eitaa logo
یادِ شهدا
1.1هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
2 فایل
مقام معظم رهبری: گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست.‌ 💌این دعوتی از طرف شهداست؛ شهدا تو رفاقت سنگ تموم می‌ذارن و مدیون هیچکس نمی‌مونن! کپی با ذکر صلوات برای سلامتی و فرج امام زمان✅ ادمین کانال @yade_shoohada
مشاهده در ایتا
دانلود
💔بخوان دعای فرج را؛ دعا اثر دارد... 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ 💫وَ قُوَّتِي نُورَ الْعَمَلِ 💫وَ لِسانِي نُورَ الصِّدْقِ 💫وَ دِينِي نُورَ الْبَصائِرِ مِنْ عِنْدِكَ 💠و نیرویم را با نور عمل 💠و زبانم را با نور راستی 💠و دینم را با نور بینائی‌هایی از سوی خود «روزتون پر از نگاه خاص امام زمان عجل الله و شهدا» 🌹 🥀 @yaade_shohadaa
🥀«۴ مهر ماه» 🌹زندگی زیباست؛ شهادت زیباتر🌹 💔شهید مدافع وطن مجید باوفا در متولد سال ۱۳۷۱ در مشهد و خانواده ای مذهبی بود چهارم مهرماه ۹۲ به همراه سایر همرزمانش جهت انجام عملیات به وسیله یک دستگاه خودرو از هنگ خارج شدند که در جاده اصلی شهرستان جکیگور به راسک،به علت برخورد با تله انفجاری که توسط اشرار و معاندین نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران کار گذاشته شده بود دچار جراحات سنگینی می شود و به فیض شهادت نائل می آید. ♦️هدیه به روح شهید بزرگوار مجید باوفا «صلوات» 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀امام خمینی«ره»: اگر روزی اسراء برگشتند و من نبودم، درود مرا بـه آن‌ها برسانید و بگویید خمینی در فکرتان بود. ❤️‍🔥شهید والامقام «امین تیری» 💔شهید در سال ۱۳۲۵ در خانواده ای مذهبی در شهر کرمانشاه به دنیا آمد. دوران تحصیل را تا ششم ابتدایی به پایان رسانید و سپس به استخدام ارتش در آمد . شهید امین تیری عضو کادر ارتش بود که در تاریخ سوم شهریور ۱۳۵۹ در منطقه بازی دراز به اسارت نیروهای بعثی در می آید و سپس در تاریخ چهارم بهمن ۱۳۶۷ به میهن اسلامی بازمی گردد. وی در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۳۸۴ در اثر سانحه تصادف به شهادت رسید. ♦️قرائت «سوره حمد» هدیه به روح مطهرش. بیست‌ودوم 🥀 @yaade_shohadaa
🌾 رمان (بدون تو هرگز) 🌾قسمت: ۵۳ 🌾 حمله چند جانبه ماجرا بدجور بالا گرفته بود …  همه چیز به بدترین شکل ممکن … دست به دست هم داد تا من رو خورد و له کنه … دانشجوها، سرزنشم می کردن که یه موقعیت عالی رو از دست داده بودم …  اساتید و ارشدها، نرفتن من رو یه اهانت به خودشون تلقی کردن …  و هر چه قدر توضیح می دادم فایده ای نداشت …  نمی دونم نمی فهمیدن یا نمی خواستن متوجه بشن … دانشگاه و بیمارستان …  هر دو من رو تحت فشار دادن که اینجا، جای این مسخره بازی ها و تفکرات احمقانه نیست …  و باید با شرایط کنار بیام و اونها رو قبول کنم … هر چقدر هم راهکار برای حل این مشکل ارائه می کردم …فایده ای نداشت …  چند هفته توی این شرایط گیر افتادم …شرایط سخت و وحشتناکی که هر ثانیه اش حس زندگی وسط جهنم رو داشت … وقتی برمی گشتم خونه …  تازه جنگ دیگه ای شروع می شد… مثل مرده ها روی تخت می افتادم … حتی حس اینکه انگشتم رو هم تکان بدم نداشتم …  تمام فشارها و درگیری ها با من وارد خونه می شد … و بدتر از همه شیطان …کوچک ترین لحظه ای رهام نمی کرد …  در دو جبهه می جنگیدم …  درد و فشار عمیقی تمام وجودم رو پر می کرد … … سخت تر و وحشتناک بود…  یک لحظه غفلت یا اشتباه، ثمر و زحمت تمام این سال ها رو ازم می گرفت …  دنیا هم با تمام جلوه اش … جلوی چشمم بالا و پایین می رفت …  می سوختم و با چنگ و دندان، تا آخرین لحظه از ایمانم دفاع می کردم … حدود ساعت 9 … باهام تماس گرفتن و گفتن سریع خودم رو به جلسه برسونم … پشت در ایستادم …  چند لحظه چشم هام رو بستم …  _بسم الله الرحمن الرحیم … خدایا به فضل و امید تو … در رو باز کردم و رفتم تو …  گوش تا گوش … کل سالن کنفرانس پر از آدم بود …  جلسه دانشگاه و بیمارستان برای بررسی نهایی شرایط … رئیس تیم جراحی عمومی هم حضور داشت … ادامه دارد... ✍نویسنده: شهید مدافع حرم طاها ایمانی ⛔️کپی بدون ذکر نام نویسنده حرام است. 🥀 @yaade_shohadaa
💔زيباتر از عشق چيزی نديده‌ام، و بالاتر از عشق چيزی نخواسته‌ام ✍شهید چمران 🏴 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀من‌وتو بایدبیدارشویم،من‌تو‌وظیفمون‌هست‌‌که درمقابل ‌خون‌‌این شهدا‌یی‌که‌ریخته‌میشه‌مسئولیم... 💔ما غرق در عادات روزمرگی ها داریم عمرمان را می سوزانیم..🕊 《الهی واجعل هوای عندک 🏴 🥀 @yaade_shohadaa
🥀خدایا مگه تو بابا نداری 💔روز آخر به من گفت: «زيباترين كاری كه در شهادت من می‌توانی بكنی، اين است كه مثل حضرت زينب (سلام الله) صبور باشی تا من از شهادتم نهايت لذت را ببرم.» پسرم اباالفضل كه دو ساله بود بعد از شهادت پدرش مرتب مريض می‌شد و دائماً سراغ بابا را از من می‌گرفت. ❤️‍🔥هر روز غروب موقع اذان كه می‌شد، می‌گفت: «عكس بابامو بدين.» عكس را بغل می‌كرد و می‌بوسيد و روی پاهايش می‌گذاشت و به خيال خودش لالا،لالا می‌گفت تا بابا بخوابد. 💔گاهی هم دست‌های كوچكش را رو به آسمان بلند می‌كرد و می‌گفت: «خدا ! مگه تو بابا نداری؟ چرا بابای منو گرفتی؟» بی‌قراری‌های اين بچه همه را منقلب كرده بود.... 🥀خاطره ای به یاد شهید معزز سردار محمدحسین باقرزاده (جانشین گردان یا رسول لشگر ۲۵ کربلا) 🥀راوی: همسر گرامی شهید 🏴 🥀 @yaade_shohadaa
💔بخوان دعای فرج را؛ دعا اثر دارد... 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا