eitaa logo
گلچین مولودی یا زینب(سلام الله علیها)
7.6هزار دنبال‌کننده
701 عکس
612 ویدیو
152 فایل
#گلچین_مولودی_یازینب_سلام_الله_علیها کپی و نشر بدون نام کانال جایز نیست⛔️ http://eitaa.com/joinchat/1591017491C4e1047a90c
مشاهده در ایتا
دانلود
۲۰۲۴_۰۵_۱۱_۱۲_۱۸_۴۲.mp3
2.64M
❣﷽❣🍀 سرود 🦋 مولودی_امام_رضا_ع 🦋 مداح حاج آرمین غلامی خانه‌ی موسی بن جعفر گشته چون عرش خدایی آمدم با چشم گریان تا کنم امشب گدایی تویی شمس الضحی امام‌الاتقیا منم مست ولا بدرگاهت گدا 🦋علی موسی‌الرضا(۳) سائل کوی رضایم سوی مشهد پر کشیدم از در باب الجوادت تا کنارت من رسیدم چو نای نی نوا همیشه هر کجا زنم نامت صدا منم مست ولا 🦋علی موسی‌الرضا(۳) تا شوم کرببلایی زائر کوی رضایم در کنار تربتش از لطف او حاجت روایم به یاد کربلا زمین نینوا میان خیمه‌ها منم مست ولا 🦋علی‌موسی‌الرضا(۳) شد مدینه غرق شادی گشته میلاد رضا جان از قدوم شاه خوبان باغ رضوان شد خراسان به درگاه رضا شدم تا من گدا منم مست ولا 🦋علی موسی‌الرضا(۳)
۲۰۲۴_۰۵_۱۱_۱۲_۱۴_۰۹.mp3
3.29M
❣﷽❣سرود 🔮 مولودی_امام_رضا_ع 🔮 مداح،حاج آرمین غلامی 🔮آقا جون قربونتم 🔮آخه من مهمونتم 🔮 ضامن آهو رضا 🔮لاله خوشبو رضا ممنونم امام رضا که رام دادی تو حرمت حالا این دست منو این همه لطف و کرمت اومدم امام رضا تا که تو مهمونم کنی به سرم دست بکشی یک باره درمونم کنی 🔮آقا جون قربونتم 🔮آخه من مهمونتم 🔮 ضامن آهو رضا 🔮لاله خوشبو رضا تو طبیب دل بیمار منی تنها یار منی سید و سرور و سالار منی تنها یار منی اومدم اینجا آقا نوکریمو امضا کنی چی میشه که این درو به روی ما تو وا کنی منو ردم نکنی نگاه به قبلم نکنی 🔮آقا جون قربونتم 🔮آخه من مهمونتم 🔮 ضامن آهو رضا 🔮لاله خوشبو رضا 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
۲۰۲۴_۰۵_۱۱_۱۲_۰۹_۱۷.mp3
4.64M
مولودی امام رضا علیه السلام مداح: حاج آرمین غلامی 👏💐💐🌺🌺💐🌸🌺❤️ گل و شیرینی بیارید شاه ایران اومده ماه و خورشید شب و روز خراسان آمده اومده یوسف زهرا پسر بدر و ضحی اون که زیباتره از یوسف کنعان اومده شاه ایران سلام خسرو خوبان سلام علی موسی الرضا حضرت سلطان سلام ✳️علی موسی رضا شاه علی موسی الرضا دلا شاد از قدم و برکت میلاد شماست جلوم عکس حرمو پنجره فولاد شماست مرغ باغ توأم آقا، نیم از عالم خاک دل من کفتر تو صحن گوهرشاد شماست جلد رو گنبدم عمریه تو مرقدم آب و دون خورده از دست شهِ مشهدم ✳️ علی موسی الرضا یا علی موسی الرضا هرکسی مریض داره، امام رضا شفا میده برا دردای بی‌درمون مطبش دوا میده هرکسی شش گوشه شو ندیده یا که دلتنگه هنوز آقامون امام رضا برات کربلا میده پسر مرتضی رئوف اهل ولا همه چیمو بگیر جاش ببرم کربلا ✳️ علی موسی الرضا یاعلی موسی الرضا ♻️هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)♻️.
