🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#داستان_های_بحارالانوار 🔶🔸🌺
#فصل_ششم
#بخش_نود_و_سوم
#عاقبت_اندیشی 🍂🔹
مردی خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید و عرض کرد:
به من نصیحتی بفرما؟
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:
اگر بگویم عمل میکنی؟
مرد گفت: آری!
حضرت دو بار دیگر این سؤال را تکرار کرد و در هر بار مرد جواب داد: بلی!
پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله وسلم پس از آن که از او قول محکمی گرفت و او را به اهمیت مطلب متوجه ساخت، فرمود:
- به تو سفارش میکنم:
- هرگاه خواستی کاری انجام دهی، عاقبت و سرانجام آن را در نظر بگیر اندیشه کن! اگر سرانجامش هدایت و نجات است پس انجام بده وگرنه از آن بپرهیز! و آن را انجام مده!
یعنی اگر رضای خدا در آن کار باشد، به جای آور و اگر رضای خدا نباشد رهایش کن! [۱]
#نه ضرر #کردن و نه #ضرر رساندن 🍃🔸
سمرة پسر جندب درخت خرمایی در باغ مردی از انصار داشت. او گاهی به درخت خود سر میزد، بدون اجازه و اعلام این کار را انجام میداد. و ضمنا چشم چرانی هم میکرد!
روزی مرد انصار گفت:
سمره! تو مرتب، ناگهانی وارد منزل میشوی که خوشایند ما نیست هرگاه قصد ورود داشتید، اجازه بگیرید و بدون اعلام وارد نشوید.
سمره حرف او را نپذیرفت و گفت:
راه از آن من است و حق دارم بدون اجازه وارد شوم!
ناچار مرد انصاری به رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم شکایت کرد و گفت:
این مرد بدون اطلاع داخل میشود و خانوادهام از چشم چرانی محفوظ نیستند بفرمایید بدون اعلام وارد نشود.
حضرت دستور داد سمره را آوردند و به او فرمود:
فلانی از تو شکایت دارد و میگوید: تو بدون اطلاع از خانه او عبور میکنی و قهراً خانواده او نمی توانند به خوبی خود را از نامحرم حفظ کنند. بعد از این اجازه بگیر و بدون اطلاع وارد نشو!
سمره فرمایش پیغمبر را نیز قبول نکرد.
پیامبر فرمود:
- پس درخت را بفروش!
سمره حاضر نشد. حضرت قیمت را به چند برابر بالا برد، باز هم راضی نشد. همین طور قیمت را بالا میبرد سمره حاضر نمی شد!! تا این که فرمود:
اگر از این درخت دست برداری درختی به تو داده میشود.
سمره باز هم تسلیم نشد و اصرار داشت که نه از درخت خودم دست بر میدارم و نه حاضرم هنگام ورود به باغ اجازه بگیرم.
در این وقت پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:
تو آدم زیان رسان و سختگیری هستی و در دین اسلام نه زیان دیدن مورد قبول است و نه زیان رساندن. سپس رو کرد به مرد انصاری فرمود:
برو درخت خرما را بکن و جلوی سمره بینداز! آنان رفتند و این کار را کردند در این موقع، حضرت به سمره فرمود:
- حالا برو درختت را، هر کجا خواستی بکار. [۱]
#در بستر #بیماری 🍂🔹
یکی از مسلمانان در بستر بیماری افتاده بود. پیغمبر خدا با گروهی از اصحاب خود بر بالین او حاضر شدند. وی در حال بی هوشی بود.
رسول خدا فرمود:
ای فرشته مرگ این شخص را آزاد بگذار تا از او سؤال کنم.
ناگاه مرد به هوش آمد.
پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:
چه میبینی؟
مرد گفت:
سفیدی بسیار و سیاهی بسیار میبینم.
- کدام یک از آن دو، به تو نزدیکتر هستند؟
- سیاه به من نزدیکتر است.
حضرت فرمود؛ بگو:
( (اللهم اغفر لی الکثیر من معاصیک و اقبل منی الیسیر من طاعتک) )
خدایا گناهان بسیارم را ببخش و طاعت اندکم را بپذیر!
مرد این دعا را خواند و بی هوش شد.
پیغمبر دوباره به فرشته فرمود:
ساعتی بر او آسان بگیر! تا از او پرسش کنم.
در این وقت مرد به هوش آمد.
پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:
چه میبینی؟
مرد: سیاه بسیار و سفید بسیار میبینم.
- کدام یک از آنها به تو نزدیکتر است؟
- سفید نزدیکتر است.
پیامبر صلی الله علیه و آله به حاضران فرمود:
خداوند این رفیق شما را بخشید.
امام صادق علیه السلام پس از نقل این داستان میفرماید:
وقتی به بالین فردی که در حال جان دادن است رفتید، این دعا (دعای ذکر شده) را به او بگویید و تلقین کنید. [۱]
----------
📚منابع:
[۱]: بحار: ج ۹۴، ص ۷۰.
[۱]: بحار: ج ۲۲، ص ۱۳۵.
[۱]: بحار: ج ۶، ص ۱۹۷.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