eitaa logo
نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام
435 دنبال‌کننده
129 عکس
94 ویدیو
2 فایل
کانال دوم ما ✳️اَحاديث ناب۱۴معصوم✳️ @Ahaadith_Ahlebait قال الامام صادق علیه السلام: کسی که احادیث ما را در دل شیعیان ما جای می دهد از هزار عابد برترست. 📚اصول کافی جلد۱صفحه۳۳ #کپی با ذکر #صلوات 💫 @ya_amiralmomenin110 💫 خادم کانال @Amirovisi
مشاهده در ایتا
دانلود
نشر فضائل امیرالمؤمنین علی(ع): 🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 226 ، نقطه تاریخ 🌺🌸 اشاره ۹۲. آیا عده اندکی در ، نشان دهنده آن است؟ ✨🍂 جواب خیر، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هیچ گاه نسبت به امر مهمی چون تعیین خلیفه و جانشین خود بی تفاوت نبوده اند و در هنگام حیات خود، جانشین خود را انتخاب کرده اند و امّت بعد از خود را به حال خود رها نکرده اند تا امّت مجبور باشند که جمع شده و خودشان جانشین انتخاب کنند. اما درباره جریان سقیفه که در آن روز در محیط سرپوشیده کوچکی صورت گرفت، سه نفر از جمله: ابوبکر و عمر و ابوعبیده جرّاح (گورکن) و تعدادی از قبیله اوس و خزرج حضور داشتند. زمانی که عمر با تعارف ابوبکر را انتخاب کرد؛ این عده به فرمان سعد بن عباده مخالفت کرده و بیعت نکردند. پس انتخاب ابوبکر توسط دو نفر، یعنی عمر و ابوعبیده جرّاح صورت گرفت نه تمام امّت. مسلمانانی که در شهرهای مختلف و حتی خود مدینه بودند از این ماجرا هیچ اطلاعی نداشتند. آنها صبر نکردند تا تمام امت مسلمان در این امر شریک باشند. اگر واقعاً فرصتی برای خبر کردن مسلمین نقاط دوردست نبوده، لااقل می‌توانستند اسامة بن زید را (که به فرمان پیامبر صلی الله علیه و آله فرمانده لشکر شده بود و در اردوگاه نزدیک مدینه قرار داشت) خبر کنند. در حالی که ابوبکر و عمر، تحت فرمان و رهبری اسامه بودند. زمانی که اسامه از جریان سقیفه باخبر شد، به مسجد آمد و فریاد زد: این چه غوغایی است که به پا کرده اید؟ چه کسی به شما اجازه داد برای خود خلیفه انتخاب کنید و بدون مشورت و اجازه مسلمانان و بزرگان این عمل را انجام دهید؟ عمر گفت: اسامه، دیگر کار تمام شده بیا و بیعت کن. اسامه عصبانی شد و گفت: پیغمبر صلی الله علیه و آله مرا امیر لشکر قرار داده و هنوز عزل نشده‌ام که بیایم و تحت فرمان شما باشم. اگر اردوی اسامه دور بود و نمی توانستند به علت عجله ای که داشتند او را باخبر نمایند، پس چرا علی علیه السلام و بقیه بنی هاشم و عباس عموی پیامبر صلی الله علیه و آله را که در همان شهر بودند باخبر نکردند؟ حتی صبر نکردند تا تمام امت مسلمان و بزرگان و عقلای مسلمین از صحابه که تعداد آنها کم هم نبود، صلاح و مشورت کنند. گویا فقط همین سه نفر در مملکت مسلمین بزرگتر و اختیاردار همه بودند. هر کدام از دو قبیله حاضر در سقیفه قصد تعیین و انتخاب خلیفه را نداشتند بلکه می‌خواستند برای خود امیر انتخاب کنند که البته ابوبکر و عمر، این ماجرا را به نفع خود تمام کردند. «بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله، عمر تا دم در خانه پیامبر صلی الله علیه و آله آمد وبه ابوبکر پیغام داد تا زود بیاید که کار مهمی با او دارد و جریان را به او گفت که عده ای در سقیفه جمع شده اند و باید زود برویم. با هم رفتند و بقیه بنی هاشم را که در منزل بودند باخبر نکردند. در راه ابوعبیده جرّاح را دیدند، او را نیز همراه خود بردند و سه نفری تعیین تکلیف برای امّت کردند. » [۱] حتی علمای اهل سنّت نیز اقرار کرده اند که: تجمع کاملی در مدینه صورت نگرفت. [۲] با