روزی که دست او به شفاعت علم شود
خجلت کشد ز دامن پاک گنه ثواب
نبود عجب که مرقد او گریه آورد
آری ز آفتاب شود دیده ها پر آب
حفاظ روضه تو چو آواز برکشند
بلبل شود به شعله آواز خود کباب
از دوری تو کعبه سیه پوش گشته است
ای آفتاب مغرب غربت بر او بتاب
خورشید پا به خشت حریم تو چون نهد؟
ننهاده است بر سر مصحف کسی کتاب
#صائب_تبریزی
#شمس_الشموس