خورشید شبِ فاطمه بالا آمد
شکل دگر علی و زهرا آمد
مشتاق زیارت حسن بود، حسین
این بود که شش ماهه به دنیا آمد
#علی_اکبر_لطیفیان
.
#مدح #پیامبر_اکرم ( صلی الله علیه وآله )
#حاج_میثم_مطیعی
#دستگاه_ماهور
لب نگار که باشد
رطب حرام بود
زمان واجبمان
مستحب ، حرام بود
فقیه نیستم اما
به تجربه دیدم
بدون عشق ؛
مناجات شب ، حرام بود
اگر که هست طبیبم
طبیبِ دوّاری
به من معالجه ی در مطب
حرام بود
بر آنکه دشمنِ اولاد توست
نیست عجب
که نطفه اش ، نسب اندر نسب
حرام بوَد
تو مرد ظرف شناسی و
مهِر اولادت
عجم که هست ، برای عرب
حرام بود
تو مقتدای تمام بزرگ مردانی
رسولِ اعظم ،
امام بزرگ مردانی
#آقای_من
تو آفریده شدی و
سرآمدت گفتند
هزار مرتبه اَحسن
به ایزدت گفتند
تو را به سمتِ زمین
با نسیم آوردند
تو آمدی و ملائک
خوش آمدت گفتند
نشان دهنده یِ معصومیِ
قبیله ی توست
اگر که قُبه ی خَضرا
به گُنبدت گفتند
تمام آل عبا
« کُلَّنا محمّد » بود
تو عینِ نوری و
در رفت و آمدت گفتند
اگر چه یک نفری ،
جمعِ چهارده نفری
تو را محمّد و
آل محمّدت گفتند
شب ولادتت ای یار
می کنم خیرات
نثار مقدم خیرِ تو
« چهارده صلوات »
برای خُلق تو باید
کنند تحسینت
نشد مشاهده
شصت و سه سال نفرینت
از آن طرف تو اگر
نور آخرین هستی
نوشته اند از این سو
تو را نخستینت
هزار و سیصد و هشتاد و
چندمین سال است
شدیم کوچه نشینت ،
شدیم مِسکینت
شدیم ریزه خورِ
سفره های سیّدی ات
گدای سفره ی هر سال
چهارده سینت
تو آمدی که علی را
فقط ببینی و بس
نداده اند به جز
دیده یِ خدا بینت
یتیم مکه ای
اما بزرگِ دنیایی
اگر چه خاک نشینی ،
همیشه بالایی
مرا اُویس شدن
در هوای تو کافی ست
اگر چه باز ندیدم ،
دعای تو کافی ست
همین که بوی تو را
در مدینه حس کردم
لبم رسید به خاک سرایِ تو
کافی ست
چه حاجتی به پسر داری
ای بزرگِ قریش
همین که فاطمه داری
برای تو کافی ست
تو آن پیمبرِ
دنباله داری و بعدت
اگر علیِ تو باشد
به جای تو کافی ست
قسم به
اشهد ان لااله الا الله
تو آمدی که بگویی
علی ولیُ الله
شاعر: #علی_اکبر_لطیفیان
.👇
#گلچین_مولودی_یازینب_سلام_الله_علیها
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_ولادت
#امام_صادق_ع_مدح_و_ولادت
لب نگار که باشد، رطب حرام بود
زمان واجبمان مستحب حرام بود
فقیه نیستم اما به تجربه دیدم
بدون عشق مناجاتِ شب حرام بود
اگر که هست طبیبم طبیب دوّاری
به من معالجهی در مطب حرام بود
برآنکه دشمن اولاد توست، نیست عجب
که نطفهاش نسب اندر نسب، حرام بود
تو را کمال نوشتند یا رسول الله
بزرگ آل نوشتند یا رسول الله
تو آفریده شدی و سرآمدت گفتند
هزار مرتبه اَحسن به ایزدت گفتند
تورا به سمت زمین با نسیم آوردند
توآمدی و ملائک خوش آمدت گفتند
نشان دهندهی معصومیِ قبیله توست
اگر که قّبهی خضرا به گنبدت گفتند
تمام آل عبا «کُلنا محمّد» بود
توعین نوری و در رفت و آمدت گفتند
اگر چه یک نفری، جمع چهارده نفری
تورا محمّد و آل محمّدت گفتند
شب ولادتت ای یار! میکنم خیرات
نثار مقدم خیر تو چارده صلوات
برای خُلق تو باید کنند تحسینت
نشد مشاهده شصت و سه سال نفرینت
از آن طرف تو اگر نور آخرین هستی
نوشتهاند از این سو تو را نخستینت
هزار و سیصد و هشتاد و چندمین سال است
