eitaa logo
یادِ شهدا
1.1هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
2 فایل
مقام معظم رهبری: گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست.‌ 💌این دعوتی از طرف شهداست؛ شهدا تو رفاقت سنگ تموم می‌ذارن و مدیون هیچکس نمی‌مونن! کپی با ذکر صلوات برای سلامتی و فرج امام زمان✅ ادمین کانال @yade_shoohada
مشاهده در ایتا
دانلود
🎙️«پانزده خرداد» یک نقطه‌‏ى عطفى است در تاریخ کشور ما؛ در عین‏ حالى که «پانزده خرداد» یک مصیبتى بود براى ملت ما، لکن مبدأ جنبش بود. «پانزده خرداد» روز سرنوشت ملت ایران بود. 💔"شادی روح همه ی شهدای ۱۵ خرداد صلوات" «روزتون شهدایی» 🥀 @yaade_shohadaa
📚ذوالفقار: برش‌ هایی از خاطرات شفاهی حاج قاسم سلیمانی» ✍نویسنده: علی اکبری مزدآبادی  💚خاطره ای از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در شب قدر سال ۹۸ محمود خالقی، همرزم شهید سلیمانی در یادداشتی به بیان خاطره ای از دیدار سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در حرم امیرالمؤمنین در شب قدر سال ۹۸ پرداخته است. متن کامل این یادداشت عبارت است از: روز جمعه، هجدهم ماه مبارک رمضان ۱۴۴۰ مصادف با سوم خرداد ۱۳۹۸ برای اقامتی ده روزه، با خانواده وارد نجف اشرف شدیم، پیش بینی ساعت ورود به نجف، فرصت روزه آن روز را از ما گرفته بود. برای یافتن نشانی محل اسکان زیر آفتاب باغ نجف، خیابان ها و کوچه های زیادی را بالا و پایین کردیم. همه بی ثمر بود، گرمای فوق العاده هوا آدم را کلافه می کرد، بالاخره یک روحانی فاضل از اهالی نجف، متوجه خستگی و تشنگی ما شد و به کمکمان آمد. دریافت که مسافریم و روزه نیستیم. در لابی ساختمان موسسه فرهنگی‌ اش؛ با آب خنک از ما پذیرایی کرد، بعد سپردمان به یکی از کارکنان آنجا تا با وسیله نقلیه شخصی اش ما را به محل اسکان برساند. سفر از قم تا نجف، تقریبا ۲۴ ساعت طول کشیده و خسته‌ مان کرده بود. شخصا ترجیح دادم بعد از استراحت و انجام غسل زیارت و جمعه، نماز را در حرم مطهر حضرت امیر سلام الله علیه بخوانم. دو سه ساعتی به مغرب مانده، گوشه‌ای از حرم مشغول نماز شدم، تقریبا نماز ظهر تمام شده بود که در کمال تعجب و ناباوری ناگهان دیدم حاج قاسم از کنارم گذشت. یادم افتاد حدود یک هفته قبل از آن، تهران، در منزل شهید تهامی، وقتی به حاج قاسم گفتم خدا بخواهد بمناسبت دهه آخر ماه مبارک نجف مشرف باشم؛ جواب داد: من هم دوست دارم شب نوزدهم را در حرم امیرالمومنین علیه السلام احیا بگیرم. کمی جلوتر ایستاد برای خواندن اذن دخول. رفتم جلو برای سلام و احوالپرسی، حسین پورجعفری و دو سه نفر دیگر که آن ها را نمی شناختم، همراهش بودند. حاج قاسم گفت: زیارت می کنم؛ بر می‌گردم با هم حرف میزنیم. مشغول زیارت و دعا شدم، حسین هم کنارم ایستاد به زیارتنامه و نماز. زیارت حاج قاسم نزدیک یک ساعت طول کشید، وقتی برگشت گفت: بعد از مغرب تماس میگیرم و با هم قرار می گذاریم. گرم و صمیمی، همدیگر را بغل کردیم، بعضی از زائران ایرانی و عراقی، او را شناخته و با نگاهی حسرت بار، صحنه روبوسی ما را تماشا می کردند، بعضی هم با ایماء و اشاره سفارش می دادند از طرفشان، حاجی را ببوسم. ادامه دارد... 🥀 @yaade_shohadaa