🌺بسم الله الرحمن الرحیم🌺 🌸سلام نامه امام رضا علیه السلام🌸 السلام ای پیشوای مهربانی، یا رضا السلام ای آن که دلدار جهانی، یا رضا السلام ای رحمت بی انتهای کردگار السلام ای آن که لطف بی کرانی، یا رضا می دهم با عشق بر محبوب هر عاشق، سلام السلام ای آن که عشق و روح و جانی، یا رضا السلام ای پادشاه و صاحب ایران من بلکه سلطان و امیر هر مکانی، یا رضا عامل اصلاح ذات البین و صلح و دوستی مایهء آرامش و امن و امانی، یا رضا بین ما و خالق ما بارها و بارها کرده ای با رأفتت، پا در میانی، یا رضا من فدای غربت و مظلومی و صبرت شوم سربلند از سختی هر امتحانی، یا رضا با جهاد و هجرت و ایثار مال و بذل جان کرده ای در راه خالق، جانفشانی، یا رضا مهربانی‌های تو از هر کجا حس می‌شود خاطرم را می‌کنی خاطرنشانی، یا رضا کاش رزقم گردد و آیم به نور معرفت آستان و پیشگاهت، میهمانی، یا رضا ای فدای جای جای آن حرم، صحن و سرا السلام ای پادشاه میزبانی، یا رضا با هزاران آرزو می آیم و دارم دعا خانهء دل را کنی خانه تکانی، یا رضا بر محب و ریزه خوار سفره رخصت داده ای تا کند در محضر تو شعرخوانی، یا رضا من کجا و وصف آن خورشید نورانی کجا؟ ناتوانم از ادای قدردانی، یا رضا سائلی ناچیزم اما از تو دارم مسألت بر عزیزانم سُرور و کامرانی یا رضا از خداوند تو می خواهیم تعجیل فرج اوج حظّ و شور و شوق و شادمانی، یا رضا 🌸🌸🌸 سروده سجاد محمدیاری.
210K
سرود میلاد امام رضا علیه السلام مسیح عترت خبر رسید ای دل ، روح حیات آمد ز جلوه ی توحید، تجلیات آمد سرش غیبی با ، این نغمات آمد رئوف طاها خوش آمدی ، خوش آمدی ، خوش آمدی نجمه به دامانش ، جوانه ای دارد ز رأفت احمد ، نشانه ای دارد ز شادیش بر لب ، ترانه ای دارد رئوف طاها خوش آمدی ، خوش آمدی ، خوش آمدی مسیح عترت را ، بیا تماشا کن بیا طواف این ، کعبه ی دل ها کن سرود شادی را ، بیا تو نجوا کن رئوف طاها خوش آمدی ، خوش آمدی ، خوش آمدی نظر کند برما ، که رأفتی دارد به سائلانش او، کرامتی دارد شیعه بر آن مولا تهیتی دارد رئوف طاها خوش آمدی ، خوش آمدی ، خوش آمدی شمس شموس آمد، به جلوه و جاهش فلک شده مهمان ، به نور دلخواهش عیدی اگر خواهی، بگو به درگاهش رئوف طاها خوش آمدی ، خوش آمدی ، خوش آمدی .
