض مادر و خواهرتون به استقبالتان می آییم .❤️
🌺رمان🌺 (خدیجه و محمد) ما بازم میاییم‌،فکرکردی بچه گول می زنی؟!آخرش من به وصال این لعبت می رسم.زنت زمانی زنته که تو خونه ی توباشه ،نه خونه ی پدرش.درتمام مدتی که کوردبا محمدحرف می زد،خدیجه محمدوسپرخودش کرده بود،حتی بااومدن مادرش پیشش نرفت،کورد اومد پشت محمد و نگاهی مشتری وار به خدیجه انداخت،گفت: گیس گلابتون باورکنم این شوهرته ؟،خدیجه ازپشت چنگی به لباس محمدزدو خودشو به محمدنزدیک تر کرد.محمدسینه به سینه ی کورد ایستادوگفت،مگه دین تو، ترو از نزدیک شدن به زن شوهردار منع نکرده ؟بااین حرف محمد ،کورد به رفقاش گفت:بریم، اما بازم میاییم ،باهیاهو وغارت وسایل دم دست که طبق معمول این غارتهارو در هر خونه ای بجزخونه های هم کیشانشون انجام می دادند.بارفتن مهاجمین ،خدیجه گریه کنان خودشو بغل معصومه انداخت.مادردخترشو‌ دلداری کنان بردداخل ساختمان ‌.محمد مشغول کار شد.اما حواسش جمع نبود این اولین باری بود که خدیجه اینقدبهش نزدیک شده بود.تا به اون لحظه نسبت به این دختر هیچ حسی نداشت.اما اون دقایقی که بهش پناه آورده بودحس غریبی وجودشو در برگرفت،وقتی به تک پیراهنش چنگ زده بود گرمای دست دختروحس کرده بود،با صدای بلند کارگرش به خودش اومدکه اوستا چرا جواب نمی دی،چندبارصدات کردم.محمدگفت: بگو ،چی شده ؟چی می گی؟هیچی اوستا حل شد. محمدنگاهی به دستای کارگر انداختوگفت:چی حل شد.کارگر باتبسمی ازشیطنت گفت:اوستا خودمونیما اصلا اینجا نیستی. و بعدش با خنده کارشو ادامه داد.معصومه خدمتکارو دنبال حاج اسماعیل فرستاد.وقتی حاج اسماعیل وارد اتاق شد،معصومه بی وقفه ماوقع رو براش تعریف کرد و منتظر جواب برادرش موند.حاج اسماعیل متفکرانه به تسبیح در دستش چشم دوخته بودوچیزی نمی گفت.داداش چرا ساکتی؟معصومه جان صبرکن شوهرتم بیاد یه فکری می کنیم.ظهر حاج حاج آقا با گفتن خسته نباشید به محمدو کارگراش،وارد اتاق شد و بعدازخوردن ناهار حاج اسماعیل ومعصومه موضوع رو مطرح کردن و منتظر تصمیم حاجی شدن.بعداز چند ساعت حرف زدن خدمتکارو فرستادن دنبال محمد. باورود محمد دوباره تمامی جوانب قضیه بررسی شد و نتیجه این شد که خدیجه به خونه ی محمد بره و محمد مثل یه برادر ازش محافظت کنه.مادر چند تیکه لباس و وسایل شخصی خدیجه رو داخل بقچه ای گذاشت و عصر چادر سرش کردو راهی خونه ی محمد کرد.دم دمای رفتنشون حاج حاج آقا از اسماعیل خواست که با محمد درمورد خدیجه اتمام حجت کنه ،حاج اسماعیل هم برای چندمین بار هرآنچه رو که لازم بود گفت و ازش قول مردانه گرفت و به شرافتش قسم داد که فقط امانت داری کنه.محمد با قول می دمو به روی چشم جواب حاج اسماعیل روداد.معصومه پاره ی تنشو به سینه ش فشردواززیرقرآن ردش کردو کاسه ای آب پشت سرش ریخت .اون شب معصومه وحاج حاج آقا تا صبح نخوابیدن وبی کلام کنارهم نشسته بودن ،نزدیکای اذان صبح هر دو برای نماز شب قامت بستن و با خدا رازونیازکردنو جگرگوشه شونو بخدا سپردن.حاج حاج آقا و معصومه خانم،بعدازخدیجه در فاصله ی کمی، مجبور شدن،دخترشون اخترروهم با سن کم به خونه ی بخت بفرستند،البته به عقدوزناشویی رسمی آقای صفاری! @westaz_defa