شنیدن خبر انتخاب خلیفه در سقیفه، بنی هاشم و سعد بن عباده و طایفه خزرج و عده ای از قریش و هجده نفر از بزرگان صحابه مخالفت کردند از جمله: ۱- سلمان فارسی ۲- ابوذر غفاری ۳- مقداد بن اسود کندی ۴- عمار یاسر ۵- خالد بن سعید العاص ۶- بریدة الاسلمی ۷- ابی بن کعب ۸- خزیمة بن ثابت (ذو الشهادتین) ۹- ابوالهیثم بن التیهان ۱۰- سهل بن حنیف ۱۱- عثمان بن حنیف (ذو الشهادتین) ۱۲- ابو ایوب انصاری ۱۳- جابر بن عبدالله انصاری ۱۴- حذیفة بن الیمان ۱۵- سعد بن عباده ۱۶- قیس بن سعد ۱۷- عبدالله بن عباس ۱۸- زید بن ارقم. و عده ای از مهاجر و انصار و عباس عموی پیامبر صلی الله علیه و آله و فضل بن عباس و زبیر بن عوام بن عاص، خالد بن سعید و براء بن عازب که تعدادی از آنها از اکابر و بزرگان صحابه بودند، ولی همگی مخالفت کردند. آری و شد آنچه نباید می‌شد و سقیفه لکه ننگی بر تاریخ اسلام و مسلمین شد و عملاً پا بر روی دستورات پیامبر صلی الله علیه و آله و سفارشات ایشان گذاشتند. در حالی که رسول خدا صلی الله علیه و آله بارها فرموده اند: «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی ان تمسکتم بهما فقد نجوتم (و فی نسخه) لن تضلّوا بعدها ابداً»؛ من دو چیز بزرگ را در میان شما می‌گذارم که اگر به این دو چنگ زده و تمسک پیدا کنید، هرگز گمراه نمی شوید و قطعاً نجات پیدا می‌کنید و این دو، یکی قرآن کتاب آسمانی و دیگری عترت و اهل بیت من است. «مثل اهل بیتی کمثل سفینة نوح، من توسّل بهم نجی و من تخلّف عنهم، هلک. »؛ مثل اهل بیت من مثل کشتی نوح است. کسی که توسل به آنها بجوید، نجات می‌یابد و کسی که تخلّف و دوری از آنها بنماید، هلاک خواهد شد. «من و اهل بیت من درختی در بهشت
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   🔹🔸🔸 در دوران ▪️ اهل و پرچمهای 🌸✨ همچنین تمام مؤلفان بعدی، در خلال قرن‌ها بر این مسأله اتفاق نظر دارند، بگونه ای که ماجرای خروج صاحبان پرچم‌های سیاه در نزد آنان، امری کاملا روشن و ثابت بوده است، دلیل این ماجرا آن است که هیچ یک از راویان و دانشمندان نگفته اند که ممکن است این گروه مثلا اهل ترکیه و یا هند یا جای دیگری غیر از ایران باشند. بلکه عده ای از راویان و مؤلفان تصریح کرده اند که آنان ایرانیانند، حتی نام خراسانیها در برخی احادیث به چشم میخورد. چنان که در روایت مربوط به درفش‌های خراسان خواهد آمد. سوم: نهضت مذکور با نوعی مخالفت جهانی و جنگ روبرو خواهد شد، و در ابتدا علیه حاکم خود آنان صورت خواهد گرفت اما نزدیک ظهور تبدیل به قیامی فراگیر خواهد شد. چهارم: بر هر فرد مسلمان معاصر آنان واجب است که به یاری آنان برخیزد هر چند که در شرائط دشواری بسر برد حتی اگر لازم باشد که برای یاری آنان روی یخ و برف حرکت نماید. پنجم: این روایت از آینده و غیب خبر میدهد و یکی از معجزات نبوت نبی اکرم صلی الله علیه و آله است، زیرا آنچه آن بزرگوار از مظلومیت اهل بیت علیهم السلام و آوارگی و پراکندگی آنان در چهار گوشه جهان اطلاع داده، در طول قرون گذشته محقق شده است تا جایی که ما خاندانی را در طول تاریخ و در سطح جهان سراغ نداریم که مانند اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله و فرزندان حضرت علی علیه السلام و فاطمه علیها السلام با تبعید و آوارگی مواجه شده باشند. علاوه بر این مطالب، عبارت‌های موجود در روایت، اوصاف دقیقی از نهضت و قیام ایرانیان را در بر دارد، از این رو بخش هائی از آن را مورد ارزیابی قرار میدهیم. به نظر من این روایت با حدیثی که قبلا