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ترکیب‌بند غزل‌پیوسته میلاد امام رضا علیه السلام خورشید در آغوشِ ستاره می‌درخشید توحیدِ خدا به گاهواره می‌درخشید بر دامنِ زهراییِ نجمه گلِ زهرا از روح وُ تنِ نبی عصاره می‌درخشید قابی زِ علومِ عرش در صورتی از خاک در حالِ نظاره و اشاره می‌درخشید در خانه‌یِ موسی نفسی برتر از عیسی از فاطمیون علی دوباره می‌درخشید کشتیِ نجاتِ نوح نَه نجاتِ عالم از موجِ دسیسه و شراره می‌درخشید بهرِ نظری ملائکه‌‌ بست نشستند از عشقِ رضا همه سر و دست شکستند فالی به تماشایِ نگارم زدم امشب با حافظِ طنّاز کنار آمدم امشب آمد « نکند سود فروشنده‌یِ یوسف » با جان به خریداریِ یار آمدم امشب تو عالِمِ آلُ‌اللَّه و من جاهلِ درگاه بر من نظر اَنداز که زار آمدم امشب هرگز نشده سائلی از خانه‌یِ تو رَد صیّادِ محبّت به شکار آمدم امشب مسکینِ سرِ سفره‌یِ احسانِ رئوفم بر دیده قدم نِه که غبار آمدم امشب از پشتِ درِ خانه مکن نوکرت آزاد قلبم گِره بنداز تو در پنجرهِ‌فولاد دلشادم و در مجلسِ میلاد نشستم چون با تواَم انگار گوهرشاد نشستم بارانِ کریمانه وُ حوضِ حرم و موج من روبه‌رویِ پنجرهِ‌فولاد نشستم دلتنگیِ اِیوانِ طلا و حرمِ یار شوری شد و شد سینه غم‌آباد نشستم گفتند جوازِ حرمِ عشق تو هستی تا کرب‌وبلا راهِ من افتاد نشستم تو حجِّ فقیرانی و من حاجیِ عاشق در بندِ تواَم عشق که آزاد نشستم راهی به خدا هستی و صهبایِ نجاتی آبی زِ فراتی و دعایِ عرفاتی آوایِ جرس می‌رسد و مانده‌ام حیران بستند همه بار و منم بی‌سر و سامان این قافله راهی سویِ بین‌الحرمین و ..... آن در طلبِ یارِ نهان سویِ بیابان شوقِ عرفات است و وصالِ رخِ دلبر که شعله کِشد هر سحر و شام از این جان جا ماندم و درمانده شدم قافله‌سالار پایان بده آقا شبِ تنهایی و هجران این پرده‌نشینی نفسِ عشق بریده بِنمای رُخ و سینه‌یِ عشّاق مَسوزان حالا که در ایرانی و مهمانِ رضایی آقا به تماشایِ محبّان نمی‌آیی ؟! توجه : غزل دوّم بیتِ دوّم اشاره به این بیت به غزل حضرت حافظ بوده «یار مَفروش به دنیا که بسی سود نکرد آنکه یوسف به زرِ ناصره بفروخته بود» .
هشتمین خُم توّلا توآمدی و براین خاک آبرو دادی بهار بودی و برباغ رنگ وبودادی ظهور کردی و آفاق از تو روشن شد به چشـم بی رمق ماه ومهر سو دادی زفیض نور خود ای آفتاب هستی بخش به آسمان و زمین جلوه ای نکو دادی دراین کویر تو سرچشمه ی تولایی که برتمامی تشنه لبان سبو دادی زهجرتی که تورا از مدینه کرد جدا چه حسرتی به دل بی قرار او دادی زجای پای تو سبز است خاک نیشابور به خاک پاک خراسان توآبرو دادی کلام وحی زلب های توشنیدن داشت که شرح حصن ولارا تو موبه مودادی نماز عید توشد یک حماسه ی دیگر پیام برهمه از لاتفرقو دادی به هرکسی که به دارالامان تورو کرد همیشه فرصت وامکان گفت وگو دادی فدای قلب رئوفت شوم که دل ها را کبوترانه به این آستانه خو داد ی عجیب نیست زتو گربه گوشه ی چشمی جواب این همه چشم پُر آرزو دادی برای عرض ارادت «وفایی»آمدوگفت سیاه نامه ی مارا توشست وشو دادی .
