eitaa logo
یادِ شهدا
1هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
2 فایل
مقام معظم رهبری: گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست.‌ 💌این دعوتی از طرف شهداست؛ شهدا تو رفاقت سنگ تموم می‌ذارن و مدیون هیچکس نمی‌مونن! کپی با ذکر صلوات برای سلامتی و فرج امام زمان✅ ادمین کانال @yade_shoohada
مشاهده در ایتا
دانلود
💫دعای نورانی نادعلی 🥀 @yaade_shohadaa
💫برای تثبیت در دین و بودن بر صراط مستقیم... 🥀 @yaade_shohadaa
🥀«۱۲ آبان ماه» 🌹زندگی زیباست؛ شهادت زیباتر🌹 💔 سرباز شهید مدافع وطن سعید گلابی در سال ۱۳۹۶ در آذربایجان غربی حین انجام وظیفه و تامین امنیت، در درگیری با اشرار براثر اصابت گلوله به درجه رفیع شهادت نائل گردید. در پي درگيري نيروهاي مرزباني ناجا با گروهك هاي ضدانقلاب در منطقه مرزي چالدران ۸ نفر از مرزبانان غيور كشور از جمله شهید گلابی به شهادت رسيدند. ♦️هدیه به روح شهید بزرگوار سعید گلابی «صلوات» 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀شهید سیدحسن نصرالله: ما از این شهید یاد گرفتیم... ❤️‍🔥شهید والامقام «محسن صداقت» 💔محسن قبل از اینکه به ماموریت برود خواب دیده بود که حاج قاسم آمده است و پشت میز کارش نشسته است، محسن به حاج قاسم در عالم خواب گفته بود رفقا و همکاران شهید شدند و رفتند و مرا جا گذاشتند، طبق گفته خودش شهید حاج قاسم در خواب به او گفته بود نگران نباش تو هم به آن‌ها ملحق خواهی شد». همسرش می‌گوید محسن با چنان شوقی این خواب را تعریف می‌کرد که وصف نشدنی است. بر اثر حمله جنایتکارانه هواپیماهای رژیم صهیونیستی به ساختمان کنسولگری ایران در سوریه در ۱۳ فروردین ماه، سرداران رشید مدافع حرم سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی و سرتیپ پاسدار محمدهادی حاجی‌رحیمی از فرماندهان، پیشکسوتان و جانبازان سرافراز دفاع مقدس و نیروهای نظامی ارشد ایران در سوریه و ۵ تن از نیروها و افسران همراه آنان به شهادت رسیدند، محسن صداقت یکی از این ۵ نیروی نظامی بود که به شهادت رسید، وی ساکن قم بوده‌است.  ♦️قرائت «آیت‌الکرسی» هدیه به روح مطهرش. پنجم 🥀 @yaade_shohadaa
🌎 تولد در سائوپائولو قسمت:7⃣ 🌅🕌 من یک مسلمانم 🕌🌅 🔷در کتاب‌ها خواندم که مسلمان باید نماز بخواند.از آن به بعد بیشتر به نماز خواندن حاج‌عبدالله دقت می‌کردم.به نظرم خیلی سخت می‌آمد.چون من فقط زبان پرتغالی و انگلیسی بلد بودم و عربی نمی‌دانستم.🍃 🔹یک فیلم آموزشی از اینترنت دانلود کردم‌یک پسر نوجوان خیلی شمرده‌شمرده نماز را می‌خواند و حرکاتش را انجام می‌داد.آن را روی موبایلم ریختم و در مسیر بین فروشگاه تا خانه هرروز گوش می‌دادم.نماز می‌خواندم و فیلم را مقابلم قرار می‌دادم تا بفهمم چه موقع باید رکوع و سجده را انجام دهم.بالاخره یاد گرفتم.🍃 🔷در سائوپائلو فقط یک مسجد برای شیعیان است.حسی من را به سمت مسجد می‌کشاند.می‌خواستم هرچه زودتر آنجا را ببینم.تا مسجد پیاده رفتم.🍃 🔹عجیب بود .اصلا احساس غربت نمی‌کردم.انگار به جایی پناه آورده‌بودم که از همه مکان‌های دنیا امن‌تر بود‌.تنها مقابل در بزرگ مسجد ایستادم. چند روز قبل پارچه‌ای شبیه به شال خریده‌بودم تا برای ورود به مسجد روی سرم بیندازم.می‌دانستم باید با حجاب وارد شوم و من هم بلد نبودم شال را چطور سرکنم.🍃 🔹پارچه را دور سرم بستم.اما گردنم را نپوشاند.آرام وارد مسجد شدم.ضربان قلبم از حالت عادی خارج شده‌بود.داشتم وارد مرحله‌ای از زندگی‌ام می‌شدم که برایم جدیدوجذاب بود.🍃 🔷مترجم مسجد از من پرسید:شما جدید به جمع ما اضافه شده‌اید؟گفتم: بله!!! بعد پرسید: مسلمان هستید؟ گفتم: من هنوز اظهار مسلمانی نکرده‌ام،اما چندماه هست که درباره دین اسلام جست‌وجو می‌کنم و می‌خواهم مسلمان شوم. شهادتین را گفت و من تکرار کردم‌بعد مترجم به زبان پرتغالی برای من ترجمه کرد که من بدانم چه گفته‌ام.من چندماه پیش مسلمان شده‌بودم.از همان موقعی که داستان زندگی امام‌حسین(ع) را خوانده‌بودم. مترجم گفت: شما الان مسلمان هستید.🍃 . 🍃 🔷صدای اذان در مسجد پیچید.قبلا در موبایل صدای اذان را شنیده‌بودم.ولی اولین‌بار بود زنده می‌شنیدم.این صدا با نوری که در فضای مسجد وجود داشت درهم آمیخته‌بود و حسی را در من می‌ساخت که وصفش ممکن نیست. اولین نماز بعد از مسلمانی‌ام نماز مغرب بود.آن هم به جماعت.حس کردم در هستم.🍃 🔹در رکوع عشق به خدا و پیامبر و اهل‌بیت در من تشدید شد.تعظیم کردم و برای خدای عالم به رکوع رفتم.می‌خواستم تمام زندگی‌ام را خرج دین کنم.ولی نمی‌دانستم چگونه....🍃 🔷به سجده رفتیم.در یکی از کتاب‌ها خوانده بودم که امام‌علی(ع)گفته‌اند وقتی به سجده می‌رویم،یعنی جنس ما از خاک است.از سجده بلند می‌شویم مثل وقتی است که به‌دنیا می‌آییم.دوباره به سجده می‌رویم،یعنی به خاک برمی‌گردیم و وقتی دوباره بر می‌خیزیم،یعنی بعد از مرگ زنده خواهیم شد.همان حسی را داشتم که ایشان گفته‌بودند.🍃 🔹می‌دانستم در قنوت می‌توانم به هر زبانی دعا کنم،اما کلمه‌ای جز الحمدلله به ذهنم نمی‌رسید.خدا را شکر که من در این زمان،در این مکان،مقابلت ایستاده‌ام و نماز می‌خوانم.دو دستم را مقابل صورت گرفته‌بودم و فهمیدم که باید زندگی‌ام را در دست خدا بگذارم.تقدیرم را دو دستی به خدا سپردم.گفتم: هرچه تو می‌خواهی برای زندگی‌ام آن کن.من راضی‌ام.🍃 🔷به خانه که رسیدم ساعت ۱۱ شب بود.خیلی دوست داشتم بلندبلند و تندتند درباره احساساتم با خانواده‌ام حرف بزنم ولی همه خواب بودند.موبایلم را کوک کردم که موقع اذان صبح زنگ بزند.صوت اذان را برای هشدار انتخاب کردم.از ذوق و شوق زیاد خوابم نمی‌برد.ولی باید صبح زود بیدار می‌شدم.صبح وقتی موبایلم شروع به اذان گفتن کرد،همه از خواب بیدار شدند‌.....🍃 ادامه دارد..‌. 🥀 @yaade_shohadaa
💔 صبرش، مقاومتش واقعا مثال‌زدنی بود. چندتا از بچه ها خیلی مقاوم بودند. یکی علی شفیعی بود، یکی حاج اکبر بختیاری بود و یکی هم حاج یونس. دیگران شاید یکی دو روز بیشتر زیر آتش سنگین دشمن تاب نمی‌آوردند. حساب کنید، شبی صدها گلوله روی سر آدم بریزد، روحیه‌ای برای آدم باقی نمی‌ماند، اما حاج یونس انگار هرچه اوضاع سخت‌تر می‌شد، شادتر می‌شد و بیشتر نیرو می‌گرفت.  عملیات والفجر هشت چند ماه طول کشید، حالا از آماده‌سازی قبل و تثبیت بعدش بگذریم، او تمام مدت آنجا بود بدون اینکه یک روز بیاید اهواز و مثلا حمامی بگیرید و یا ... در بعضی بحران‌ها یا فرمانده باید خودش حضور داشته باشد یا نماینده‌ای بفرستد که قدرت تصمیم‌گیری بالایی داشته باشد و در ضمن مورد قبول نیروها هم باشد. یعنی نیروها او را بشناسند و بدانند که مرد عمل است و قدرت این را دارد که آنها را از بحران خارج کند. حاج یونس یکی از این افراد بود.  مثلا در کربلای سه وقتی اوضاع بحرانی شده بود، طوری که پیشروی دیگر ممکن نبود و نیروها کاملا زمین‌گیر شده بودند و دشمن از هر طرف روی سرشان آتش می‌ریخت، یک دفعه حاج یونس است که به عنوان راه‌گشا در آن حجم آتشی که کمتر کسی جرات سربلند کردن دارد، بلند می‌شود و تیربار را روی ارتفاع مستقر می‌کند و با تیراندازی خود، راه را برای پیشروی بچه‌ها باز می کند. این نه تنها دل شیر می‌خواهد که غیرت حاجی را نشان می‌دهد که نمی‌گذارد آنچه به دست آمده، از دست برود، حتی به قیمت جانش. 🥀خاطره ای به یاد شهید معزز حاج یونس زنگی‌آبادی 🥀راوی: حاج قاسم 📚برگرفته از کتاب ظهور 🥀 @yaade_shohadaa
7.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«من همیشه تا آخرین قطره خونم حجابم حجاب حضرت زهراست...» ❤️‍🔥یادواره سردار شهید سعید مجیدی/گلزار شهدای اراک 🥀 @yaade_shohadaa
اسمش یوسف بود؛ غواص بود! تا قبل ۶ سالگی پدر و مادرش را از دست داد و توی ۱۰ سالگی برادرش را! خودش هم توی فقر مطلق بزرگ شد... وقتی به جبهه رفت می‌دید خیلی‌ها نامه می‌نویسن واسه خانواده، ولی او کسی را نداشت! خودش بود و خودش! همرزمش می‌گه: می‌دیدیم هر روز یوسف یه گوشه‌ای می‌شینه و نامه می‌نویسه! ما که می‌دونستیم یوسف کسی رو نداره، پس واسه چه کسی نامه می‌نویسه؟!!! پرسیدم ازش نامه‌هاتو پست نمی‌کنی؟! منو به گوشه‌ای برد و نامه رو از جیبش در آورد و ریز ریز کرد و ریخت توی آب! چشماش پر اشک شد و با بغض گفت: من واسه آب نامه می‌نویسم، چون کسی رو ندارم! شهید یوسف قربانی سال ۶۵۱۳ در شلمچه به شهادت رسید. ❤️‍🔥روحش شاد و یادش گرامی. 🥀 @yaade_shohadaa
💔بخوان دعای فرج را؛ دعا اثر دارد... 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫دعای نورانی نادعلی 🥀 @yaade_shohadaa