از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شد، ارتباط دارد. به عبارتهای امام باقر علیه السلام دقت کنید: " گویا میبینم گروهی از مشرق زمین خروج کرده اند " از این جمله میتوان فهمید که این قیام، از وعده‌های حتمی خداوند متعال است و این مفهوم همان جمله ای است که پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام چنین تعبیر کردند " گویا آن را میبینم " و یا " آن مسأله محقق شده " این گونه کلمات دلالت بر حتمی بودن و روشن بودن مسأله در ذهن شریف آنان به شکل حتمی دارد، گویا که آن ماجرا را میبینند بلکه میتوان گفت دلالت بر دیدن آنان با بصیرت ویژه ای دارد که خداوند به آنان عنایت فرموده و متناسب با مقام پیامبر صلی الله علیه و آله و مقام اهل بیت آن حضرت است. همچنین میتوان از این روایت فهمید که نهضت ایرانیان از طریق انقلاب است، زیرا مفهوم عبارت " خروج کرده اند " نیز همین است، به عبارت امام توجه کنید: " طالب حق اند اما آنها را اجابت نکنند، مجددا بر خواسته هایشان تأکید دارند، اما مخالفان نپذیرند، وقتی چنین شود. شمشیرها را به دوش کشیده در مقابل دشمن بایستند، آنگاه پاسخ مثبت گیرند ولی این بار خودشان نپذیرند تا آنکه همه قیام کنند و آن را جز به صاحبتان تحویل ندهند ". این پافشاری در حق جوئی ایرانیان تداوم مییابد، آنها از دشمنان خود " طالب حق اند " یعنی از ابرقدرتها میخواهند که در شئون زندگی آنان دخالت ننموده و دست از این مردم بردارند تا دارای استقلال باشند... اما به آنان اعتنا نمیکنند، تا مجبور به گرفتن سلاح شوند. ایرانیان در این نبردها به پیروزی میرسند، دشمنان خواسته اولیه آنها را میپذیرند اما دیگر دیر شده و شرائط دگرگون گشته و ایرانیان زیر بار آن نمیروند. پس از آن، انقلاب جدید مردم آغاز میگردد: " تا اینکه قیام کنند " انقلابی که متصل به ظهور حضرت میشود و با ظهور او، پرچم مبارزه را بدست وی میسپارند. در یکی از این روایت‌ها آمده است که ایرانیان پس از درخواستهای اولیه شان دست به مبارزه میزنند و در آن مبارزه به پیروزی میرسند: " آنان حق را طلب کنند اما اجابت نشوند پس به نبرد پردازند و پیروز شوند آنگاه خواسته آنان را بپذیرند ولی ایرانیان قبول نکنند ". توجه به این نکته در حدیث لازم است که از جمله " حق را طلب کنند اما اجابت نشوند " میتوان فهمید که اولا حق طلبی ایرانیان طی دو مرحله صورت میپذیرد یکی قبل از جنگ و درگیری و دیگری بعد از آن و ثانیا انقلاب فراگیر و گسترده آنان نزدیک به زمان ظهور حضرت خواهد بود " تا آنکه قیام کنند ". نکته دیگر اینکه حدیث مذکور، نهضت ابتدائی ایرانیان را با عبارت " خروج " مطرح کرد اما از نهضت دوم که متصل به ظهور حضرت است با عبارت " قیام " یاد نمود. از این بیان امام علیه السلام میتوان فهمید...... فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️ 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   🔹🔸🔸 در دوران ▪️ اهل و پرچمهای 🌸✨ از این بیان امام علیه السلام میتوان فهمید که نهضت دوم مهمتر و عظیم تر از نهضت ابتدائی و مرحله تکامل یافته آن است که طی آن ایرانیان با خیزش همگانی و قیام الهی خویش زمینه را برای ظهور حضرتش فراهم خواهند ساخت. ممکن است از بیان امام که فرمود " تا اینکه قیام کنند " و نفرمود " پس قیام میکنند " چنین استفاده شود که بین پاسخگویی دشمن به خواسته‌های ایرانیان و بین قیام بزرگ دوم آنان فاصله ای وجود داشته باشد. و شاید بتوان گفت این فاصله به خاطر مرحله ای از شک و تردید در میان آنان بوجود خواهد آمد و ریشه آن