بسم الله الرحمن الرحیم علی یعنی بهشتی با بهار و باغ و بارانش علی یعنی زمین با عطر گلهای فراوانش علی یعنی تبسم‌های شرقیِ هَزارانش علی یعنی جهان در گوشه‌ای در خاکِ ایوانش علی یعنی علی ، یعنی به قربانش به قربانش علیٌ حُبُه جُنَّه قسیم النار یعنی او امام الانس و الجِنه هزاران بار یعنی او وصیُ المُصطفی تکرار در تکرار یعنی او  فقط شیر خدا کرار در کرار یعنی او چه گویم شرحِ آنکه تا قیامت نیست پایانش ببینید این مطهر در مطهر در مطهر را تمام دلخوشیِ خانه‌ی موسی بن جعفر را علی یعنی تپش یعنی نفَس زهرایِ اطهر را علی یعنی رضا یعنی جگر حتی پیمبر را علی یعنی مدینه مکه  قربانِ خراسانش دوباره رو به ایوانت امین‌الله‌های ما سلام‌الله‌های ما نگاه و آه‌های  ما به درهای حرم خورده گره گَر راه‌های ما سرِ سال است دورِ تو بگردد ماه‌های ما خداوندا سلامش کن یک ایران است و سلطانش پشیمان می‌شود هرکس ننوشد جامِ سلطانی چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی بگردان جام چشمت را که عالم را بگردانی سلیمانی شود مردی که پیشت کرد دربانی فدای جذبه‌ی چشمی که سلطان شد سلیمانش چنان نوری...که خود را اینهمه پروانه گم کرده که هر زائر که می‌بینی دل دیوانه گم کرده چُنان مجذوب اینجایَم که مستی خانه گم کرده کنارِ آب سقاخانه‌ات پیمانه گم کرده شنیدم از نجف این را فدای صحن و ایوانش هنوز عطر تو از شبهای نیشابور می‌آید هنوز از این ضریحِ نقره بارِ خوشه‌ی انگور می‌آید هنوز از کفشهای زائرانت نور می‌آید هنوز آن روستایی از مسیرِ دور می‌آید دوباره پابرهنه ساده آمد پیش جانانش تو عیدی رو بسوی تو نماز عید می‌خوانیم زیارتنامه را در خانه‌ی خورشید می‌خوانیم تو را ما با قنوت عشق با امید می‌خوانیم خیال ماست راحت تا که بی تردید می‌خوانیم که پیش از عرض حاجت ، حاجتم را داده دستانش همیشه دیده‌ام اینجا مریضی که شفایش دید زنی بر روی سجاده براتِ کربلایش دید کنار بچه‌ای معلول ، مردی گریه‌هایش دید هنوز اشکش به چشمش که... پسر را روی پایش دید من و دارالشفایی که نگفته  نه به مهمانش بیا اُردیبهشتی کن تو این اسفند ماهی را کبوتر کن کبوتر کن کلاغِ روسیاهی را قبول از ما کن  امشب این نمازِ اشتباهی را کمی خرجِ دل ما کن نگاه گاه گاهی را نگاهی نه به من بر مادرم بر دست لرزانش تویی تنها که می‌فهمی سلام آخری‌ها را تویی که دوست میداری دعای آذری‌ها را کنار کفشداری‌ها  مقام پادری‌ها را بجان مادرت تحویل گیر این مادری‌ها را فقط دستم به دامانت فقط دستم به دامانش شبِ جمعه حرم بودم کمی در پشتِ در خواندم نشد در کربلا اما در اینجا از جگر خواندم شنیدم مادرت رفته که از داغِ پسر خواندم دوخط از روضه‌ی اکبر کنارت مختصر خواندم چه بد سرنیزه‌ها کرده پریشانش پریشانش فقط شمشیر می‌آمد فقط تکبیر می‌آمد به بالا نیزه می‌رفت و به پایین تیر می‌آمد به رویِ اِرباً اربایی صدایی پیر می‌آمد خدایا عمه از خیمه اگر که دیر می‌آمد پدرجان داده بود از غم همانجا با علی جانش حسن لطفی
