eitaa logo
یـ‍‍‌‌‍‍ـاوک‍ـــی‍ـ‍ـل
363 دنبال‌کننده
7 عکس
0 ویدیو
33 فایل
🔻پی وی مدیر🔻 @Ms_Habibi_110 ❌کپی مطالب بدون لینک حرام است.❌ ➕ موضوعات درخواستی http://eitaa.com/joinchat/1989476365C67c6c5181d
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 -- در ساعت 17 روز دوازدهم دی ماه ۱۳۹۴  از طریق مرکز فوریت های پلیسی 110 ، یک فقره کشف جسد در مسیر رودخانه کن واقع در روستای جهان آباد به کلانتری 170 کهریزک اعلام و با حضور مأموران کلانتری در محل و تأیید خبر ، موضوع برای بررسی‌های تخصصی به تیم بررسی صحنه جرم اداره دهم و تشخیص هویت پلیس آگاهی تهران بزرگ ارجاع شد . در اولین مرحله از تحقیقات، کارآگاهان اداره دهم با بررسی پرونده های فقدانی موفق به شناسایی هویت متوفی به‌نام مرتضی و 24 ساله  شدند که بنا بر طرح شکایت اعضای خانواده اش ، در تاریخ یازدهم دی ماه از خانه خارج شده و پس از آن مراجعتی به منزل نداشته است. با شناسایی خانواده مقتول در شهرستان اسلامشهر ، همسر مقتول با حضور در اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ به کارآگاهان گفت: همسرم دارای مغازه فروش کفش و کتانی در منطقه عبدل آباد است و در ساعت هشت روز جمعه طبق روال هر روز ، برای رفتن به مغازه از خانه خارج شد و پس از آن مراجعتی به خانه نداشت و گوشی تلفن همراهش نیز خاموش شد. در همان مراحل اولیه تحقیقات،  کارآگاهان اداره دهم اطمینان پیدا کردند که انگیزه وقوع جنایت نمی‌توانسته انجام سرقت یا اختلافات مالی و درگیری فرد یا افرادی با مقتول بوده باشد ؛ لذا در ادامه رسیدگی به پرونده ، تحقیقات بر روی اعضای خانواده مقتول آغاز و کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که مقتول و همسرش به نام لیلا 18 ساله طی یک ازدواج کاملا سنتی و البته بدون لحاظ شدن رضایت آنان و صرفا بواسطه نشانه گذاری طرفین در دوران طفولیت، پنج سال پیش با یکدیگر ازدواج کرده و طی این مدت نیز درگیری های متوالی با یکدیگر داشته اند ؛ همچنین در ادامه مشخص شد که لیلا ، پیش از ازدواجش دارای خواستگار دیگری به‌نام حسن . الف بوده و علاقه شدیدی نیز میان آنها وجود داشته است. کارآگاهان اداره دهم با اطمینان از وقوع جنایت در محلی دیگر و احتمال وقوع جنایت خانوادگی، به تحقیق از همسر مقتول پرداختند ؛ تحقیقات از لیلا از ساعت هشت صبح روز هجدهم مرداد ماه ۱۳۹۵ آغاز شد که سرانجام در ساعت 16 همان روز لب به اعتراف گشود و به مشارکت در قتل عمـد و مرگ همسرش اعتراف کرد. با اعتراف صریح متهم مبنی بر ارتکاب جنایت توسط حسن . الف ، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی ضمن شناسایی مخفیگاه حسن در شهرستان اسلامشهر و انجام هماهنگی با مقام قضایی ، به این شهرستان اعزام شده و در حالیکه وی قصد داشت تا با یک دستگاه خودرو پراید مشکی از محل متواری شود ، او را نیز تنها پس از چند ساعت از اعتراف لیلا و در همان