eitaa logo
کـافـه‌یــادگــاه‌
84 دنبال‌کننده
657 عکس
351 ویدیو
12 فایل
رساله‌ی‌عشق‌‌ من همانم که خودم از خود من جا مانده و در این مرحله از زندگی تنها مانده https://abzarek.ir/service-p/msg/1793684
مشاهده در ایتا
دانلود
در خلوت تنهایی پاک آلوده یک گوشه نشسته ام تا برسی بداهه
میان این همه دلداده و یار همین که یاد من بودی ، تشکر بداهه
شاعرم شب ها برایت شعربافی می کنم هرچه کردی با دلم دارم تلافی می کنم
آسایش تن غافلم از یاد خدا کرد همواری این راه مرا سر به هوا کرد صائب تبریزی
🌿 من شیشه ریزه ام حذر از پایمالی ام بیدل دهلوی
عشق ، تک واژه ایست پر مفهوم در لغت نامه ها و المنجد شرح آن‌چه حقیقت عشق است توی این بیت‌ها نمی گنجد محمدحسن‌ابراهیمی
بهتر از مشغله ی عشق مگر چیزی نیست بدتر از مساله ی عشق مگر چیزی هست محمدحسن‌ابراهیمی
ای ز لعل آتشینت در دل گلنار، نار غیر دل‌بردن نداری ای بتِ مکّار، کار! بارِ دل تا کِی کِشد در سینه‌ی مجروح، روح بی‌امید آنکه یابد پیش او یک‌بار، بار؟ گر نماید ناگهانی آن کمان‌ابروی، روی یوسفِ مصری بماند بر سر بازار، زار مست مشکل می‌شود با جان بی‌آرام، رام چشم مخمور تو شد با مردم هشیار، یار گرچه کس را نیست زآن رخساره‌ی گلرنگ، رنگ «ابن‌لعلی» را ز باغ وصل برخوردار دار... ‏ 🌸🍃
«لا تَخَف وَ لاتَحزَن، إِنّا مُنَجّوكَ‏» خدا میگه:‏نترس، نگران نباش، آخه من که نمی‌ذارم این‌طوری بمونه، نجاتت می‌دم
جانا! تو سوز و درد دل ما ندیده ای از ما سؤال کن که تو اینها ندیده ای بر های های گرم و دم سرد ما مخند طفلی و گرم و سرد جهان را ندیده ای از سرّ عشق بی خبری عیب ما مکن ما غرقه گشته ایم و تو دریا ندیده ای راهی ست راه عشق و تو آن ره نرفته ای ملکی ست ملک ما که تو آنجا ندیده ای ای سست عهدِ سخت دل! از من بپرس حال تو سخت و سست بیشتر از ما ندیده ای گیرم که حال با تو بگویم ترا چه غم تو درد دل شنیده ای، امّا ندیده ای ای آن که وصف سرو سهی می کنی همه معلوم شد که آن قد و بالا ندیده ای معذوری ار ملامت وامق همی کنی زیرا که حُسن چهره عذرا ندیده ای گر جان به پای دوست فشانم عجب مدار تو جان فشانی مردم شیدا ندیده ای بیداری جلال چه دانی که در فراق روزی درازی شب یلدا ندیده ای" جلال عضدی
13.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. عاشقانه‌های رهبری با شعر اخوان ثالث با صدای 🌱
من چند ساعت است به لب هات خیره ام از نغمه‌دان عشق همین است جیره ام
بعد از تو نوشتن برای من مثل نماز خواندنِ با زور و بی وضوست
شکست اگر دلت از حرف من، ببخش مرا که شیشه حرف دلش را به سنگ می‌کوبد ☘
مانند موج در به در ساحل توام بگذار ای حقیقت دریا ببینمت
پلک زیبای تو مرزیست میان شب و روز‌ طوطی طبع سخن، شیخ اجل میگویند
هی فکر می‌کنم که چگونه؟ چرا؟ چطور؟ من سال‌هاست گریه نکردم، شما چطور؟ من سال‌هاست عاشق چشمی نبوده‌ام حالا نگاه کن منِ پر ادّعا چطور... بگذشتم از غرورم و با چشم‌های خیس ساکت نشسته‌ام که بفهمم تو را چطور... وصفت کنم الهه‌ی پنهان میان شعر شیطان بخوانمت؟ نه... فرشته؟ خدا چطور؟ این کوچه‌ها به غربتم اقرار می‌کنند اینها که دیده‌اند به دیوارها چطور.... هی فکر می کنم که چه شد عاشقت شدم؟ هی فکرمی کنم که چرا؟ کِی؟ کجا؟ چطور؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شعر معروف امام خامنه ای " دلبسته یاران خراسانی خویشم   ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
باز هم شب شد و دلتنگیِ ما روشن شد.. ✍️امیرحسین اثناعشری شَبــْــ خُوشـْــ 🌙
شب بود و زلف یار تو پیوند را ببین در کشتنم دو یار همانند را ببین..‌. دارد نظر به غیر و دل از ما ربوده‌است این دزد حقّه‌باز هنرمند را ببین... گفتم: چگونه عاشق خود میکنی مرا؟ خندد به من؛ جوابِ خوشایند را ببین... من میروم به اصل سخن: دوست دارمت... او می‌زند به حاشیه ترفند را ببین... با صد کرشمه آمد و پهلوی من نشست دل را ربود و رفت، فرایند را ببین...