بسم الله الرحمن الرحیم یا علی ابن موسی الرضا به رویِ سیم‌هایِ برق است و در نگاهش عجیب غم دارد خوب پیداست این کلاغِ سیاه چقدر حسرتِ حرم دارد خیره مانده به گنبد و میگفت کاش مادر زِ باغ می‌آمد چه قشنگ است این حرم ای کاش با هزاران کلاغ می‌آمد  گفته بودند موقعِ رفتن مَرو جایی که حسرتش با ماست تو سیاهی غریبه‌ای زشتی نه ! حرم لانه‌یِ کبوترهاست هرچه گفتند که نرو او گفت: رنگِ بالاتر از سیاهی نیست دستِ من نیست می‌بَرد شوقش میروم تا امام راهی نیست فکر می‌کرد اگر حرم بِرسد دورِ خود چند آشنا بیند هِی از آن دور خیره شد شاید لااقل یک کلاغ را بیند باخودش گفت اینهمه پرواز اینهمه عشق اتفاقی نیست پس چرا رو سفیدها جمعند پس چرا آنطرف کلاغی نیست  طاقتش نیست گرچه بردارد ازحرم چشمهای خیسش را ولی انگار قسمتش این است که وداعی کند انیسش را عزم کرده به باغ برگردد در پرش طاقت پریدن نیست خواست تاکه دل کنَد اما در دلش تاب دل بریدن نیست همه آری کبوترند آنجا رویِ گنبد طلایِ آقایش خواست از راهِ خویش برگردد آمد اما صدای آقایش خسته‌ای تشنه‌ای عزیز منی چشم بر راهِ دیدنت بودم چند روزی است بین راهی و به امید رسیدنت بودم هرکجا که نشستی از پرواز سر نهادی به روی دامانم بال و پَرهای خاکیِ خود را بتکان رویِ فرشِ ایوانم چشم بر راه مانده بودم تا بِرسی ...آب و دانه‌ات با من هرکجا از حرم که می‌خواهی بنشین آشیانه‌ات با من هرچه اینجا سیاه‌تر بهتر زودتر رو سپید برگردد نه ، محال است زائرم یکبار از حرم نااُمید برگردد جز درِ خانه‌ام کجا داری بهتر از گنبدم کجا بروی دوست دارم کبوترم باشی دوست داری به کربلا بروی؟ چند روز میهمان آقا بود او کبوتر شد و رها می‌رفت لطفِ این خانه شامل‌اش شده بود داشت او هم به کربلا می‌رفت....  * * * جُون آمد کنارِ اربابش رخصتش را گرفت اما نه التماسش نمود او فرمود زحمتت داده‌ایم حالا نه... گفت خارم ، وَ خار می‌دانم پیش گُل رنگ و روی بد دارد دست رد را مزن به سینه‌ی این رو سیاهی که بویِ بد دارد حرفهای غلام  آتش بود از جگر بود بر جگر میزد روی پای حسین چشمش بود داشت از شوق بال و پر میزد اندکی بعد  غرقِ خونش بود رویِ شن سر گذاشت چشمش بست هیچ کس را صدا نزد از شرم انتظاری نداشت چشمش بست ناگهان بویِ سیب را فهمید گفت وقتی شهادتینش را باورش نیست اینکه می‌بیند بر رُخِ خود رُخِ حسین‌اش را سر او روی دامن است اما زخم‌های دلش نمک خورده بوسه‌ای زد به چهره‌اش ارباب بوسه‌ای با لبی تَرَک خورده... حسن لطفی .