یا به جهت پیدایش خط فکری خاصی در بین خودشان است که فقط با گرفتن امتیاز از دشمن موافق است و یا به سبب شرائط خارجی که بر آنان تحمیل میگردد. اما سر انجام تفکر جناح دیگر غلبه پیدا نموده و مجددا قیام نموده و نهضتی گسترده و فراگیر به پا میدارند و این نهضت مقدمه ظهور حضرت مهدی علیه السلام میگردد. " کشته‌های آنها شهیدند " این گواه بزرگی است از امام باقر علیه السلام برای کسانی است که در نهضت و قیام ایرانیان کشته میشوند خواه در خروج اول آنان و یا زمان درگیری با دشمن و یا در قیام عمومی مردم. ممکن است گفته شود که گواهی امام باقر علیه السلام بر شهید بودن کشته هایشان دلیل بر نیت پاک رزمندگان و مظلومیت آنان دارد نه اینکه دلیل بر درستی نیت رهبران و خط فکری آنان باشد، در پاسخ باید گفت اگر ما این استدلال را هم بپذیریم، باز هم چنین تفسیر و توجیهی نمیتواند تکلیف انسان را در لزوم حمایت از آن نهضت تغییر دهد. اما جمله " اگر آن زمان را درک میکردم خودم را برای یاری صاحب آن امر نگه میداشتم " از حال خود حضرت خبر میدهد که اعلام مینماید که اگر نهضت آنان را درک کند، گرچه کشته‌های آنها شهیداند، اما برای درک ظهور و یاری حضرت مهدی علیه السلام خود را از خطرات حفظ میکند. این عبارت بر مقام با عظمت حضرت مهدی علیه السلام و یاران وی دلالت دارد، بگونه ای که امام باقر علیه السلام غبطه میخورند که ای کاش با آن بزرگوار باشند و از سوی دیگر، چنین عبارت‌هایی از حضرت باقر علیه السلام کمال تواضع و فروتنی او را نسبت به فرزندش حضرت مهدی علیه السلام گواهی میدهد. از این روایت میتوان فهمید که فاصله نهضت ایرانیان تا ظهور آن حضرت از مدت عمر یک انسان بیشتر نخواهد بود، چون ظاهر گفته امام باقر علیه السلام این است که اگر نهضت آنها را درک کند، جان خویش را حفظ مینماید و این حفظ جان بطور طبیعی است نه به شکل معجزه، و همین نشانه مهمی است بر این نکته است که ما در حال حاضر وارد دوران ظهور آن حضرت شده ایم و نهضت ایرانیان به ظهور آن حضرت نزدیک و متصل خواهد گردید. از لطیفه‌هایی که من در ارتباط با روایت درفش‌های مشرق زمین در گفته پیامبر صلی الله علیه و آله که فرمود: " باید به یاری آنان بشتابید هر چند با دست و پا رفتن روی یخ " شنیده ام داستانی است که برای یکی از علمای بزرگ تونس اتفاق افتاد. او در فصل زمستان و یخ بندان مسافرتی به ایران داشت، روزی هنگام خروج از هتل، روی یخ های محوطه به زمین خورد، یکی از دوستان همراهش جلو آمد تا به او کمک کند. آن عالم تونسی گفت: صبر کن، میخواهم خودم بلند شوم. سپس با کمک دستهایش با کندی از جا بلند شد و سر پا ایستاد، و گفت: هر وقت ما این روایت را درباره حضرت مهدی علیه السلام و یارانش میخواندیم و به این جمله پیامبر صلی الله علیه و آله که " باید به یاری آنان بشتابند هر چند با دست و پا رفتن روی یخ " میرسیدیم، با خود میگفتیم که حضرت مهدی علیه السلام از مکه ظهور میکند و در آنجا برف و یخ وجود ندارد که پیامبر با این تعبیر ما را امر فرموده است، اما اکنون معنای گفته پیامبر صلی الله علیه و آله را دانستم، از این رو سعی کردم که برف و یخ را با دست خود لمس نموده و خودم از زمین بلند شوم. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️ 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   🔹🔸🔸 در دوران ▪️ پرچم‌های از تا 🌸✨✨ روایت پرچم‌های سیاه از خراسان تا قدس این روایت را عده ای از علمای سنی مانند ترمذی در کتاب سنن ج ۳ ص ۳۶۲ و احمد بن حنبل در مسند و ابن کثیر در کتاب نهایه و بیهقی در کتاب دلائل نقل کرده اند و ابن صدیق مغربی در رساله خود که در رد ابن خلدون نوشته، آن را صحیح دانسته. عبارت حدیث این است: " درفش‌های سیاه از خراسان بیرون آیند که چیزی جلودارشان نیست تا در ایلیاء (قدس) به اهتزاز درآیند ". شبیه این روایت در منابع شیعه روایت شده و احتمال دارد که این روایت جزئی از روایت قبلی باشد [۱] . معنای حدیث، روشن و حاکی از تحرک نظامی و پیشروی نیروها از ایران به سوی قدس است که بیت ایل و ایلیاء نیز نامیده میشود. نویسنده مجمع البحرین گفته است که " إیل به زبان عبری و یا سریانی، نامی از نام‌های خداوند بزرگ است و کلماتی مانند جبرائیل، میکائیل و اسرافیل به معنای عبد الله و تیم الله (بنده خدا) و مانند اینها است. و ایل همان بیت المقدس است. و گفته شده بیت ایل به معنای خانه خدا است چون کلمه ایل به لغت عبرانی یعنی خدا " و در کتاب شرح قاموس گفته است که " کلمه ایلیا نام شهر بیت المقدس است ". محدثان تصریح کرده اند که مراد از این درفش‌های وعده داده شده، پرچم های عباسیان نیست (شعار دولت عباسیان، لباس و پرچم‌های سیاه بود) ابن کثیر در کتاب نهایه حاشیه ای بر این روایت زده و میگوید: " این درفش‌ها آنهائی نیست که بوسیله ابو مسلم خراسانی برافراشته و حکومت بنی امیه را برانداخت، بلکه درفش‌های سیاه دیگری است که همراه مهدی علیه السلام خواهد آمد [۲] ". برخی روایات که از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده، بین درفش‌های عباسیان که مسیر و هدفشان دمشق بوده و پرچمهای یاران مهدی علیه السلام که هدفشان قدس است، فرق گذاشته اند. از آن جمله روایتی است که ابن حماد از محمد بن حنفیه و سعید بن مسیب نقل کرده که گفت: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: " درفش‌هایی از ناحیه مشرق به اهتزاز درآید که مربوط به بنی عباس است و تا زمانی که اراده خداوند تعلق گیرد، باقی خواهد بود. سپس درفش‌های سیاه کوچکی از ناحیه مشرق بیرون آید و با مردی از نسل ابو سفیان و لشکریانش مبارزه کند و مردم را به طاعت مهدی سوق دهد. " [۱] بنی عباس در نهضتشان تلاش کردند تا روایات درفش‌های سیاه را به سود خود بر ضد بنی امیه معنا کنند و به مردم بقبولانند که جنبش، حکومت و درفش های برافراشته آنان همان چیزی است که در روایات پیامبر صلی الله علیه و آله بشارت داده شده و مهدی علیه السلام از خاندان آنهاست، از همین رو ابو جعفر منصور عباسی پسرش را مهدی نام گذاشت و سعی فراوان نمود تا قضات و راویان گواهی دهند که اوصاف حضرت مهدی که از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده بر پسرش منطبق است.... سرگذشت عباسیان در ادعای مهدویت و انتخاب پرچم و لباسهای سیاه در کتب تاریخ ضبط شده است این ترفند عباسیان در اوائل، مقداری به سود آنها تمام شد، اما این حیله گری به سرعت توسط دانشمندان، راویان حدیث و امامان علیهم السلام کشف و حقیقت، روشن گردید. زیرا هیچیک از آنان دارای صفات حضرت مهدی علیه السلام نبودند و آنچه را پیامبر صلی الله علیه و آله وعده فرموده بود بدست آنان تحقق نیافت و هیچکدام نتوانستند حتی در کاخ خود عدالت را برقرار سازند! به گفته برخی روایات، آخرین خلفای عباسی معترف بودند که مسأله ادعای مهدویت پدران آنها از ریشه و اساس جعلی و دروغ بوده است. به نظر میرسد ادعای مهدویت در حوادث پایانی قرن اول هجری زمینه مناسبی داشته، زیرا مسلمانان تحت سلطه بنی امیه سختی‌های زیادی را متحمل و عملا مظلومیت اهل بیت علیهم السلام را لمس میکردند، به همین جهت نقل