ماهی که ز پرتو به جهان شور درانداخت پیش رخت از هاله مکرر سپر انداخت با گوشهٔ دل غنچه‌صفت ساخته بودم بوی تو مرا همچو صبا دربدر انداخت در دیدهٔ صاحب‌نظران موی زیادم زان روز که چشم تو مرا از نظر انداخت تا دامن محشر نتوان دوخت به سوزن مژگان تو چاکی که مرا در جگر انداخت فریاد که شیرین سخنی طوطی ما را مشغول سخن کرد و ز فکر شکر انداخت آن را که به دولت نتوانیش رساندن مانند هما سایه نباید به سر انداخت صائب شدم آسوده از این کارگشایان تا کار مرا عشق به آه سحر انداخت
می آید و دنیای ما تطهیر خواهد شد حس شعف در شهر دامنگیر خواهد شد در خواب مادر دیده ایام ظهورش را خواب قشنگ مادرم تعبیر خواهد شد میگفت وقتی که به کعبه تکیه خواهدزد دنیا پر از گلواژه ی تکبیر خواهد شد آن لحظه ای که میزند لبخند ،رخسارش در قاب ها زیباترین تصویر خواهد شد می آید آن خورشید پشت ابر،مادر جان آیات ایمان یک به یک تفسیر خواهد شد مادر تصور کن فقیری نیست در عالم هر سائلی در روزگارش سیر خواهد شد مردم به یکدیگر نگاه مهربان دارند عشق و محبت بین شان تکثیر خواهد شد اهریمنانِ ظلم را فرصت نخواهد داد ابلیس در بند غل و زنجیر خواهد شد هر زیر دستی میرود بالا و هر ظالم... در بین رعیت های خود تحقیر خواهد شد خاکستر مستکبران را میدهد بر باد... وقتی که مهدی دست بر شمشیر خواهد شد گفتم که مادر آن زمان کی خواهد آمد؟ گفت: هر چه خدا خواهد همان تقدیر خواهد شد
این چنین زیر و زبر عالم نمی ماند مُدام می نشاند چرخ ، هر کس را به جای خویشتن...
زیر ایوان طلایت بخت با من یار شد شور و حالم قیل و قال کوچه و بازار شد هرکسی عمّان نخواهد شد مگر در خانه‌ات در حرم بودم، دلم گنجینۀ اسرار شد از گداها شهر ما یکباره خالی‌تر شد و در حرم کم کم گدا‌های شما بسیار شد چون دلش می‌خواست راه گفتگویش وا شود زائرت از عمد پای پنجره بیمار شد پیش تو فرقی ندارد حال دارا با ندار هرکسی بار دعا آورد، بارش بار شد یک ضمانت کردی و صیاد آهو را رهاند چاقوی صیاد از آن تاریخ، ضامن دار شد ✍:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 روزی که قدم بر دل چشمم بگذاری 🌹 غم های جهان از دل عالم بگریزند..
دلت جاي ديگري بود و غمت كنج دل ما..
این چه جنگی‌ست که چشمان تو با من دارد این دلِ خسته چرا این همه دشمن دارد خود بگو جز منِ دل‌سوخته مهرپرست آتش عشق تو را کيست که روشن دارد؟ شمعم و گریه‌ام از جانِ برافروخته است به خدا آن‌چه سرم آمده شیون دارد در غمم جامه ز تن می‌درد و می‌گرید هرکه احساس به قدرِ سر سوزن دارد مثل اسپند مرا هر تپشی فریاد است قصه رنجِ من ای دوست «شنیدن» دارد