ای بُرده امان از دل عُشاق کجایی؟! | @westaz_defa

خدایا بدون ذکر جزئیات شکرت🌱

《 گزیده ای از وصیتانه شهید اباذر رستاد 》 امت شهيدپرور و قهرمان، جنگ را فراموش نكنيد چون كه اين جنگ ادامه جنگهاى بدر، احد، صفين و عاشورا مى باشد كه از آن زمان تاكنون كفار بر مسلمانان تحميل كردند و در اين زمان كه پيروزى نزديك مي شود بايد پشتيبان اين جنگ باشيم تا خداى ناكرده كفار بر ما غلبه نكند. همان طوري كه مى بينيد الان فرزند زهرا(س) خمينى كبيرپرچمدار است و به حرف يك عده منافق گوش ندهيد كه چرا جنگ هست و اگر نبود الان انقلاب ما كه انقلاب اسلامى به جهان به اين صورت صادر نشده بود و به خاطر حقانيت اين انقلاب چون كه از رهبر انقلاب تا فرد كشاورز و از فرد كشاورز تا كارمند همه افراد شهيدى را تقديم اسلام نموده اند و همه بر اين شهدا افتخار مى كنند. #شهیدانه #ما_متحدیم @westaz_defa

🎥 فیلم غریب را روز پنجشنبه اکران کردیم . خیلی خوب بود ، حتما شما هم وقت بزارید و نگاه کنید 🔻اگر خواستید اکران مردمی داشته باشید ما می تونیم براتون هماهنگ بشیم ، 🔻دوستان حتما این فیلم را به همراه فرزندتان ببینید تا فرزندانمان قهرمانان واقعی خودشان را بشناسند 🔻اخلاص و رفتار شهید بروجردی مثال زدنی بود ، جای خالی این جور اخلاص ها در این زمانه خالی هست. 🔻با حمایت از این فیلم می تونیم در نشر فرهنگ دفاع مقدس موثر باشیم. 🔻گزارش ما را هم حتما ببینید. @westaz_defa

😍

روزی را می‌بینم که جای رشادت‌ ‌سربازان⁩ ما در میدانهای ‌جنگ⁩ را زرنگی‌هایمان در صفوف نانوایی خواهد گرفت! ‏دکتر #مصطفی_چمران⁩

🎥 ویدیویی منتشر نشده از شهید ابومهدی المهندس: فرقی نمی‌کند به دست آمریکا شهید شوم یا اسراییل و داعش؛ هر سه یکی‌اند 🔸 وقتی که کنار حاج قاسم باشم، آرامش دارم چون سیمش به «آقا» وصل است. 🌹هدیه نثار همه مجاهدین راه خدا صلوات #الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🇮🇷#شهیدانه @westaz_defa

#عکس_یادگاری ردیف میانی نفر اول از راست شهید: میر یعقوب ریحانی نشسته از راست نفر سوم شهید:باقر سنبلی 1362 منطقه هورالعظیم جنوب ... تا کسی می¬خواست عکس یادگاری با فرمانده گردان بگیرد، دیگران هم می-ریختند دور سرشان تا خودشان را در قاب عکس جای دهند. شاید هم قسمت همین بود تا امروز عکسی از شهدا داشته باشیم در قاب خورشید ... @westaz_defa

