eitaa logo
یادِ شهدا
1هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
1.8هزار ویدیو
2 فایل
مقام معظم رهبری: گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست.‌ 💌این دعوتی از طرف شهداست؛ شهدا تو رفاقت سنگ تموم می‌ذارن و مدیون هیچکس نمی‌مونن! کپی با ذکر صلوات برای سلامتی و فرج امام زمان✅ ادمین کانال @yade_shoohada
مشاهده در ایتا
دانلود
عِندَ رَبَّهُم یُرزَقُون؛ ♦️از کرامات شهدا ✍🏻مادر خواب پسر شهیدش را می‌بیند. پسر به او می‌گوید:«توی بهشت جام خیلی خوبه. چی می‌خوای برات بفرستم؟» مادر می‌گوید:«چیزی نمی‌خوام؛ فقط جلسه قرآن که می‌رم، همه قرآن می‌خونن و من نمی‌تونم بخونم خجالت می‌کشم؛ می‌دونن من سواد ندارم، بهم می‌گن همون سوره توحید رو بخون!» پسر می‌گوید:«نماز صبحت رو که خوندی قرآن رو بردار و بخون!» مادر صبح بعد از نماز یاد حرف پسرش می‌افتد؛ قرآن را بر می‌دارد و شروع می‌کند به خواندن! خبر می‌پیچد. پسر دیگرش این‌ ماجرا را به عنوان کرامت شهید محضر آیت الله نوری همدانی مطرح می‌کند و از ایشان می‌خواهد مادرش را امتحان کنند. قرار گذاشته می‌شود. حضرت آیت‌ الله نزد مادر شهید می‌روند. قرآنی را به او می‌دهند که بخواند. به راحتی همه را می‌خواند؛ اما بعضی جاها را نه. می‌فرمایند:«قرآن خودت رو بردار و بخوان!». مادر شهید شروع می‌کند به خواندن؛ بدون غلط؛ آیت الله نوری گریه میکنند و چادر مادر شهید را می‌بوسند و می‌فرمایند:«جاهایی که نمی‌توانست بخواند، متن غیر از قرآن قرار داده بودیم که امتحانش کنیم.» 🥀 @yaade_shohadaa
44.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♥️ ❤️‍🔥من آرزو دارم بیام حرم یه ثانیه ،رقیه جان...😭💔 اللهم الرزقنا زيارة الحسين فى الدنيا و شفاعة الحسين فى الاخرة🤲🏻 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ💚 وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ💚 وعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَيْنِ💚 وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَيْن💚 ❤️برای سلامتی و تعجیل در فرج (عج) صلوات 🥀 @yaade_shohadaa
❤️‍🔥اتفاق عجیب در آخرین لحظه؛ 💔همیشه به من می‌گفت که او را از زیر قرآن رد کنم. تصمیم گرفتم تا برای آخرین بار او را از زیر قرآن رد کنم. وقتی تربت امام حسین(علیه السلام) را در قبر گذاشتند و پرچم گنبد حضرت را روی مصطفی انداختند، قرآنم را درآوردم و به عموی مصطفی که داخل قبر بود دادم. گفتم که این قرآن را روی صورت مصطفی بگذارند و بردارند. به محض اینکه قرآن را روی صورت مصطفی گذاشتند، شاید به اندازه دو یا سه دقیقه نشده بود که دهان و چشم مصطفی بسته شد. همانجا گفتم: «می‌خواستی در آخرین لحظه، "عِندَ رَبَّهُم یُرزَقون..." بودنت را نشانم دهی و بگویی که شهدا زنده هستند؟ همه اینها را می‌دانم. من با تو زندگی می‌کنم مصطفی». ✍🏻به روایت همسر شهید "مصطفی صدرزاده" 🥀 @yaade_shohadaa
♦️به قیامت فکر کنید و در خدمت به مردم کوشا باشید. ✍🏻سردار رشید اسلام شهید حسن تاتلاری 🥀 @yaade_shohadaa
💔شهیدی که مسیر عاشقی را از حضرت علی اکبر(ع) آموخت؛ ♦️سه گروهان جدید تشکیل شد، آنجا بود که به شهید مهدی صابری فرماندهی یکی از گروهان‌ها را دادند، به فرمانده‌ها گفتند یک اسم برای گروهان انتخاب کنید. شهید صابری هم از آنجا که علاقه زیادی به اسم حضرت «علی اکبر علیه السلام» داشت و همچنین نام هیئت‌شان در قم بود، این نام را برای گروهانش انتخاب کرد. بعد برای این سه گروهان یه مانور تمرینی ترتیب دادند، که گروهان شهید صابری به‌ عنوان بهترین و منظم‌ترین گروه انتخاب شد و رتبه اول را کسب کرد. 💔مادر ایشان تصمیم گرفته بود تا برنامه عروسی آقا مهدی را در روز میلاد حضرت برگزار کنند. ❤️‍🔥اما از آنجا که «شهادت» جلوه شهود ابدی شهید است و او شاهد مقام قرب است؛ لذا در ایام شهادت بی‌بی دو عالم بود که خبر شهادت پسر به مادر رسید و ایشان را در پیش صدیقه کبری سربلند و رو سفید کرد. 🥀 @yaade_shohadaa
💔یک شب در کنار حسین خوابیده بودم. نیمه‌های شب حسین بیدار شد. پایش ناخواسته به من خورد و من هم بیدار شدم. دیدم حسین سریع توی اتاق دیگری رفت و مشغول به نماز شد. من هم سراسیمه از جا برخاستم؛ وضو گرفتم و دو رکعت نماز صبح را خواندم و خوابیدم. بعد از نیم ساعت در حالت خواب و بیداری بودم که صدای اذان صبح را شنیدم! ✍🏻به روایت برادر شهید مدافع حرم حسین جمالی 🥀 @yaade_shohadaa
❤️‍🔥معبودا... تو خود می‌دانی در این شب‌ها و روزهای ظلمانی زندگی در دنیا، دیگر هیچ آرزویی جز وصال به تو با شهادت برایم باقی نمانده؛ ✍🏻فرازی از وصیت‌نامه شهید حسن عشوری 🥀 @yaade_shohadaa
💔هادی بسیار مذهبی بود؛ زمانی که به اتفاق همسرش به بابلسر می‌آمدند، هر روز به زیارت امامزاده ابراهیم و نماز جماعت می‌رفت. وقتی قضیه تعرض به حرم حضرت زینت(سلام الله علیه) را شنید بسیار ناراحت و اندوهگین شد؛ و می‌گفت:«مرگ همه جا همراه آدم است، چه خوب است آدم با نگهبانی از حرم حضرت زینب(سلام الله علیه) به شهادت برسد.» اواخر صورت هادی خیلی نورانی شده و با بچه‌ها مهربان‌تر از همیشه شده بود. به همه محبت بیشتری می‌کرد وخواهرش از رفتارش و نورانیت صورتش فهمید که او شهید می‌شود. من چند شب قبل از شهادتش خواب دیده بودم از پشت گردن به ایشان تیر زدند. بعد از شهادتش به خواب یکی از بستگان آمد و گفت:«به مادرم بگویید جای من خیلی خوب است؛ اینقدر گریه نکند.» به روایت مادر شهید مدافع حرم هادی باغبانی 🥀 @yaade_shohadaa