عرض ذاتی
چیزی که ما را به سمت بحث عرض ذاتی می برد این است که می خواهیم کشف واقعیت را در یک حیطه و موضوع خاص داشته باشیم و توضیح داده شد که کشف حقیقی در فضای برهانی محقق می شود و ویژگی برهان، بستر یقینی آن است. به عبارت دیگر هدف این است که در مورد الف(موضوع علم ) پژوهشی برهانی کنیم و ببینیم چه محمولاتی با الف رابطه یقینی دارند؟
نکته: این موضوع نشان می دهد بحث از عرض ذاتی صرفا در علوم برهانی جاری است و اعتباریات براساس ملاکی دیگر که غایات باشد به این بحث می پردازند. ( این بحث مناسب بدائه نیست)
توضیح بالا نشان می دهد زمانی عرض ذاتی محقق می شود که محمول مستقیما برخواسته از موضوع باشد، چراکه اگر واسطه ای در میان باشد، محمول حقیقتا مال او خواهد بود و به سوال ما که شناخت امور مربوط به الف بود، مربوط نمی شود. لذا حکما متفقا می گویند که در بحث از عرض ذاتی واسطه در عروض یا اصطلاحا حیثیت تقییدیه نباید وجود داشته باشد. بله؛ ممکن است این وسط برای فهم رابطه مستقیم چیزی با چیزی، امری را واسطه در اثبات و فهم بکنیم، این موردی ندارد؛ چیزی که ایراد دارد واسطه در عروض است.
برای مثال وقتی می خواهیم اندازه را حمل بر وجود کنیم مجبور هستیم به وجود تعین جسمی بدهیم و با لحاظ این قید این ویژگی را برای وجود بپذیریم و لذا جسم حیثیت تقییدیه برای این حمل بوده و لذا اندازه عرض ذاتی برای وجود نیست. پس اگر حمل به خاطر چیزی بود حالا آن امر اعم بود یا مساوی یا خاص( لامر الاعم، لامر المساوی یا لامر الخاص) اینجا ما عرض ذاتی نداریم.
این کلیت بحث در مورد اعراض ذاتی است، اما در تبیین شرایطی که عرض ذاتی را محقق می کند میان علامه و مشهور اختلافاتی وجود دارد که طرح آن مناسب کتاب بدائه الحکمه نیست.
ثمرات:
1- اختلاف علوم واقعی و به موضوع آن ها می شود. چه بسا علامه تقسیم مشهور در مورد حکمت را به علت عدم رعایت همین نکته در قسم اول آن( حکمت نظری و عملی) در هیچکدام از کتاب هایشان ذکر نکرده اند.
#عرض_ذاتی