#متن_خاطره قرار بود ما ساعت حدود ده روی دریاچه¬ی ارومیه باشیم. آن روز هوا هم چندان خوب نبود. شما وقتی لیدر پرواز هستید، مسئولیت هواپیمای سوخت¬رسان دیگر و آن هشت هواپیمای شکاری هم با شماست؛ یعنی همه آویزان بال شما هستند. در این وضعیت هر اتفاقی که بیفتد، مسئولیت آن با هواپیمای لیدر است. آن روز باران ریزی در حال باریدن بود. ما از فرودگاه مهرآباد پرواز کردیم و طبق برنامه قرار بود ساعت ده بر روی دریاچه¬ی ارومیه آماده¬ی سوخت¬رسانی به هشت هواپیمای شکاری باشیم. چهار هواپیمای شکاری را قرار بود من سوخت¬گیری کنم و چهار فروند دیگر را هم آن یکی هواپیمای سوخت¬رسان و همه¬ی این کارها باید در سکوت کامل انجام می¬شد. این وضعیت برای من بسیار غم¬انگیز و ناراحت‌کننده بود. کمک‌خلبان من، اسمش «حسین اصفهانی» بود. او آن روز با من قهر بود، چراکه چیزی در مورد این عملیات به او نگفته بودم. ما باهم هم-دوره بودیم و به همین خاطر خیلی هوایش را داشتم. کنار من مثل سنگ، خشک و سیخ و عبوس به صندلی¬اش تکیه داده بود و با سگرمه¬های درهم فقط به روبه¬رویش نگاه می¬کرد. انگارنه‌انگار که من با دهانی تلخ و خشک در کنار او نشسته¬ام. تمام ناراحتی او این بود که: «چرا به من چیزی نمی-گی؟» من به او نگفتم که: «مرد حسابی! مگه قراره چیزی به تو بگم؟ عملیات که شوخی بردار نیست.» منتهی خوب، هم¬دوره¬ام بود و ملاحظه-اش را داشتم. به‌محض نزدیک شدن به دریاچه¬ی ارومیه، پدافندهای مستقر در منطقه از پایین شروع کردند به تیراندازی به‌طرف ما. ـ نیروهای خودی؟ بله نیروهای خودی. چون چیزی در مورد عملیات به آن¬ها هم نگفته بودند و آن¬ها نمی¬دانستند که این هواپیما خودی یا غیرخودی است. من در این وضعیت باید برای در امان ماندن از تیراندازی نیروهای خودی، هواپیما را تا اتمام سوخت¬گیری روی سطح دریاچه نگه می¬داشتم. من قبل از این اتفاق همیشه فکر می¬کردم که دریاچه¬ی ارومیه خیلی دریاچه¬ی بزرگی است، اما آن روز وقتی مجبور بودم با هواپیما خودم را روی سطح آن نگه‌دارم، می¬دیدم با کوچک¬ترین حرکتی از آن خارج می-شوم. در آن حال با خودم می¬گفتم: «کاش دریاچه خیلی بزرگ بود!» کار سخت من در آن وضعیت روی آب ماندن بود. اگر روی آب می¬ماندم، همه¬ی هواپیماها می¬توانستند بدون مشکل سوخت¬گیری کنند و از آنجا به سمت مرز عراق از من جدا بشوند. من بیشتر از خودم نگران هواپیماهای شکاری بودم. طول دریاچه را در عرض سه¬، چهار دقیقه طی می¬کردیم و عرض دریاچه هم آن¬قدر محدود بود که تا تکان می¬خوردیم، از پایین ما را می-زدند. در ضمن سرعت حرکت ما از قبل با سرعت هواپیماهای شکاری چک و تنظیم‌شده بود تا برای سوخت¬گیری مشکلی نداشته باشیم. ما بعد از سوخت¬گیری آن هشت فروند شکاری، به فرودگاه مهرآباد برگشتیم. من تا پایان عملیات و اعلام رسمی خبر آن، تنها می¬دانستم که قرار است عملیات مهمی انجام شود اما اصلاً از کم و کیف آن اطلاعی نداشتم. بعد از اتمام عملیات و اعلام خبر آن، تازه فهمیدم که چه اتفاق مهمی افتاده است. یکی، دو روز بعد از اجرای این عملیات، تعدادی از خلبان¬های شرکت‌کننده در این عملیات برای دیدار به محضر امام رفتند. راوی:کاپیتان لوتر یادگاری تدوین : سیاوش رحیمی 📔برشی از کتاب " ماموریت در آسمان " @westaz_defa

‏هرکس عادت به تاخیر در نمازها کرده است، خود را برای تاخیر در همه ی زندگی آماده کند! تاخیر در ازدواج، تاخیر در اشتغال، تاخیر در تولد اولاد، تاخیر در سلامتی و عافیت و...هر قدر که امور نمازت منظم باشد امور زندگیت منظم خواهد شد.. کتاب در محضر ‎بهجت (ره) ص۱۱۱

خوب شد دل به عشقت مبتلا شد.. @westaz_defa

هر کس خود را از خشم خدا حفظ کند... @westaz_defa

🔸 #سلام_آقا جوابِ سلام، واجب است! پس بیایید... هر روز صبح... به او سلام کنیم! اَلسَّلامُ‌ عَلَیْکَ یَا حَافِظَ أَسْرَارِ رَبِّ الْعَالَمِینَ سلام بر تو ای نگاهبان ناگفته های پروردگار گیتی... #مامتحدیم @westaz_defa ❇️ به شهیدانه بپیوندید

« گزیده ای از وصیتنامه شهید عوض قربانی » اميدوارم كه شما عزيزان تا پرچم سبز «لا اله اله ا...» در جهان به اهتزاز درنيايد مسلمان بايد تلاش نمايد. هدف ما ا... و دين مقدس اسلام است كه دين مقدس اسلام هم در حال حاضر احتياج شديد به شما جوانان دارد و از امام امت ياري كنيد و نگذاريد خداي نكرده امام تنها بماند. از مادر مهربانم خواهشمندم اگر شهيد شوم گريان و ناراحت نباشد زيرا ناراحتي شما روح ما را اذيت مي دهد. بلكه در موقع خبر شهادتم همان طور كه ليلا و زينب(ع) دركربلا شهامت نشان دادند شما هم زينب(ع) وار و ليلا وار صبر نمائيد. چون مولاي ما علي(ع) مي فرمايد شهادت كمال انسان است.اميدوارم شما پدرم و مادرم و عيالم افتخار كنيد كه ما هم سربازي را در جهت تداوم انقلاب داريم انشاءا... خداوند بر شما توفيق عنايت بفرمايد. #شهیدانه #ما_متحدیم @westaz_defa

