امروزاگردرجبههفرهنگیکاریازپیشنبردیم
بهخاطراینِکههنوزعزممونروجزمنکردیم
وبهدرجهانقطاعازدنیانرسیدیم!
بایددلازدنیاببریموباتماموجوددرراهِخداگام
برداریم،تاخداوندبهما
حکمتبده،قوتبده،تواناییبده؛
وهبهواسطهاینهادرجبههجنگِنرم
بهپیشرفتبرسیم!
#رهبری
#حضࢪٺآقا
#یا_زینب
@westaz_defa
اتحاد مسلمین به معنای انصراف از عقاید خاص نیست.
مراد ما از وحدت اسلامی، یکی شدن عقاید و مذاهب اسلامی نیست. میدان برخورد مذاهب و عقاید اسلامی
و عقاید کلامی و عقاید فقهی - هر فرقهای عقاید خودش را دارد و خواهد داشت - میدان علمی است؛ میدان
بحث فقهی است؛ میدان بحث کلامی است و اختلاف عقاید فقهی و کلامی میتواند هیچ تأثیری در میدان
واقعیت زندگی و در میدان سیاست نداشته باشد. مراد ما از وحدت دنیای اسلام، عدم تنازع است:
«ولاتنازعوا فتفشلوا». تنازع نباشد، اختلاف نباشد.
تکهای از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در مورد: وحدت اسلامی موضوعی استراتژیک
#رهبری
#هفته_وحدت
#ما_متحدیم
#ایران_قوی
@westaz_defa
16.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جملات ناب رهبری در زمان ریاست جمهوری
#جمعه_نصر
#نماز_جمعه
#رهبری
#دفاع_مقدس
#فتح_قله
#قهرمان_وطن
@westaz_defa
🔹از ته دل قدر شهيد بابايى را مى دانستم
🔻رهبر انقلاب :
🔸 از ته دل قدر شهيد بابايي را ميدانستم تحول در پايگاه
شهيد بابايي اوايل انقلاب در نيروي هوايي ستوان يك بود. در فاصله ي سه سال، درجه ي سرهنگي گرفت و فرمانده ي آن پايگاه در اصفهان شد؛ يعني از ستوان يكي به سرهنگ تمامي ارتقاء يافت. آن زمان هم سرهنگي درجه ي بالايي بود؛ يعني بالاتر از سرهنگ، نداشتيم... فقط دو درجه ي سرتيپي در ارتش بود: فلّاحي، كه پيش از انقلاب به درجه ي سرتيپي رسيده بود و ظهيرنژاد كه به دليلي، در اوايل جنگ به او درجه ي سرتيپي اعطا شد. ساير افسران، سرهنگ بودند؛ اما شهيد بابايي با نصب درجه ي سرهنگي به پايگاه اصفهان رفت. ميدانيد كه پايگاه اصفهان هم از پايگاههاي بسيار بزرگ و مفصّل است. سال شصت بود. آن پايگاه واقعاً مركزي بود كه در زمان بني صدر، امام را هم قبول نداشتند و قبلش هم، آن جا مركز جنجالي و پرمسأله اي محسوب ميشد. اوّلِ انقلاب، همين آقاي محمّديِ دفتر خودمان - آقاي «محمّدي گلپايگاني» - به عنوان نماينده ي مسؤول عقيدتي - سياسي، در آن جا فعّاليت ميكردند. ايشان مرتّب مسائل آن جا را گزارش ميكردند. عدّه اي ضدّ انقلاب و عدّه اي هم نفوذيهاي گروههاي به ظاهر انقلابي، در پايگاه نفوذ كرده بودند و واقعاً به كلّي يأس آور بود. فرمانده ي آن جا، زماني كه در وزارت دفاع بودم، ميگفت: «اصلاً نمي توانم پايگاه را اداره كنم! » همين طور، همه چيز را رها كرده بود. در چنين شرايطي، شهيد بابايي به اين پايگاه رفت - اين كه «يك لاقبا» ميگويند، واقعاً با يك لاقبا به آن جا رفت - و همه چيز را راه انداخت. او حقيقتاً پايگاه را متحوّل كرد. از ته دل قدر شهيد بابايي را ميدانستم
يك بار من به آن پايگاه رفتم و ايشان، سميلاتورهاي آموزشي را به من نشان داد. شهيد بابايي، خودش هم خلبان بود؛ خلبان «اف 14». يعني رتبه ي خلباني اش رتبه ي بالايي بود. ايشانْ خيلي به من محبّت داشت. من هم واقعاً از ته دل، قدر شهيد بابايي را خيلي ميدانستم. ميل به پيشرفت
يك بار كه به اصفهان رفتم - من، دو - سه بار به پايگاه اصفهان رفتهام - نزد من آمد و گفت: «اگر شما اجازه بدهيد، ما بچههاي سپاه را اين جا بياوريم و به آنان آموزش خلباني بدهيم»... با بچههاي سپاه، خيلي خودماني و رفيق بود. ميگفت: «فقط براي انقلاب و رضاي خدا، بچههاي سپاه را آموزش دهيم. » گفتم: «حالا دست نگهداريد. الآن اين كار مصلحت نيست؛ تا ببينيم بعداً چه ميشود. » در غير اين صورت، وضعيت نيروي هوايي، حسابي به هم ميخورد. به هرحال، ايشان آرام آرام همان پايگاهي را كه آن همه مسأله داشت، به كلّي متحوّل كرد.
بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار خانواده ي شهيد بابايي
1380/11/07
#شهدا
#رهبری
@westaz_defa