.
|⇦•آسمان را آهِ جانسوزت...
#روضه شهادت #امام_هادی علیه السلام اجرا شده به نفس حاج حسن خلج
●━━━━━━───────
*شب شهادته آقام امام هادیه. امام صادق (ع) فرمودند: ما در مصائب مون پرده رو دل دوستانمون می اندازیم تا کُنه مصیبت ما رو درک نکنند. اگه درک کنند که با ما چه کردند این خلق خدا؛ همشون در دم جان میدن و می میرند...*
آسمان را آه جانسوزت ز پا انداخته
مادرت را باز در هول و وَلا انداخته
*قربون دلت برم زهرا جان، امشب دور و بر سامرا میگرده، دور و بر قبر پسرش می چرخه...*
امشب به امام هادی عرض کن: آقا جان! همه دار و ندار من همین چند قطره اشکه، میریزم به پات امشب..آقا در عوضش یه چیز بزرگ ازت میخوام، اونم اینه؛درهای دل من رو به رو معارفت باز کنی، من وقتی زیارت جامعهٔ کبیره ات رو میخونم، فقط الفاظ و لقلقهٔ زبونم نباشه، بفهمم چی دارم میگم، به کی دارم میگم..*
پوستی بر استخوان داری شبیه مادری
خونِ دل خوردن تو را از اشتها انداخته
رفته رفته حجره ات گودال سرخی می شود
زهر، لبهای شما را از نوا انداخته
*امام هادی تو لحظه های آخرعمرش خودش رو کشید سمت کربلا..همون لحظه هایی که تشنگی کامش رو خشک کرده، زهر به بدن اثر کرده، زبان در دهان مثل چوبِ خشک..سمت کربلا نشست دست راست رو گذاشت رو قلبش..صلی الله علیک یا جداه یا اباعبدالله..حسین...*
میدونم آقا جان، شدت زهر رمق رو از شما گرفته بود. لب هات به هم میخورد، صدات نمیومد. اما بازم خداروشکر، نفس که میکشیدی با هر دم و بازدم کلی خاک تو حلقت نمی رفت....من یه غریب سراغ دارم کربلا.. صورتش رو خاک ها.. محاسنش غرقِ خون. خون از همه ی رگ ها فوران میزنه......
قربون اون آقای غریبی که هم زهرِ تیرهای زهرآلود تشنه اش کرده، هم رفتنِ خون های فراوان تشنه اش کرده، هم آفتاب سوزانِ کربلا تشنه اش کرده، هم داغِ علی اکبر تشنه اش کرده، هم داغِ علی اصغر تشنه اش کرده، هم غصه ی معجر زینب تشنه اش کرده...*
جام می شرمندهٔ اندوه چشمان تو شد
ماجرا را گردن شام بلا انداخته
#شاعر : #وحید_قاسمی ✍
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_هادی_علیه_السلام
#حاج_حسن_خلج
#ماه_رجب
#شهادت_امام_هادی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇#گلچین_مولودی_یازینب_سلام_الله_علیها
https://eitaa.com/wwgoLchinzenab
.
#زمینه
#امام_هادی علیه السلام
#شهادت_امام_هادی
🏴بند اول:
دلخور از زمونه ام
دنیا بد کرده باهام
خسته از تبعیدمو
من غریب سامرام
مدینه شده واسم
زنده توی سامرا
میریزن تو خونمو
میکنن بهم جفا
لحظه به لحظه، روضه می بینم
داغ بزرگی، هست توی سینم
با یاده مادر، روضه نشینم
یه روزی مادرم رو زدن، چهل نفر
تو آتیشا میسوخت میون، دیوار و در
میخ در بدجوری رو پرش، گذاشت اثر
آه و واویلا
🏴بند دوم:
جگرم میسوزه و
جونم اومده به لب
نه نفس مونده برام
نه توون و تاب و تب
افتادم به یاد شام
خیلی شد حالم خراب
مثه عمه زینبم
بردنم بزم شراب
لحظه به لحظه، روضه میخونم
یاده لب و چووبِ خیزرونم
داغ رقیه، بُرده امونم
چه قده تو خرابه ی شام، آزردنش
سره خونیِ باباشو تا، آوردنش
سه ساله گلی رو یه شبه، پژمردنش
آه و واویلا
🏴بند سوم:
اینو میدونم دیگه
کار من تموم شده
اما یک غمی هنوز
بغض تو گلوم شده
این دمای آخری
میباره خون از چشام
روضه های کربلا
تداعی شده برام
با جسم خونی، تشنه و بی حال
مظلوم و تنها، بود توی گودال
روی سرش بود، دعوا و جنجال
جلوی چشای خواهرش، تو کربلا
سرشو بریدن و زدن، رو نیزه ها
مونده بود تن بی کفنش، به زیره پا
آه و واویلا
شعر و ملودی: #طاها_تحقیقی✍
👇
نماهنگ انت الهادی.mp3
3.92M
انت الهادی و انا المضل
🎙 #حنیف_طاهری
#️⃣ #شهادت_امام_هادی
#️⃣ #استودیویی
#️⃣ #احساسی
انت الهادی و انا المضل
سرگردونم من خسته دل
سرگردونم به حوالی خودت برگردونم
صاحبم باش توی این شلوغیا مراقبم باش
تو جامعه کبیره یادم دادی
اسیر تو ام چه خوشه این آزادی
و هل یرحم المضل الا الهادی
رسمت باقی توی خاطرا
عطرت جاری توی سامرا
پیشت مونده دل زائرا
السلام به ائمة الهدی
تو صدام کن دلنشینی
تو غریب ترینا تو غریب ترینی
با این که تو حصر بودی تو خورشیدی
تو قلب سیاهی به عالم تابیدی
به نور امامت امروزو میدیدی
تو جامعه کبیره یادم دادی
اسیر تو ام چه خوشه این آزادی
و هل یرحم المضل الا الهادی
.