تاریخ دستگیر و به اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل کردند . حسن . الف پس از انتقال به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ ، صراحتا به ارتکاب جنایت اعتراف کرد اما پس از اطلاع از اظهارات لیلا مبنی بر مشارکت نداشتن در ارتکاب جنایت به کارآگاهان گفت: با هماهنگی که از قبل با لیلا داشتم او زمینه قتل را آماده کرده و گفته بود که در ساعت  2:30  بامداد پیش او بروم و عشقم را به او ثابت کنم ، به منزل آنها رفتم . در حالیکه مقتول داخلِ خانه خواب بود ، تا ساعت 3:30 بامداد  در  حیاط  با هم صحبت می کردیم ؛ بعد به همراه لیلا وارد اتاق شدم و بالای سر مقتول رفتم و پس از مقداری کشمکش ، با چکشی که از چند روز قبل به لیلا داده بودم  و او آن را در خانه مخفی کرده بود، ضربه‌ای به سر مقتول زدم ؛ همزمان با من ، لیلا نیز یک بالشت را روی صورت مقتول فشار می‌داد تا صدایش در نیاید چون پدر و مادر لیلا در منزل کناری زندگی می‌کردند . بعد از اینکه مقتول جانش تمام شد شوکه شده بودم،  حتی یک لحظه می خواستم تا آنجا را ترک کنم. از لیلا مقداری پارچه گرفته و دست و پای مقتول را بستم  و جسد را داخل کیسه پلاستیکی گذاشتم و با کمک لیلا ، مقتول را تا حیاط آوردیم . او داخل کوچه را دید و کسی نبود  من ماشین خودم را آوردم جلوی در خانه و  بعد مقتول را با همدیگر روی صندلی عقب ماشین گذاشتیم و داخل یک رودخانه انداختیم. http://eitaa.com/joinchat/1989476365C67c6c5181d
يکشنبه ۶ آبان ۱۳۸۶ ساعت ۱۲:۱۸ 🔴منبع آگاه نیروی انتظامی کردستان ضمن تایید خبر قتل دختر خردسال در یکی از روستاهای شهرستان قروه در استان كردستان، گفت: مقتول يك دختر 9 ساله به نام سیرا بود كه توسط پسر عمویش به طرز فجيعي به قتل رسيد.  این منبع آگاه افزود: -- فردي به نام محمد امین كه 30 سال دارد، چند روز پيش با حمله ناگهاني این دختر خردسال را به قتل مي‌رساند و با تحقيقات انجام شده از سوي پليس، مشخص شد كه قتل مذكور در رابطه با قتل‌های ناموسی است.❌ وی در تشریح انگیزه‌هاي این قتل گفت: 👈ماجرا از اين قرار است كه پدر این دختر با همسر برادرزاده خود رابطه پنهانی و نامشروع داشته است كه اطلاع از اين امر موجب خشمگین شدن برادرزاده وي مي شود. برادرزاده به دنبال پدر اين كودك و تلافی است كه در مسير به دختر خردسال برخورد كرده و براي انتقام جويي گلوی این دختر 9 ساله بی گناه را در زمین های کشاورزی خارج از روستا با چاقو مي‌برد و وي در دم جان مي دهد.😔 http://eitaa.com/joinchat/1989476365C67c6c5181d
🔴بازپرس ویژه قتل دادسرای مشهد جزئیات قتل دختر مشهدی را تشریح کرد. -- قاضی علی اکبر احمدی نژاد : دختر جوانی که با ضربات چاقو در یک منزل مسکونی کشته شده بود، در حالی‌که آخرین نفسهایش را می‌کشید نام قاتل خود را با خون ریخته شده از پیکرش بر روی دیوار نوشت.💉 وی افزود: ساعت ۱ و ۳۰ دقیقه بامداد ماجرای جنایی وحشتناکی در یک منزل مسکونی واقع در خیابان ایثارگران مشهد به قاضی ویژه قتل عمد اعلام شد. بازپرس ویژه قتل دادسرای مشهد در ادامه تصریح کرد: با حضور کاراگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی در محل مشخص شد دختر ۲۰ ساله با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده است، اما او در آخرین لحظات عمر خود با خون روی دیوار اسم قاتلش را نوشته بود. همچنین وجود موهای مردانه بین انگشتان مقتول حکایت از آن داشت که دختر ۲۰ ساله در برابر خواست شوم قاتل به دفاع از خود پرداخته است. وی خاطرنشان کرد: با پیگیری های کاراگاهان، "قاتل" که یکی از بستگان مقتول بود دستگیر شد و پس از ۸ ساعت بازجویی به قتل دختر خاله اش اعتراف کرد.😔 http://eitaa.com/joinchat/1989476365C67c6c5181d
...🔪🔪 ! 😔 سحرگاه ۲۸ خردادماه سال ۱۳۹۰ يكي از رفتگران شهرداري هنگام جارو زدن كوچه ابوالحسني در خيابان محمودي با جسد مرد ميانسالي كه با ضربات چاقو كشته شده بود، روبه‌رو شد و مأموران پليس را با‌خبر كرد. لحظاتي بعد كه مأموران كلانتري ۱۰۶ نامجو در محل حاضر شدند، زن ميانسالي كه متوجه حضور پليس شده بود، از خانه‌اش خارج شد و به مأموران گفت كه مقتول شوهر اوست. مأموران هنگام تحقيق از اين زن که مدعی بود شوهرش دیشب از خانه بیرون رفته وبرنگشته ، متوجه آثار خراشيدگي روي دست‌هايش و همچنين رد خوني از خانه مقتول تا كنار جسد شدند، پس از بازرسي از خانه مقتول آثار خون روي ديوارهاي خانه نيز مشاهده شد. ماموران به دستور بازپرس ويژه قتل، زن ۴۵ ساله را كه فريده نام داشت، بازداشت كردند.   فريده در اولين بازجويي‌ها به قتل شوهر۴۹ساله اش اقرار كرد و گفت: مدتي قبل پسر جواني به خواستگاري دختر ۱۶ ساله‌ام كه مهسا نام دارد، آمد اما شوهرم با ازدواج آنها مخالفت كرد. دخترم وقتي با مخالفت پدرش مواجه شد تصميم به قتل او گرفت و از من خواست به او در قتل پدرش كمك كنم. من هم موافقت كردم و با كمك هم مرتكب قتل شديم.  نماينده دادستان تهران متهمان را گناهكار دانست و براي آنها درخواست مجازات قانوني كرد. سپس مادر مقتول به عنوان ولي‌دم به جايگاه آمد و گفت: من براي عروس و نوه‌ام درخواست قصاص دارم. چند ماه بود كه مي‌خواستم پسرم را ببينم، اما عروسم مانع مي‌شد تا اينكه او را به قتل رساند. من حتي موفق نشدم جسد پسرم را ببينم، به خاطر همين از هر دوي آنها شكايت دارم.  قاضي محمدسلطان همت‌يار سپس فريده را به جايگاه دعوت كرد. اوگفت: از كاري كه كرده‌ام، خيلي پشيمان هستم. هر شب در زندان كابوس مي‌بينم و به بيماري اعصاب و روان دچار شده‌ام. او ادامه داد:وقتي شوهرم به من گفت به سومين خواستگار هم جواب منفي بدهم، دخترم حرف‌هاي من و پدرش را شنيد. بعد هم به من گفت اگر تصميم پدرش عوض نشود، خودكشي مي‌كند يا از خانه فرار مي‌كند. مهسا كه خيلي عصباني بود، به من گفت مي‌خواهد پدرش را به قتل برساند و از من خواست به او كمك كنم،‌ من هم قبول كردم.  