روایاتی از پیامبر صلی الله علیه و آله مبنی بر مظلومیت اهل بیت و بشارت به ظهور حضرت مهدی علیه السلام در بین آنان متداول گشت. و همین موضوع زمینه مناسبی برای ادعای مهدویت عده زیادی از بنی هاشم و دیگران گردید. مانند موسی بن طلحة بن عبیدالله. ظاهرا عبد الله بن حسن مثنی از زبر دست ترین افرادی بود که برای فرزند خود محمد ادعای مهدویت نمود. او برای فرزندش از زمان تولد و طفولیت برنامه ریزی دقیق کرد و نام وی را محمد گذاشت، چرا که میدانست حضرت مهدی علیه السلام....... ---------- 📚منابع: [۱]: ۱. ملاحم و فتن ابن طاووس ص ۴۳ و ۵۸. [۲]: ۲. معجم أحادیث الإمام المهدی: ۱ / ۴۱۵ حدیث ۲۷۷. [۱]: ۱. نسخه خطی ابن حماد ص ۸۴ و ۸۵. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️ 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   🔹🔸🔸 در دوران ▪️ پرچم‌های از تا 🌸✨✨ نام وی را محمد گذاشت، چرا که میدانست حضرت مهدی علیه السلام هم نام پیامبر صلی الله علیه و آله است و سپس او را تحت تربیت و مراقبت ویژه قرار داد و از چشم مردم پنهان نگه داشت و با اشاعه افسانه هائی پیرامون فرزندش او را همان مهدی موعود معرفی کرد در کتاب مقاتل الطالبیین ص ۲۳۹ آمده است: " (محمد) فرزند عبد الله بن حسن که از کودکی از دید مردم پنهان بود، مردم را به سوی خویش فرا میخواند و خود را به آنان مهدی معرفی میکرد ". سپس میگوید: " به زبان مردم افتاد که محمد را مهدی صدا بزنند " [۱] عباسیان نیز قبل از آنکه از هم پیمانان حسنی خود روی گردان شوند، همین ادعا را ترویج میکردند. از عمیر بن فضل خثعمی روایت شده است که گفت: " در یکی از روزها که محمد فرزند عبد الله بن حسن مثنی از منزل پدرش خارج میشد، منصور عباسی را دیدم که با غلام سیاه و اسبش جلو در ایستاده بود، منصور انتظار محمد را میکشید همین که او خارج شد منصور برخاست و ردایش را گرفت تا سوار اسب شود، سپس لباس او را روی زین اسب مرتب نمود تا محمد از آنجا دور شد، من منصور را میشناختم ولی محمد را نمیشناختم از منصور سؤال کردم: او کیست که این همه احترامش کردی؟ رکابش را گرفته و لباسش را مرتب نمودی؟ گفت: آیا او را نمیشناسی؟ گفتم نه. گفت این شخص محمد فرزند عبد الله بن حسن بن حسن، مهدی ما اهل بیت است ". [۲] به احتمال قوی عباسیان ادعای مهدویت را، از هم پیمانان و شرکاء حسنی آموختند تا از آن در مبارزات خود علیه بنی امیه استفاده کنند که در اینجا محل بحث آن نیست. اما به هر حال نزد راویان و تاریخ نویسان، شکی نیست که درفش‌های سیاهی که در این روایت و روایت‌های دیگر وعده داده شده، پرچمهایی ست که مهیا کننده ظهور حضرت مهدی علیه السلام است. حتی اگر روایات پرچمهای بنی عباس را صحیح بدانیم. چون گفتیم که روایات، بین این دو پرچم فرق گذاشته و واقعیت امر نیز چنین است که مهدی مورد ادعای عباسیان و دیگران با ویژگی‌های امام زمان عجّل الله فرجه الشّریف تطبیق ندارد و از طرفی اشاره نمودیم که مسیر و هدف درفش‌های عباسیان دمشق و مسیر پرچمداران و یاران حضرت مهدی علیه السلام قدس شریف خواهد بود. گرچه این روایت، ماجرای درفش‌های سیاه را مختصر بیان کرده اما در عین حال رسیدن به هدف را در آن مژده داده است، هر چند که دشواری‌های فراوانی در راه رسیدن آنها به قدس وجود داشته باشد. زمان ظهور این پرچمها در این روایت ذکر نشده اما روایات دیگر میگویند: رهبری این درفش‌ها به عهده صالح بن شعیب موعود است. از محمد بن حنفیه چنین نقل شده: " درفش‌های سیاهی به اهتزاز درآید که مربوط به بنی عباس است، سپس پرچمهای