شهید گمنام .. بخش عظیمی از آزادی کشورمان را مدیون شهدا هستیم که گمنام مانده اند و نامی از آنها یافت نشده. این شهدا حاضر شدند تا نام گمنام بر تابوت آنها درج شود اما آب خوش از گلوی دشمن رد نشود. اگر این شهدا نبودند، شاید وضعیتی آرامی که الان داریم متفاوت بود و شاید آزادی ای که الان داریم را دیگر نداشتیم وتا ابد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش در آوردند تا مانند مادرشان حضرت زهرا گمنام و بی مزار بمانند مدیونیم...... @westaz_defa
زبان بدن و این حرفا @westaz_defa
دلنوشته با شهدا: تهنیت مادر دل خسته گلت پیدا شد باز از جبهه خبرهای جدید آوردند مقدمشان گلباران سالاری. خراسان رضوی
یه زیارت از طرف اعضای کانال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهیدانه🇵🇸🇮🇷✌️
از عوض همه تون نایب الزیاره هستم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیارت می کنیم از طرف مادر و پدر خواهر و برادران شهدای گمنام 🖤
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهیدانه🇵🇸🇮🇷✌️
_زن_زندگی_آزادی______ @westaz_defa
نمیتونی بگی من طرفدار زن زندگی ازادیم ولی با کومله نیستم ... نمیشه بگی مسلمونم ولی مشروب میخورم نمیشه بگی چادریم ولی طرفدار براندازم . نمیشه... راهتو انتخاب کن . @westaz_defa
دل نوشته برای شهدا مادرت هر جا که باشد چشم او هم روشن است یوسفش اینجاست ایران پر ز بوی پیرهن و گلشن است ما تماما مادران و خواهران و دختران شاهدیم این زمین پر ز لاله فرش سبز میهن است مادرت باور ندارد یوسفش آید همی شهر ما دامن برایش می درد آری همی قلب ما مدفن شود بر نام و بر جاه شهید بوی جوی مولیان از آسمان آید همی ساعدی @westaz_defa
سلام دلنوشته ای برای شهدا شهید باران رحمت الهی است که به زمین خشک جانمان حیاتی دوباره می‌دهد شهید عشق حقیقی است که با هیچ چیز عوض نخواهد شد آیسان نصیری @westaz_defa
دلنوشته برای برادران شهیدا آسمونی شدن نه بال می خواهد ونه پر ولی دلی می خواهد به وسعت آسمان مردان آسمونی بال پرواز نداشتن تنها ندای دلشون لبیک گفتند وپریدن خوش به سعادت برادران شهیدا شهادت لیاقت می خواهد بس زهرا آقاپور @westaz_defa
1_1458549695.mp3
7.07M
دلنوشته سلام ای فرزندان فاطمه (س) که امروز بوی عطر مادر سادات را در این شهر پخش کرد دعامون کنید راه ولایت را گم نکنیم دعامون کنید بتونیم سرباز ولایت باشیم دعامون کنید عاقبت بخیر و ختم به شهادت بشیم 🌸🏴🌸
در رزمایش تخریب یگان ویژه فراجا !!! زنجان موج انفجار حاصل از تمرینات، سبب شد سه نفر از نیروهای یگان ویژه زنجان به نام‌های علی بیات، رحمان محبی و سجاد کرمی مصدوم و به بیمارستان آیت‌الله موسوی منتقل شوند؛ پس از سه روز بستری شدن، کرمی و محبی ترخیص می‌شوند ولی سروان علی بیات دچار مرگ مغزی میشود؛ اعضای پیکر وی اهدا شده است @westaz_defa