قاضي از متهم سؤال كرد: آيا علت مخالفت شوهرت با ازدواج آنها را سؤال كردي؟ متهم جواب داد: خير. فرصت نشد تا از او دراين باره سؤال كنم يا با هم حرف بزنيم. قاضي: چرا از شوهرت سؤال نكردي؟ متهم جواب داد: اشتباه كردم.  قاضي سؤال كرد: مگر شما خوشبختي دخترت را نمي‌خواستي؟  متهم جواب داد: بله. اين همان چيزي بود كه هميشه آرزوي آن را داشتم. هر مادري آرزو دارد كه خوشبختي دخترش را ببيند. قاضي: مگر خواستگار دخترت چه ويژگي داشت كه به مرگ شوهرت راضي شدي و سرانجام به خواسته خودت هم نرسيدي؟ متهم سكوت كرد.  قاضي : آيا با شوهرت اختلاف داشتي؟ متهم جواب داد: سال‌ها بود كه در رفتار زناشويي‌مان اختلاف داشتيم. سپس ادامه داد: ...  نوبت به مهسا رسيد تا از اتهام خودش دفاع كند. او كه در طول جلسه با شانه‌هايي لرزان به حرف‌هاي مادرش گوش مي‌داد، وقتي مقابل هيئت قضات ايستاد گفت: همه بدبختي‌هاي من در زندگي به گردن مادرم است. مهسا توضيح داد: من قبول دارم كه در قتل پدرم شركت داشتم. من تنها دختر خانواده بودم و پدرم مرا خيلي دوست داشت، اما گاهي مقابل من فيلم‌هاي مبتذل نگاه مي‌كرد و اين موضوع مرا عصباني مي‌كرد. وقتي پدرم با سومين خواستگارم مخالفت كرد علت را از مادرم پرسيدم.  مادرم گفت پدرت تحقيق كرده و متوجه شده كه پسر جوان معتاد و صاحب زن و فرزند است، اما من حرفش را باور نكردم چرا كه آن پسر را دوست داشتم و تصميم گرفتم تا پدرم را به قتل برسانم.  در اين لحظه مهسا به هيئت قضايي گفت: مي‌خواهم مطالبي را بيان كنم كه در روند رسيدگي به پرونده‌ام تأثير دارد اما بايد به صورت غيرعلني باشد. سپس قاضي همت‌يار براي لحظاتي جلسه را غيرعلني اعلام كرد. پس از آن مهسا در ادامه اعترافاتش گفت: وقتي از مادرم خواستم در قتل به من كمك كند، او بدون درنگ با خواسته من موافقت كرد.  شب حادثه وقتي او را با شربت مسموم كرديم، به طبقه بالا رفتيم. پدرم در خواب عميق بود كه من بالش را جلوي دهانش گذاشتم و از مادرم خواستم كار را تمام كند. مادرم هم سه ضربه چاقو به او زد. پدرم ناگهان از خواب پريد و شروع به التماس كرد تا او را نكشيم. وقتي پدرم روي زمين افتاد به طرف مادرم رفتم و چاقو را از او گرفتم و چند ضربه ديگر به او زدم، اما او هنوز نفس مي‌كشيد. بعد هم پتويي جلوي دهانش گرفتم تا اينكه كشته شد. سرانجام جسد او را در پارچه‌اي پيچيديم و پشت درخانه گذاشتيم.  فریده که مدعی شده بود مقتول رادر خواب کشته مهسا به بیدار شدن پدرش و التماس او اعتراف کرد😔 ... http://eitaa.com/joinchat/1989476365C67c6c5181d
شبی که نداشت.... مادر و دختر۳ساله اش اول بهمن سال ۹۲ در آپارتمانی واقع در خیابان زمزم تهران کشته شدند. روز بعد حادثه وقتی کارآگاهان در صحنه حادثه حاضر شدند ابتدا با توجه به پارگی شیلنگ گاز گمان بردند مادر و دختر بر اثر مسمومیت با گاز به کام مرگ فرو رفته‌اند. مادر و دختر در تهران اما پس از تحقیقات تخصصی و افشای سرقت از خانه و همچنین اعلام نظریه پزشکی قانونی، کارآگاهان پی بردند مادر و دختر قربانی جنایتی مرموز شده‌اند. دو سال از وقوع جنایت گذشت و هیچ ردپایی از عامل جنایت پیدا نشد.تا اینکه با کشف گوشی به سرقت رفته زن جوان، سرنخ مهمی به دست کارآگاهان جنایی افتاد. صاحب گوشی گفت: این تلفن همراه را دامادش تـازگی به او هدیه داده است.وقتی مرد جوان – داماد – دستگیرشد و تحت بازجویی قرار گرفت مشخص شد او از اقوام دور مادر و دختر بوده است. متهم پس از چند مرحله بازجویی سرانجام پرده از راز قتل برداشت.صبح دیروز مرد جوان به اتهام قتل زن جوان ودختر سه ساله اش و سرقت ۱۵ میلیون تومان پول نقد، طلاجات وگوشی تلفن همراه، برای محاکمه در برابرقاضی باقر قربانزاده-رئیس شعبه دهم دادگاه کیفری تهران-وقاضی محمود غفاری-مستشاردادگاه- ایستاد.در آغاز جلسه دادگاه نماینده دادستان متن کیفرخواست را خواند. سپس پدر ومادر سحر از قضات تقاضای قصاص قاتل را کردند.پدر«دختر سه ساله» هم خواستار قصاص قاتل فرزندش شد.آنگاه متهم به قتل پای میز محاکمه ایستاد تا به سؤالات قضات پاسخ دهد. 🔴شغلت چه بود؟ کارگر یک کشتارگاه مرغ در شهرستان بودم. 🔴سابقه کیفری داری؟ نه ندارم. 🔴چگونه با مقتول آشنا شدی؟ سحر را قبل از اینکه ازدواج کند می‌شناختم.او از بستگان دورمان بود و وقتی ازدواج کرد از شهرستان به تهران آمد.اما چون او را دوست داشتم به سراغش رفتم. 🔴متاهل هستی؟ بله دو فرزند دارم. 🔴چی شد که سحر را کشتی؟ متهم در این لحظه سکوت کرد اما قاضی قربانزاده با توجه به اقرار‌های گذشته‌اش به او گفت: «شب حادثه چون تصورمیکردی که سحر با افراد دیگری هم در ارتباط است به او ظنین شدی و گوشی‌اش را خواستی. بعد سر همین موضوع به خانه‌اش رفتی.اما وقتی گوشی را به تو نداد با پتو خفه‌اش کردی.همان موقع دختر سه ساله اش هم از خواب بیدار شد و وقتی دیدی متوجه مرگ مادرش شده سعی کردی او را بخوابانی اما دخترک به خواب نرفت و تو با روسری که در اتاق افتاده بود، او را هم خفه کردی. 🔴آیا اتهام قتل این مادر و دختر را قبول داری؟ متهم جواب داد: بله هرآنچه گفتید قبول دارم. 🔴چرا بعد از کشتن آنها شیلنگ گاز را پاره کردی؟ متهم بازهم حرفی نزد و رئیس دادگاه با اشاره به محتوای پرونده گفت: می خواستی با این کار مرگ آنها را بر اثر مسمومیت گاز جلوه دهی.بعد هم سراغ تلفن همراه سحر رفتی که هنگام گشتن اتاق خواب در کشوی میز ۱۵ میلیون تومان پول نقد، طلا و گوشی تلفن او راهم به سرقت بردی…. 🔴آیا اقرارهایت راقبول داری؟ قبول دارم. پس از اعتراف متهم، وکیل او در جایگاه ایستاد ودر دفاع از موکلش گفت: اگرچه سلامت روانی موکلم تأیید شده اما او هنگام ارتکاب این جنایت دچار جنون آنی شده است. دراین موقع قاضی گفت: موضوع سلامت روانی متهم تأیید شده و طرح این موضوع دراین مرحله موضوعیت ندارد و قابل دفاع نیست. http://eitaa.com/joinchat/1989476365C67c6c5181d