عالم چو کوه طور شد
هر ذرهاش پرنور شد
مانند موسی روح هم
افتاد بیهوش از لقا
مولانای جان🌻
@wittj2
پندانه🍂
هر چه هست و بود و خواهد بود جمله در قرآن است
اما تو کجا قرآن بینی ؟
هیهات هیهات !
قرآن در چندین هزار حجاب است ؛ تو محرم نیستی
اگر تو را درون پرده راه بود
این معنی که میرود بر تو جلوه کردی
قرآن خطاب لم یزلست با دوستان خود و بیگانگان را در آن هیچ نصیبی نیست
جز حروفی و کلماتی که بظاهر شنوند
زیرا که سمع باطن ندارند.
عین القضات همدانی🌻
علمی عرفانی👇
@wittj2
ای شب آشفته برو
وی غم ناگفته برو
ای خرد خفته برو
دولت بیدار بیا
مولانای جان🌻
@wittj2
مقام حکمت.mp3
3.99M
⭐️مقام حکمت
مقامات حضرت زهرا.س.🌻
🎷علامه مروجی سبزواری
علمی عرفانی👇
@wittj2
با چشم منی، جمال او نتوان دید
با گوش تویی، نغمه او کس نشنید
این ما و تویی، مایه کوری و کری است
این بت بشکن تا شَوَدَت دوست پدید
امام خمینی🌻
@wittj2
هزار عقد محبت به این و آن بندی
همین به کشتن من تیغ بر میان بندی
ترا که هر مژه تیغ کجی است زهرآلود
چه لازم است که شمشیر بر میان بندی؟
صائب تبریزی🌻
@wittj2
برگی از معرفت🍂
نقلست که یک روز زار میگریست
سوال کردند که سبب گریه چیست؟
گفت: اگر بلای او اژدهائی گردد اول کس من باشم که خود را لقمه او سازم و با این همه عمری گذاشتم در طلب بلا و هنوز با من میگویند که ترا چندان بندگی نیست که به بلای ما ارزد.!
در احوالات جنید بغدادی🌻
علمی عرفانی👇
@wittj2
#خلاصه_شرح_داستان_اول_مثنوی
#مقدمه_قسمت_سوم
علامه مروجی سبزواری🌻
گاهی یک نی آنقدر توجه به خودش دارد که از نوازنده غافل است. خیال میکند که صداهایی که از او خارج میشود از خودش است. لذا گرفتار عجب و ریا و سایر رذائل نفسانی میشود و این خودبینی است که انسان را گرفتار آن ناهنجاریهای نفسانی میکند.
اما یک جور نی هست که متوجه «نی» بودن خود و لا بودن خود هست و میداند که هیچ است و اگر هست به اوست، و اگر وجودی دارد به اوست. اگر صفاتی دارد، به اوست. به او میشنود، به او میبیند و به او نطق میکند.
آنگاه که انسان این مطالب را در خود ادراک کرد،👈 به اول درجۀ فقر و به اول مرتبۀ عبودیت رسیده است و میشود او را فقیر و عبد نامید. در اینجاست که این آیات را شهود میکند: «لایقدر علی شیء و هو کل علی مولاه» (نحل/۷۶)، «یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی الحمید» (فاطر/ ۱۵)، « ایاک نعبد و ایاک نستعین» (حمد/۵)
البته در این مرتبه، انسان هنوز خودش را ادراک میکند و میگوید 'من'، ولی منِ خود را بالحق میبیند. وجودش را و صفاتش را و افعالش را از خدا میداند و هیچ استقلالی را برای خود احساس نمیکند. این اولین مرتبۀ فقر است.
اینجاست که به قول مولانا: 🌻
ما چو چنگیم و تو زخمه میزنی
زاری از ما نی تو زاری میکنی
ما چو ناییم و نوا در ما ز توست
ما چو کوهیم و صدا در ما ز توست
ما چو شطرنجیم اندر برد و مات
برد و مات ما ز توست ای خوش صفات ...
چون انسان در این فقر خود شروع به سیر کرد، به جایی میرسد که عالم 🎯اطلاق و لاحدی و لا تعیّن است. این سیر در واقع سیر از هشیاری به بیهوشی و سیر از مقید به مطلق است. سیر از خود به بیخودی است. یعنی در این سیر مرتب قید کم میشود و کم میشود تا اینکه به خداوند میرسد و چون خداوند مطلق است، یکباره همۀ قیودش در هم میشکند و در نتیجه این انسان ناگهان خودش را گم میکند.
چرا که قبلا این انسان، از یک وجود مقید و محدود و دارای حد برخوردار بود، و همین حد و قید، شناسنامهاش بود و خودش را در میان موجودات به همین قید میشناخت، و حتی خودش را در مقابل خداوند به همین قید میشناخت.
اما چون در عالم اطلاق میافتد، قیدش از بین میرود و شناسنامهاش باطل میشود و اینجاست که بهتش میزند و خودش را گم میکند و این وادی حیرت است.
علمی عرفانی👇
@wittj2
🔸جهد کن تا یک دم به دست آری که آن دم در زمین و آسمان جز حق را نبینی؛
یعنی تا بدان دم همه عمر توانگر نشینی.
بایزید بسطامی🌻
علمی عرفانی👇
@wittj2
20 sharte tashkile hokomate jahani(83-07-9).mp3
2.85M
#عرفان_عملی_اسلامی
#مهدویت_قرآن
#مهدی_طیب
🔮 در ثواب نشر شریک باشید
@wittj2
کانال علمی عرفانی👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2515861505C45d2328c8f