بسم‌الله الرحمن الرحیم تشنه بودیم که بارانِ نجف را دیدیم اشک بودیم که دامانِ نجف را دیدیم در نجف منقبت از شاهِ خراسان گفتیم مشهدش آمده سلطانِ نجف را دیدیم علت این است اگر ذکرِ علی می‌گوییم ما در این خاک ، خراسانِ نجف را دیدیم هرچه دادند به ما لطفِ علی بود علی بر سرِ خوان رضا خوانِ نجف را دیدیم بی سبب نیست در ایوانِ طلا می‌چرخیم ما در ایوانِ تو ایوانِ نجف را دیدیم ما رسیدیم که بر مَرمرتان رو بکشیم یک علی گو که پس از نامِ شما هو بکشیم با خودش جامِ تو مستانه شدن هم دارد بردنِ نام تو دیوانه شدن هم دارد دلِ ما کاش شود کاسه‌ی سقاخانه سنگ ظرفیتِ پیمانه شدن هم دارد هر کبوتر که نشسته است دگر باز نَگشت صحنِ تو خاصیتِ لانه شدن هم دارد جایِ آئینه و کاشی به خودت غرقم کن لطفِ تو از همه بیگانه شدن هم دارد زائرانِ تو همه عینِ زیارت نامه‌اند کششِ نورِ تو پروانه شدن هم دارد وقتِ نقاره شده از تو خبر می‌گویند ها علیٌ بشرٌ کَیفَ بشر می‌گویند یک کلاغ آمده اینجا که کبوتر بشود عُمرِ ما کاش فقط پیشِ رضا سر بشود بگذارید همین دفعه طوافش بکنم طاقتم نیست که هنگامه‌ی محشر بشود دامنش پُر شد و با دستِ پُر از اینجا رفت پیش از آن لحظه که چشمانِ گدا تر بشود به لبم نام جواد است و کَرَم می‌بارد وای اگر وقتِ دعا نوبتِ مادر بشود آمدن‌های مرا ضرب در سه بکنید چه شود دیدنِ تو چند برابر بشود مرگ می‌چسبد اگر در نظرم می‌آیی جای هربار سه دفعه به سرم می‌آیی بارم اُفتاد زمین تا که شوم بارِ شما بیشتر ساخت مرا عشق گرفتارِ شما می‌بَرَد تا ابد از یاد پریدن‌ها را هر کبوتر که نشیند لبِ دیوارِ شما کنج شش گوشه زدم بوسه به یاد حرمت بوسه‌ای در عوضِ آنهمه زوارِ شما کربلا هم چقدر حسرت خادم‌هایی که بیایند هرازگاه به دیدارِ شما چاره‌ی اینهمه بیچاره فقط چار علیست چارده تَن همه دیدیم در این چارِ شما شامِ میلاد تو هر چند زِ مشهد دورم چشم بر راهم و سلمانیِ نیشابورم باز در نیمه‌ی شب چشمِ کسی بینا شد کودکی گم شده در خوابِ خوشش پیدا شد مادری آرزویش بچه‌یِ زیبایی بود گفت جبریل به گوشش گره‌هایت وا شد دستِ لرزانِ زنی پیر کمی بالا رفت از شهیدش خبر آمد چقدر غوغا شد باز در پیشِ ضریحِ تو مریضی اُفتاد زیرِ لب گفت رضا گفت رضا تا پا شد خادمی آینه کاریِ حرم را تا دید گفت با بغض حسن گریه کُنَش زهرا شد لطفِ آقاست اگر مستِ امام حسنیم "ما حسینی شده‌ی دستِ امام حسنیم" من اویسم نَفَست از قَرَن آورد مرا تا تراشیده شوم از یَمن آورد مرا مادرم بارِ نخستی که مرا با خود داشت تا ضریحت برسم سینه‌زن آورد مرا حاجت کرببلا داشت ، به ما بخشیدی به هوایِ حرمِ بی کفن آورد مرا شانه‌ام اُنس گرفته است به درهایِ حرم در کنار خودش آقای من آورد مرا در گوهرشاد دلم رفت به بین‌الحرمین باد تا بویی از آن پیرهن آورد مرا وای از پیرهنش ، پیرهنش را بُردند حیف انگشتر و سنگِ یمنش را بُردند حسن لطفی .
بسم‌الله الرحمن الرحیم حرفِ من حرف دلای بی کَسه یه امام رضا دارم واسم بَسه میدونم صدام به آقام میرسه یه امام رضا دارم واسم بسه من همون کبوترم که جا نداشت لونه حتی رویِ شاخه‌ها نداشت هیچ نگاهی آب و دونم نمیداد مثل هر غریبه آشنا نداشت حالا اما عمریه رو گنبدام بچه ی محله ی امام رضام دنیا بی صحن و رواقش قفسه یه امام رضا دارم برام بسه حرف دل من حرف دلای بی کسه یه امام رضا دارم برام بسه حسن لطفی .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا