eitaa logo
به زودی این کانال حذف می‌شود لطفا وارد کانال جدید گلچین مولودی حضرت زینب سلام‌الله‌علیها بشید.
5.9هزار دنبال‌کننده
722 عکس
643 ویدیو
160 فایل
کپی و نشر مطالب کانال بدون نام کانال جایز نیست⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
فروزان از دو مشرق، در سحرگاهان، دو ماه آمد دو خورشیدِ جهان‌افروز، در دو صبحگاه آمد دو موسی از دو دریا، یا دو یوسف از دو چاه آمد دو رهرو، یا دو رهبر، یا دو مشعل‌دار راه آمد دو شمع جمع بزم جان، دو رکن محکم ایمان دو بحر رحمت و غفران دو دست قادر منان دو آدم‌خو ، دو یوسف‌رو ، دو موسی‌ید ، دو عیسی‌دم دو دریا را دو رخشان گوهر یک دانه پیدا شد دو جان جان جان، دو دلبر جانانه پیدا شد دو سرو ناز یا دو نازنین ریحانه پیدا شد دو شمع آفرینش، یک جهان پروانه پیدا شد دو سِرّ داور هستی دو جان در پیکر هستی یکی پیغمبر هستی یکی روشنگر هستی یکی سر الله اکبر ، یکی وجه الله اعظم دو شمع جمع انسان‌ها دو شاه کشور جان‌ها دو باب الله احسان ها، دو بسم الله عنوان‌ها دو سرو باغ و بستان‌ها، دو باغ روح و ریحان‌ها دو واجب جاه امکان‌ها، دو مشعل دار کیهان‌ها دو خالق را نماینده، دو قرآن را سراینده دو رحمت را فزاینده، دو دل‌ها را رباینده یکی بر اولیا سادس، یکی بر انبیا خاتم بشارت ای تمام عالم هستی بشیر آمد گل بستان‌سرای آفرینش در کویر آمد نرفته ماه از بزم فلک، مهر منیر آمد بشیران را بشیر آمد، نذیران را نذیر آمد جهان گردیده آسوده، ملک رخ بر زمین سوده فلک بر زیور افزوده، محمد چهره بگشوده ز مکه تافته خورشید نورش بر همه عالم فلک امشب زمین مکه را از دور می‌بوسد ملک مهد محمد را به‌موج نور می‌بوسد به‌فرمان خدا خاک درش را حور می‌بوسد مسیح از عالم بالا کلیم از طور می‌بوسد حرم پیموده ره سویش طواف آورده بر کویش صفا چون گل کند بویش صفاها گیرد از رویش به یاد لعل لب‌هایش کند رفع عطش زمزم چو آمد آمنه کم کم بهم چشم خداجویش دو لب خاموش اما عالمی گرم هیاهویش بناگه تافت خورشید جهان آرا ز پهلویش منور ساخت شرق و غرب را از پرتو رویش سما در نور او گم شد، زمین دریای انجم شد لبش گرم تبسم شد، وجودش در تلاطم شد که ناگه چشم حق بینش دوباره باز شد ازهم ندا از عمق جان بشنید: هان ای مهربان مادر! خدایت را خدایت را بخوان مادر بخوان مادر سلامت می‌دهد امشب زمین و آسمان مادر که هستی آفرین هستیت بخشد رایگان مادر ببین لطف مؤید، را بخوان دادار سرمد را بدنیا آر احمد را، محمد را، محمد را به‌ذکر حق کن استقبال، از پیغمبر اکرم دل شب آمنه تنها، ولی تنها خدا با او نه عبدالله زنده، نه زنانِ آشنا با او دعا می‌خوانْد و بوده آفرینش همصدا با او سخن می‌گفت فرزندش محمد در خفا با او امیدش بود و معبودش، وجودش بود و مولودش محمد بود مقصودش، زهی از بخت مسعودش گرفتش در بغل مانند جان خویشتن مریم زیک سو رو به قبله مادرش حوا دعا گویش ز یک سو آسیه گل بوسه گیرد از گل رویش ز یک سو مام اسماعیل همچون گل کند بویش ز یک سو دست‌های مریم عذرا به پهلویش که کم کم درد او کم شد رها از درد و از غم شد جمال حق مجسم شد، محمد ماه عالم شد به استقبال او خیزید از جا ای بنی آدم! در آن شب بارگاه آمنه خلد مخلد شد در آن شب جلوه‌گر مرآت حُسن حی سرمد شد در آن شب آفرینش محو و مات روی احمد شد در آن شب بوسه زن مادر به رخسار محمد شد چه عبدی در سجود آمد، چه نوری در وجود آمد چه غیبی در شهود آمد، خدا را هر چه بود آمد که او با هر دمش، بر آفرینش، جان دهد هر دم 👌ادامه این شعر در پست بعدی ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
لب نگار که باشد، رطب حرام بود زمان واجبمان مستحب حرام بود فقیه نیستم اما به تجربه دیدم بدون عشق مناجاتِ شب حرام بود اگر که هست طبیبم طبیب دوّاری به من معالجه‌ی در مطب حرام بود برآنکه دشمن اولاد توست، نیست عجب که نطفه‌اش نسب اندر نسب، حرام بود تو را کمال نوشتند یا رسول الله بزرگ آل نوشتند یا رسول الله تو آفریده شدی و سرآمدت گفتند هزار مرتبه اَحسن به ایزدت گفتند تورا به سمت زمین با نسیم آوردند توآمدی و ملائک خوش آمدت گفتند نشان دهنده‌ی معصومیِ قبیله توست اگر که قّبه‌ی خضرا به گنبدت گفتند تمام آل عبا «کُلنا محمّد» بود توعین نوری و در رفت و آمدت گفتند اگر چه یک نفری، جمع چهارده نفری تورا محمّد و آل محمّدت گفتند شب ولادتت ای یار! می‌کنم خیرات نثار مقدم خیر تو چارده صلوات برای خُلق تو باید کنند تحسینت نشد مشاهده شصت و سه سال نفرینت از آن طرف تو اگر نور آخرین هستی نوشته‌اند از این سو تو را نخستینت هزار و سیصد و هشتاد و چندمین سال است شدیم کوچه نشینت، شدیم مسکینت شدیم ریزه‌خور سفره‌های سیّدی‌ات گدای سفره‌ی هر سال چهارده سینت توآمدی که علی را فقط ببینی و بس نداده‌اند به جز دیده‌ی خدا بینت یتیم مکه‌ای اما بزرگ دنیایی اگر چه خاک نشینی، همیشه بالایی مرا اویس شدن در هوای تو کافی‌است اگر چه باز ندیدم، دعای تو کافی‌است همینکه بوی تو را در مدینه حس کردم لبم رسید به خاک سرای تو کافی‌است چه حاجتی به پسر داری ای بزرگِ قریش همینکه فاطمه داری برای تو کافی‌است همینکه اوّل هر صبح پیش زهرایی برای روشنی لحظه‌های تو کافی‌است تو آن پیمبر دنباله داری و بعدت اگر علی تو باشد به جای تو کافی‌است قسم به اشهد ان لااله الا الله تو آمدی که بگویی علی ولی الله تو آمدی و ترحّم شدند دخترها چقدر صاحب دختر شدند مادرها تو آمدی و رعیّت شکوه عبد گرفت بدین طریق چه آقا شدند نوکرها خدای خوب به جای خدای چوب نشست و با اذان تو بالا گرفت باورها بگو مدینه‌ی علمی، علی درِ آن است بگو که واجب عینی‌است حرمت درها بریز شیره‌ی پیغمبری به کام حسین که از حسین بیاید علیِ اکبرها زمان گذشت، زمانِ ظهور دیگر شد حسینُ منی أنا من حسینِ اکبر شد هزار حضرت مریم کنیز مادر توست تورا بس است همینکه بتول، دختر توست به دختران فلان و فلان نیازی نیست اگر خدیجه‌ی والامقام همسر توست علی و فاطمه دو رحمت خداوندی برای عالم دنیا و صبح محشر توست به یک عروج تو جبرئیل از نفس افتاد خبر نداشت که این تازه اوج یک پَر توست به عرش رفتی و ماندی در آن تقّرب محض خدا برابر تو یا علی برابر توست؟! تو با علی جریان‌ساز شیعه‌اید، اما شناسنامه‌ی شیعه به نام جعفر توست همیشه شکر چنین نعمتی روی لب ماست که جعفر بن محمد رئیس مذهب ماست