eitaa logo
کـافـه‌یــادگــاه‌
84 دنبال‌کننده
683 عکس
367 ویدیو
12 فایل
رساله‌ی‌عشق‌‌ من همانم که خودم از خود من جا مانده و در این مرحله از زندگی تنها مانده https://abzarek.ir/service-p/msg/1793684
مشاهده در ایتا
دانلود
ماهی که ز پرتو به جهان شور درانداخت پیش رخت از هاله مکرر سپر انداخت با گوشهٔ دل غنچه‌صفت ساخته بودم بوی تو مرا همچو صبا دربدر انداخت در دیدهٔ صاحب‌نظران موی زیادم زان روز که چشم تو مرا از نظر انداخت تا دامن محشر نتوان دوخت به سوزن مژگان تو چاکی که مرا در جگر انداخت فریاد که شیرین سخنی طوطی ما را مشغول سخن کرد و ز فکر شکر انداخت آن را که به دولت نتوانیش رساندن مانند هما سایه نباید به سر انداخت صائب شدم آسوده از این کارگشایان تا کار مرا عشق به آه سحر انداخت
می آید و دنیای ما تطهیر خواهد شد حس شعف در شهر دامنگیر خواهد شد در خواب مادر دیده ایام ظهورش را خواب قشنگ مادرم تعبیر خواهد شد میگفت وقتی که به کعبه تکیه خواهدزد دنیا پر از گلواژه ی تکبیر خواهد شد آن لحظه ای که میزند لبخند ،رخسارش در قاب ها زیباترین تصویر خواهد شد می آید آن خورشید پشت ابر،مادر جان آیات ایمان یک به یک تفسیر خواهد شد مادر تصور کن فقیری نیست در عالم هر سائلی در روزگارش سیر خواهد شد مردم به یکدیگر نگاه مهربان دارند عشق و محبت بین شان تکثیر خواهد شد اهریمنانِ ظلم را فرصت نخواهد داد ابلیس در بند غل و زنجیر خواهد شد هر زیر دستی میرود بالا و هر ظالم... در بین رعیت های خود تحقیر خواهد شد خاکستر مستکبران را میدهد بر باد... وقتی که مهدی دست بر شمشیر خواهد شد گفتم که مادر آن زمان کی خواهد آمد؟ گفت: هر چه خدا خواهد همان تقدیر خواهد شد
این چنین زیر و زبر عالم نمی ماند مُدام می نشاند چرخ ، هر کس را به جای خویشتن...
زیر ایوان طلایت بخت با من یار شد شور و حالم قیل و قال کوچه و بازار شد هرکسی عمّان نخواهد شد مگر در خانه‌ات در حرم بودم، دلم گنجینۀ اسرار شد از گداها شهر ما یکباره خالی‌تر شد و در حرم کم کم گدا‌های شما بسیار شد چون دلش می‌خواست راه گفتگویش وا شود زائرت از عمد پای پنجره بیمار شد پیش تو فرقی ندارد حال دارا با ندار هرکسی بار دعا آورد، بارش بار شد یک ضمانت کردی و صیاد آهو را رهاند چاقوی صیاد از آن تاریخ، ضامن دار شد ✍:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 روزی که قدم بر دل چشمم بگذاری 🌹 غم های جهان از دل عالم بگریزند..
دلت جاي ديگري بود و غمت كنج دل ما..
این چه جنگی‌ست که چشمان تو با من دارد این دلِ خسته چرا این همه دشمن دارد خود بگو جز منِ دل‌سوخته مهرپرست آتش عشق تو را کيست که روشن دارد؟ شمعم و گریه‌ام از جانِ برافروخته است به خدا آن‌چه سرم آمده شیون دارد در غمم جامه ز تن می‌درد و می‌گرید هرکه احساس به قدرِ سر سوزن دارد مثل اسپند مرا هر تپشی فریاد است قصه رنجِ من ای دوست «شنیدن» دارد
اندر آن روز که پرسش رود از هر چه گذشت کاش با ما سخن از حسرت ما نیز کنند
9.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«آدمیزادست دیگر دوست دارد دق کند» گاه گاهی گوشه ای بنشیند و هق هق کند ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
✨جانا ! 🌱بابت عشق جاریت سپاس. 🌱بابت حمایتت سپاس. 🌱بابت ضمیر روشنم سپاس 🌱برای هر نفسم سپاس. 🌱برای راه روشنم سپاس 🌱بابت ارتعاش عالی و مثبتم سپاس 🌱بابت بخشایشت سپاس 🌱برای آرامش خاطرم سپاس. 🌱برای بندگی ام به تو سپاس 🌱برای هرلحظه ی نابم سپاس 🌱برای خداییت بینهایت سپاس ... 🌱بابت هرچیزی که به من دادی سپاس. تو را به بزرگیت قسم هیچکس را در ساحل طوفانی زندگیش تنها نگذار
هر صبح از درون دلم میکنی طلوع صبحت به خیر پادشه شعرهای من.. (:🌻