شدیم کوچه نشینت، شدیم مسکینت
شدیم ریزهخور سفرههای سیّدیات
گدای سفرهی هر سال چهارده سینت
توآمدی که علی را فقط ببینی و بس
ندادهاند به جز دیدهی خدا بینت
یتیم مکهای اما بزرگ دنیایی
اگر چه خاک نشینی، همیشه بالایی
مرا اویس شدن در هوای تو کافیاست
اگر چه باز ندیدم، دعای تو کافیاست
همینکه بوی تو را در مدینه حس کردم
لبم رسید به خاک سرای تو کافیاست
چه حاجتی به پسر داری ای بزرگِ قریش
همینکه فاطمه داری برای تو کافیاست
همینکه اوّل هر صبح پیش زهرایی
برای روشنی لحظههای تو کافیاست
تو آن پیمبر دنباله داری و بعدت
اگر علی تو باشد به جای تو کافیاست
قسم به اشهد ان لااله الا الله
تو آمدی که بگویی علی ولی الله
تو آمدی و ترحّم شدند دخترها
چقدر صاحب دختر شدند مادرها
تو آمدی و رعیّت شکوه عبد گرفت
بدین طریق چه آقا شدند نوکرها
خدای خوب به جای خدای چوب نشست
و با اذان تو بالا گرفت باورها
بگو مدینهی علمی، علی درِ آن است
بگو که واجب عینیاست حرمت درها
بریز شیرهی پیغمبری به کام حسین
که از حسین بیاید علیِ اکبرها
زمان گذشت، زمانِ ظهور دیگر شد
حسینُ منی أنا من حسینِ اکبر شد
هزار حضرت مریم کنیز مادر توست
تورا بس است همینکه بتول، دختر توست
به دختران فلان و فلان نیازی نیست
اگر خدیجهی والامقام همسر توست
علی و فاطمه دو رحمت خداوندی
برای عالم دنیا و صبح محشر توست
به یک عروج تو جبرئیل از نفس افتاد
خبر نداشت که این تازه اوج یک پَر توست
به عرش رفتی و ماندی در آن تقّرب محض
خدا برابر تو یا علی برابر توست؟!
تو با علی جریانساز شیعهاید، اما
شناسنامهی شیعه به نام جعفر توست
همیشه شکر چنین نعمتی روی لب ماست
که جعفر بن محمد رئیس مذهب ماست
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
#گلچین_مولودی_یازینب_سلام_الله_علیها
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
در خلوت یاران اثری بهتر از این نیست
در چله گرفتن ثمری بهتر از این نیست
ما خُمِّ شراب از جگر غوره گرفتیم
در میکدهی ما هنری بهتر از این نیست
سجاده بیارید که تا صبح نخوابیم
در بین سحرها ، سحری بهتر از این نیست
ما درد نگفتیم ولی باز دوا کرد
در شهر، طبیب دگری بهتر از این نیست
حق داشت بنازد پدر پیر مدینه
در هیچ کجایی پسری بهتر از این نیست
گفتند جواد است، سر راه نشستیم
در جمع گدایان خبری بهتر از این نیست
پر کرد به اجبار خودش کیسهی ما را
در کوچهی ما رهگذری بهتر از این نیست
گفتند سلامی بده و زائر او باش
دیدیم در عالم سفری بهتر از این نیست
پس زائر یاریم تَوَکَّلْتُ علی الله
ما عبد نگاریم تَوَکَّلْتُ علی الله
ابروی تو و تیغ بلا فرق ندارند
در طرز شهادت شهدا فرق ندارند
کافیست که پای تو به یک سنگ بگیرد
اینگونه که شد سنگ و طلا فرق ندارند
ایام طفولیت تو عین بزرگیست
در معجزه، ایام خدا فرق ندارند
از رحمت تو دور نبودند سیاهان
وقت کرم تو، فقرا فرق ندارند
پایین سر سفرهی تو نیز چو بالاست
در خانهی تو شاه و گدا فرق ندارند
ما کار نداریم رضا یا که جوادی
در مذهب ما آینهها فرق ندارند
تو آمده ای تا که سرآمد شده باشی
یکبار دگر نیز محمد شده باشی
بیمار شدن از من و عیسی شدن از تو
لب تشنه شدن از من و دریا شدن از تو
در راه عصای تو بیان کرد: امامی!