دیگری از سوی خراسان به اهتزاز درآید که حاملان آن کلاه‌های سیاه و لباسهای سفید بر تن دارند، پیشاپیش آنان مردی است بنام صالح از قبیله تمیم، طرفداران سفیانی را شکست دهند. تا در بیت المقدس فرود آیند و پایگاه دولت مهدی علیه السلام را فراهم آورند ". [۱] به نظر میرسد که مراد از این حرکت به طرف قدس، حمله حضرت مهدی علیه السلام برای آزادی فلسطین و قدس است، اما احتمال دارد که منظور، آغاز حرکت خراسانیها به سوی قدس باشد. حرکتی که قبل از ظهور صورت میپذیرد. ---------- 📚منابع: [۱]: ۱. مقاتل الطالبین ص ۲۴۴. [۲]: ۲. همان کتاب ص ۲۳۹. [۱]: ۱. کتاب ابن حماد ص ۸۴. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️ 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔹🌸 سال از آل بلند 🌼🍂 در فرمایش امام صادق (علیه السلام) آمده: دختران فاطمه (علیها السلام)، در مصیبت امام حسین (علیه السلام) یقه پاره کرده، و سیلی به صورت زدند، و لباس سیاه بر تن کردند، و باکی از سرما و گرما نداشتند، و پنج سال از خانه آل هاشم، دودی بلند نشد، و امام زین العابدین غذای ماتم بر آن‌ها تهیّه می‌کرد، و از هیچ گونه وسیله زینتی حتی شانه زدن به مو، استفاده نکردند، تا سر ابن زیاد خدمت امام زین العابدین (علیه السلام) رسید ۲۱۷. پوشی در سوگ اهل (به شایانی است 🌸🍃🍃 نگارنده گوید: مناسب است در اینجا مطلبی را بنویسم که، بیان آن اهمیّت به سزائی دارد، و آن اینکه چطوری که در این حدیث خواندید که، دختران فاطمه (سلام الله علیها) در مصیبت امام حسین (علیه السلام) لباس سیاه به تن کردند، گاهی سؤال می‌شود جامه سیاه پوشیدن در سوگ چهارده معصوم (علیه السلام)، از قانون کراهت مطلق سیاه پوشی جداست؟ یا اینکه هر دو یک حکم را دارند؟ در جواب باید گفت بلی سیاه پوشی در ماتم اهل بیت مکروه که نیست، مطلوبیت شایانی هم دارد، مخصوصاً در این زمان که یک نوع شعار ضدّ وهابی‌ها حساب می‌شود، یکی از فضلای قم (آقای شیخ علی ابوالحسنی) در اثبات این مدّعا کتابی نوشت، به نام سیاه پوشی در سوگ ائمه نور علیهم السلام، و در آن از جهات مختلف در اثبات این حقیقت قلم فرسايی فرمود، خداوند جزای خیر به ایشان مرحمت کند که، ما را از تحقیقات بیشتری، در این زمینه بی نیاز کرد، و لذا آدرس دلايلی را که می‌آوریم از کتاب ایشان می‌دهیم، و ما توفیقی الا بالله. کپی فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔹🌸 پوشی در سوگ اهل (به شایانی است 🌸🍃🍃 اما دلايل: ۱) امام حسن (علیه السلام) در روز بیست و یکم رمضان، پس از دفن پدر بزرگوارش، در وقتی که در مسجد کوفه برای مردم خطبه مي‌خواند، لباس سیاه پوشیده بودند، مدارکی را که بر این مطلب ارائه کرده، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، و کتاب مقتل الامام امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه السلام)، به قلم ابن ابی الدنیا، و اثبات الوصیه مسعودی، و مدارک دیگری که در پاورقی آورده است ۱۱۱- ۱۱۳. ۲) مرحوم مامقانی قدس سره، در رساله مجمع الدرر فی مسائل اثنی عشر، به نقل از شرح نهج البلاغه معتزلی، از اصبغ بن نباته روایت کرده که، امام حسن و حسین (عليهما السلام) را در شهادت امیرالمؤمنین (علیه السلام)، در مسجد کوفه سیاه پوش دیده است ۱۱۳ و ۲۳۳. ۳) مرحوم مجلسی و نوری در بحارالانوار و مستدرک الوسائل به نقل از طریحی، در کتاب منتخب، جلد ۲، صفحه ۴۸۲، وقتی یزید اسراي اهل بیت (عليهما السلام) را آزاد گذاشت، هیچ زن هاشمی و قريشی نماند، مگر اینکه برای امام حسین (علیه السلام) سیاه پوش