eitaa logo
نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام
437 دنبال‌کننده
129 عکس
94 ویدیو
2 فایل
کانال دوم ما ✳️اَحاديث ناب۱۴معصوم✳️ @Ahaadith_Ahlebait قال الامام صادق علیه السلام: کسی که احادیث ما را در دل شیعیان ما جای می دهد از هزار عابد برترست. 📚اصول کافی جلد۱صفحه۳۳ #کپی با ذکر #صلوات 💫 @ya_amiralmomenin110 💫 خادم کانال @Amirovisi
مشاهده در ایتا
دانلود
نشر فضائل امیرالمؤمنین علی(ع): 🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 226 ، نقطه تاریخ 🌺🌸 اشاره ۹۲. آیا عده اندکی در ، نشان دهنده آن است؟ ✨🍂 جواب خیر، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هیچ گاه نسبت به امر مهمی چون تعیین خلیفه و جانشین خود بی تفاوت نبوده اند و در هنگام حیات خود، جانشین خود را انتخاب کرده اند و امّت بعد از خود را به حال خود رها نکرده اند تا امّت مجبور باشند که جمع شده و خودشان جانشین انتخاب کنند. اما درباره جریان سقیفه که در آن روز در محیط سرپوشیده کوچکی صورت گرفت، سه نفر از جمله: ابوبکر و عمر و ابوعبیده جرّاح (گورکن) و تعدادی از قبیله اوس و خزرج حضور داشتند. زمانی که عمر با تعارف ابوبکر را انتخاب کرد؛ این عده به فرمان سعد بن عباده مخالفت کرده و بیعت نکردند. پس انتخاب ابوبکر توسط دو نفر، یعنی عمر و ابوعبیده جرّاح صورت گرفت نه تمام امّت. مسلمانانی که در شهرهای مختلف و حتی خود مدینه بودند از این ماجرا هیچ اطلاعی نداشتند. آنها صبر نکردند تا تمام امت مسلمان در این امر شریک باشند. اگر واقعاً فرصتی برای خبر کردن مسلمین نقاط دوردست نبوده، لااقل می‌توانستند اسامة بن زید را (که به فرمان پیامبر صلی الله علیه و آله فرمانده لشکر شده بود و در اردوگاه نزدیک مدینه قرار داشت) خبر کنند. در حالی که ابوبکر و عمر، تحت فرمان و رهبری اسامه بودند. زمانی که اسامه از جریان سقیفه باخبر شد، به مسجد آمد و فریاد زد: این چه غوغایی است که به پا کرده اید؟ چه کسی به شما اجازه داد برای خود خلیفه انتخاب کنید و بدون مشورت و اجازه مسلمانان و بزرگان این عمل را انجام دهید؟ عمر گفت: اسامه، دیگر کار تمام شده بیا و بیعت کن. اسامه عصبانی شد و گفت: پیغمبر صلی الله علیه و آله مرا امیر لشکر قرار داده و هنوز عزل نشده‌ام که بیایم و تحت فرمان شما باشم. اگر اردوی اسامه دور بود و نمی توانستند به علت عجله ای که داشتند او را باخبر نمایند، پس چرا علی علیه السلام و بقیه بنی هاشم و عباس عموی پیامبر صلی الله علیه و آله را که در همان شهر بودند باخبر نکردند؟ حتی صبر نکردند تا تمام امت مسلمان و بزرگان و عقلای مسلمین از صحابه که تعداد آنها کم هم نبود، صلاح و مشورت کنند. گویا فقط همین سه نفر در مملکت مسلمین بزرگتر و اختیاردار همه بودند. هر کدام از دو قبیله حاضر در سقیفه قصد تعیین و انتخاب خلیفه را نداشتند بلکه می‌خواستند برای خود امیر انتخاب کنند که البته ابوبکر و عمر، این ماجرا را به نفع خود تمام کردند. «بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله، عمر تا دم در خانه پیامبر صلی الله علیه و آله آمد وبه ابوبکر پیغام داد تا زود بیاید که کار مهمی با او دارد و جریان را به او گفت که عده ای در سقیفه جمع شده اند و باید زود برویم. با هم رفتند و بقیه بنی هاشم را که در منزل بودند باخبر نکردند. در راه ابوعبیده جرّاح را دیدند، او را نیز همراه خود بردند و سه نفری تعیین تکلیف برای امّت کردند. » [۱] حتی علمای اهل سنّت نیز اقرار کرده اند که: تجمع کاملی در مدینه صورت نگرفت. [۲] با شنیدن خبر انتخاب خلیفه در سقیفه، بنی هاشم و سعد بن عباده و طایفه خزرج و عده ای از قریش و هجده نفر از بزرگان صحابه مخالفت کردند از جمله: ۱- سلمان فارسی ۲- ابوذر غفاری ۳- مقداد بن اسود کندی ۴- عمار یاسر ۵- خالد بن سعید العاص ۶- بریدة الاسلمی ۷- ابی بن کعب ۸- خزیمة بن ثابت (ذو الشهادتین) ۹- ابوالهیثم بن التیهان ۱۰- سهل بن حنیف ۱۱- عثمان بن حنیف (ذو الشهادتین) ۱۲- ابو ایوب انصاری ۱۳- جابر بن عبدالله انصاری ۱۴- حذیفة بن الیمان ۱۵- سعد بن عباده ۱۶- قیس بن سعد ۱۷- عبدالله بن عباس ۱۸- زید بن ارقم. و عده ای از مهاجر و انصار و عباس عموی پیامبر صلی الله علیه و آله و فضل بن عباس و زبیر بن عوام بن عاص، خالد بن سعید و براء بن عازب که تعدادی از آنها از اکابر و بزرگان صحابه بودند، ولی همگی مخالفت کردند. آری و شد آنچه نباید می‌شد و سقیفه لکه ننگی بر تاریخ اسلام و مسلمین شد و عملاً پا بر روی دستورات پیامبر صلی الله علیه و آله و سفارشات ایشان گذاشتند. در حالی که رسول خدا صلی الله علیه و آله بارها فرموده اند: «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی ان تمسکتم بهما فقد نجوتم (و فی نسخه) لن تضلّوا بعدها ابداً»؛ من دو چیز بزرگ را در میان شما می‌گذارم که اگر به این دو چنگ زده و تمسک پیدا کنید، هرگز گمراه نمی شوید و قطعاً نجات پیدا می‌کنید و این دو، یکی قرآن کتاب آسمانی و دیگری عترت و اهل بیت من است. «مثل اهل بیتی کمثل سفینة نوح، من توسّل بهم نجی و من تخلّف عنهم، هلک. »؛ مثل اهل بیت من مثل کشتی نوح است. کسی که توسل به آنها بجوید، نجات می‌یابد و کسی که تخلّف و دوری از آنها بنماید، هلاک خواهد شد. «من و اهل بیت من درختی در بهشت