🍃قسمتی از وصیت نامه شهید حمید رضا اسداللهی ، خطاب به فرزند 4 ساله اش محمد : "محمد، زندگی کن برای مهدی، درس بخوان برای مهدی، محمد، ورزش کن برای مهدی و محمد، من تو را از خدا برای خودم نخواستم تو را از خدا خواستم برای مهدی" @westaz_defa

جانم آن لحظه که غمگینِ تو باشم؛ شادست … مولانا

#برشی از کتاب حجاب در جمهوری اسلامی رابطه حجاب با ایجاد، تحکیم و تعالی خانواده را می توان از چند بعد مورد بررسی قرار داد. اولین بحث ضرورت انحصار روابط جنسی در خانواده است. اگر آستانه ی رضایت مندی جنسی را یک خط فرضی تصور کنیم که نشان دهد رفتارهای جنسی پایین تر از این خط به رضایت مندی نمی انجامد و رفتارهای بالاتر از این خط به رضایت مندی بیش از حد می انجامد، اجازه ی روابط آزاد و بالاتر از این خط فرضی این خواهد شد که افراد دیگر از روابط جنسی متداول و قانونی که مظهر خانواده است، احساس رضایت نخواهد کرد و نتیجتا جز به شیو های نامشروع روابط جنسی قانع و راضی نمی شوند. تالیف: دکتر علی غلامی @westaz_defa ادامه دارد

🎬 با نام شهداء بر سر کوچه ها سراغ خانواده ی شهداء می رویم به طور اتفاقی درست روز شهادتشان مهمان خانه ی با صفای کودکی شهید میر پرویز نعمتی شدیم . 🍃واقعا سری در این موضوع بود @westa_defa

🎥 با ما همراه باشید از پشت صحنه ی فیلم مستند شهید میر پرویز نعمتی از شهدای آزاد سازی خرمشهر که بزودی آماده اکران خواهد شد . @westaz_defa

دوستانی که در پویش روز قدس شرکت کرده بودند و نامشان در فیلم قرعه کشی ذکر شده هر چه سریعتر شماره شبا حساب خودشان را به ما بفرستند تا جوایز پرداخت گردد. در صورت عدم ارسال تا روز دوشنبه از پرداخت جوایز در زمان های بعدی معذور خواهیم بود . دوستانی هم که فرستادند، لطفادوباره بفرستند، به علت کثرت پیام ها مقدور به باز بینی نیستم .

📹 نماهنگ | مثل زمان جنگ 🔻رهبر انقلاب: مجموعه‌ای که برای ایجاد اشتغال در کشور کار میکند باید مثل اتاق جنگِ دوران دفاع مقدس که شب و روز نمیشناخت، کار کند. #مامتحدیم @westaz_defa ❇️ به شهیدانه بپیوندید

🎥 اسناد به جا مانده از شهید قربانعلی بابایی یکی از شهدای کربلای ۵ استان آذربایجان غربی است، قربانعلی فرزند ارشد خانواده و در سن ۲۱ سالگی به شهادت رسیدند. یکی از خاطراتی که همیشه پدرشان در تمامی دیدارها تعریف می کردند از لحظه ی اعزام بود. پدر قربانعلی وقتی بعد از ۳۰ سال دوری همزمان با تعریف این خاطره اشک چشمانش را پاک می کرد، گفت: گریه های قربانعلی شب اعزام من و مادرش را خیلی ناراحت کرد، قربانعلی چنان گریه می کرد که مثل اینکه عزیز خود را از دست داده بود، روز اعزام برای بدرقه او به خیابان کاشانی رفتم ، هر چقدر دنبال او گشتم پیدا نکردم ، یکی از دوستانش رادیدم و سراغ قربانعلی را گرفتم ، قربانعلی را نشانم داد ولی من قربانعلی را نشناختم، قربانعلی خیلی نوراني شده بود . من فهمیدم که قربانعلی اینبار بر نمی گردد. راوی: پدر شهید #ما_متحدیم @westaz_defa

از آنچه خدا روزی داده انفاق کنید..... @westaz_defa

با همه جونم دوستت دارم، پدر و مادر و خانواده و مال و جسم و روحم فداى تو باد 💚 @westaz_defa

در حیرتم که عشق از آثار دیدن است، ما کور ها، ندیده چطور عاشقت شدیم؟ 💚 |@westaz_defa