شدند ۱۲۶. ۴) در مقتل ابی مخنف آمده، وقتی نعمان بن بشیر در مدینه اعلان شهادت امام حسین (علیه السلام)، و رسیدن اسراي اهل بیت را به مدینه کرد، همه مخدّرات مدینه سیاه پوش شدند، و ناله سر دادند ۱۲۷. ۵)‌ام سلمه دختر عمّه پیغمبر (صلی الله علیه و آله)، و همسر آن حضرت، پس از شنیدن خبر شهادت امام حسین (علیه السلام)، در مسجد پیغمبر (صلی الله علیه و آله) قبّه سیاه پوش زده، و جامه سیاه پوشید ۱۳۰. ۶) طبق روایت بصائر الدرجات از امام صادق (علیه السلام)، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نزدیکی‌های شهادتش، بر خلاف رسم همیشگی اش که، لباس سفید می‌پوشید، با پیراهن سیاه بر مردم ظاهر شد، و آنان را موعظه فرمود ۱۰۵ این حدیث حاکی از این است که در سياه پوشي مشكلي نيست سیاه پوشی بنی عباس در اوّل کارشان، جنبه عزاداری در سوگ شهداي اهل بیت (عليهما السلام) را داشت (طبق رسم زمان که عزاداران لباس سیاه (می پوشیدند) لکن بعدها جنبه شعار به خود گرفت، و به احتمال قوی نهی ائمه (علیه السلام) از سیاه پوشی، مربوط به جنبه شعاری بوده است، و عمل خود رسول الله (صلی الله علیه و آله) بهترین شاهد بر اصل جواز است، و احیاناً اگر اصل پوشیدن سیاه در مواقع عادی مذموم باشد، دلايل شش گانه بالايی به علاوه هفتمی که می‌آید، شاهد است بر روا، و مطلوب بودن آن، در مصائب اهل بیت (عليهما السلام) است. ۷) فاضل محترم آقای ابوالحسنی، به علاوه دلايلی که از روایات و غیر آن‌ها آورده، و حقیر به یک قسمت آن‌ها پرداخت كردم، فتاوی ۳۷ نفر از بزرگان مراجع از قدیم، و از متأخرین را آورده، و زینت بخش کتابش قرار داده است، برای نمونه متن فتوای مرحوم صاحب عروه را می‌آوریم،: سیاه پوشی در عزای سالار شهیدان راجح، و موجب خشنودی پیغمبر (صلی الله علیه و آله)، و ائمه هدی است، صلوات الله علیهم اجمعین ۲۰۹ مضافاً بر آنچه گذشت، عمل بزرگان بعضی از مراجع هم، جاری بر این شده است، ما خودمان آقای مرعشی نجفی را دیدیم، و آقای ابوالحسنی عکس ایشان را با لباس سیاه، در صفحه ۲۲۱ آورده است، و در پاورقی صفحه ۲۲۹، از قول آقای عرفانیان آورده که، ایشان شاهد سیاه پوشی آقای خويی، در وفیات ائمه (علیه السلام)، خصوصاً محرم و صفر بوده است، علاوه بر پیراهن مشکی، عبا و قبایشان را نیز، سیاه انتخاب می‌کردند، آقای ابوالحسنی مقاله استدلالی، در این بحث، از جناب آقای لطف الله صافی، در شش صفحه آورده، اول آن در صفحه ۲۲۳ می‌باشد، به بعضی از فقرات آن اشاره می‌کنیم، که اهلش را به کار آید: در کراهت پوشیدن جامه سیاه، گاهی به اجماع و اخبار چنگ زده می‌شود، اجماع محصّل نیست، و در صورت محصل بودن به احتمال قوی مدرک مجمعین اخبار مسئله باشد، پس کاشف جدید از قول معصوم (علیه السلام) نمی شود، و اخبار هم ضعاف و مراسیل است، تسامح را در ادلّه مکروهات جریاً، علی التسامح در ادله مستحبات، اثبات حکم شارع بر کراهت نمی کند، تازه تسامح در ادله سنن خودش محلّ خدشه است، زیرا دادن ثواب بر عملی که بر آن ثوابی از پیغمبر (صلی الله علیه و آله) رسیده، اثبات استحباب آن عمل نمی کند، و کراهت وقتی ثابت می‌ شود که، عنوان تشبّه بر ظلمه بنی عباس موجود باشد، چطوری که از خود اخبار استفاده می‌شود، و علی فرض اینکه اصل پوشیدن جامه سیاه کراهت داشته باشد، قدر متیقن از آن غیر پوشیدن در عزای ائمه (عليهما السلام) است، و اگر اخبار را مدرک کراهت پوشیدن جامه سیاه بدانیم، باز شمول اطلاق و عموم آن ها، در عزاداری قابل منع است. کپی فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