eitaa logo
شهیدانه🇵🇸🇮🇷✌️
1.1هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
51 فایل
ارتباط با ادمین کانال @shahidaneh_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
طرح گسترش، طرحی بود که به خاطر احتمال خطر حمله¬ی هوایی قرار بود هواپیماهایی را که مثل هواپیمای ما (707) فاقد آشیانه بودند، به مناطقی دورتر از مرزهای جنوبی و غربی کشور انتقال بدهند؛ مثلاً بخشی از گردان ما را به مشهد منتقل کردند و تعدادی را هم به کرمان و «زاهدان» بردند. با این تماس، من از شهر به پایگاه برگشتم و به منزل رفتم. آنجا زنگ زدم و گفتم: «می¬تونم ناهارم رو بخورم؟» گفتند: «نه!» من سریع رفتم تا لباس پروازم را بپوشم. در حال پوشیدن لباسم بودم که ناگهان صدای دو انفجار بزرگ را شنیدم. به‌محض شنیدن صدای انفجار، به اتاق رفتم و دست خانم و بچه¬هایم را گرفتم و آن¬ها را توی راهرو خانه بردم و در آنجا دست¬هایم را دور آن¬ها حلقه کردم. ما تا آن موقع بمباران هوایی ندیده بودیم. اولین بار بود که چنین صدای وحشتناکی را می¬شنیدیم. نمی¬دانستیم کجا را زده¬اند. سروصداها که خوابید، دوباره زنگ زدند و مرا خواستند. من سریع از خانه بیرون رفتم. به خانمم سپردم که مواظب خودش و بچه¬ها باشد. خودم را سریع به گردان رساندم. به‌محض رسیدن دیدم خدایا چه مصیبتی اتفاق افتاده است! یکی از هواپیماهای سوخت¬رسان ما مثل یک صلیب آتشین داشت جلوی چشم¬هایم می¬سوخت و کاری هم از دست کسی برنمی¬آید. در آن لحظات تنها کاری که می¬توانستم بکنم این بود که نشستم و زارزار گریه کردم. بعد با بغض و اشک با خودم گفتم: «خدایا ببین چه به روز ما آمده که یه آشغال بلن می¬شه میاد توی فرودگاه مهرآباد، هواپیمای ما رو می¬زنه و سالم برمی¬گرده! @westaz_defa راوی خلبان لوتریادگاری