اعجاز عصا از تو و موسی شدن از تو
در مهد به اثبات خودت سعی نمودی
در کودکیات این همه والا شدن از تو
چل سال پدر، چشم به راه پسرش بود
حالا یکی یک دانهی بابا شدن از تو
چشمان موفق به امید تو نشسته است
پس دست شفا از تو و بینا شدن از تو
بگذار قدم های تو را خوب ببیند
در قامت تو جلوهی محبوب ببیند
هستند کریمان دو عالم سرِ خوانت
یکبار نخوردهست گره کیسهی نانت
اصلاً حرم شاه خراسان حرم توست
هرصحن که گشتیم در آن بود نشانت
انگار که گهوارهی تو عرش زمین بود
وقتی پدر پیر تو میداد تکانت
تکبیر تو از داخل گهواره رسیدهست
هستم اگر امروز مسلمان اذانت
یکبار پدر گفتن تو گر نمیارزید
صدبار نمیرفت به قربان زبانت!
از چشم پدر دور مشو، گرگ زیاد است
براین پدرت حق بده باشد نگرانت
در راه مبادا قدمت خار ببیند
آن صورت چون برگ تو آزار ببیند...
✍️ #علی_اکبر_لطیفیان
#امام_حسین_ع_مدح_و_ولادت
چه خوب است آب و هوایی که دارید
همیشه بهشت است، جایی که دارید
الهی روی خلوتی هم نبیند
شلوغی این کوچههایی که دارید
مجال عرق ریختن هم ندادید
به پیشانی این گدایی که دارید
نمیخواهم اصلاً بفهمم که ما را
کجا میبَرَد رد پایی که دارید
همین که شما میبَریدم، یقیناً
شبی میرسم تا خدایی که دارید
از امروز نالهرسانِ حسین است
پَرِ فُطرسِ بینوایی که دارید
برایم هوای بهشتیِ بالا
حرام است با کربلایی که دارید
شما با خدا، با خدا، با خدایید
ومن با شمایم؛ شمایی که دارید...
...مرا خیمهی کربلا مینویسید
دخیل حسینیهها مینویسید
دل بی قرار اختیاری ندارد
اسیر است و راه فراری ندارد
مقامات عاشق فنا میپذیرد
اگر هم بمیرد، مزاری ندارد
کسی که بنا نیست بی سر بمیرد
چه بهتر دل بیقراری ندارد
دل بی حسین اصل و فرعش زیادیست
شبیه درختی که باری ندارد
دل بی حسین از گِلِ بدترینهاست
دل بی حسین اعتباری ندارد
بُوَد ذکر سجادهی هر فقیری
أَمیرِی حُسَیْنٌ وَ نِعْمَ الْاَمیری
همه زیر پایند و بالا حسین است
همه قطرهاند و دریا حسین است
چه رسم خوشی که زمان تولد
کلام نخستین ما "یا حسین" است
حسن هم حسین است، علی هم حسین است
محمد، حسین است و زهرا، حسین است
حسن یا، علی؛ فاطمه یا، محمد
تجلی این چارتن با حسین است
همین که به جز عشق چیزی نگفتیم
تجلی "لا ذکر الا حسین" است
گنهکارها نیز ترسی ندارند
قیامت اگر دست آقا حسین است
شه عالمینیم، الحمدلله
غلام حسینیم، الحمدلله
من و سالها جستجویت حسین جان
من و منت گفتگویت حسین جان
مگر میشود من به پایت نیفتم
من و سجده بر خاک کویت حسین جان
من عادت ندارم شبی بی تو باشم
من و هیئت کو به کویت حسین جان
گلوی تو عادت به نیزه ندارد
به قربان زیر گلویت حسین جان
چقدر "آه" گفتی جوابت ندادند
چقدر "آب" گفتی و آبت ندادند...
#گلچین_مولودی_یازینب_سلام_الله_علیها
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
🌹#سرود
مداحی
#رضاابوالحسنی