eitaa logo
عِنایٰاتِ امٰام‌زَمٰان وَشهدا
170 دنبال‌کننده
278 عکس
153 ویدیو
4 فایل
🕊او بٰا سپاهی ازشهیدان خواهد آمد🕊 🌹وَلٰا تحسبَن الذیـنَ قُتلوا فـی سبیلِ الله امواتا بَلْ احیـٰاءٌ عندَ ربهم یُرزَقون🌹 📣لطفا شماهم ازعنایات خود توسط شهدا وامام‌زمان برای ما بگید👇 🆔 @A_Sadat313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 و اوایل ماه رمضان بود که درون من یه اتفاقاتی رخ داد. 😉 قبلا هم عاشق شهدا بودم ولی نه اینقدر که الان هستم. 💠 فکرم عوض شد، آرزوهام هم حتی عوض شدن، مسیر زندگیم عوض شد و بیشتر عاشق شهدا شدم. ✅ طوری شد که اگه یک روز به شهدا فکر نکنم اون روز جای یه چیزی کم باشه تو زندگیم. ☺️ چند وقت پیش بود که برنامه مُلازمان حرم پخش شد و موضوع اون شبش در مورد بود و من از اون شب این شهید بزرگوار و دوست خودم انتخاب کردم و بهش گفتم : 🌹 اگه حواست به منم هست دعاکن که برم پابوس آقا. 😍 و من دقیقا چند هفته بد قسمت شد که رفتم مشهد. فهمیدم که حتما واسه من دعا کرده... ❤️ من واقعا این شهیدو از ته دلم دوست دارم. 🍃🌸 ❤️شکرِ خدا @yadeShohadaa
💫 و 📋 آزمون سنگین بوده و خیلی هم استرس داشته. میدونید قبل از اینکه برم باهاشون درد و دل کردم و کارم به آنهاسپردم، به داداش ابراهیم و داداش علیرضا واقعاحاجت میدن به خدا✌️🏼💔 اون آزمون برام خیلی آسون بود😍 ❤️ شکر خدا و @yadeShohadaa
🌹 در ختم قرآن😍✌️🏼 ✨ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله بل احیاءٌ عند ربهم یُرزقون.. @yadeShohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊🌸 😊 پریشب که بهم گفتین منو شهدا دعوت کردن باورم نشد خیلی به حرفتون فکر کردم وقتی میخواستم بخوابم پیش خودم گفتم اگه امشب منو واسه نماز صبح بیدار کردن پس حرف شما درسته اگرم که نکردن پس درست نیست موقع اذان صبح خواب دیدم تودستم یه کتاب دعا هستش وبا خواهرم رفتیم سر مزار شهیدی میخوام زیارت عاشورا بخونم یهو از خواب بیدار شدم دیدم داره اذان میگه😢😢 اخه من تو نماز صبح خوندنم یه کم تنبل بودم الان دو روزه که موقع اذان بیارم میکنن.. خیلی خجالت کشیدم یجورایی روی منو کم کردن وبهم فهموندن که حالا نوبت منه که قدم بردارم ولی نمیدونم از کجاشروع کنم... @yadeShohadaa
این همون شهید عکسی که روی مزار شهید توی خوابم بود همین بود خیلی به هم شبیه هستن... 🕊ازوقتی که این خواب ودیدم دنیای اطرافم برام پوچ وبی معنی شده یکسره توی خودمم دلم میخواد تنها باشم برام دعا کنید بتونم قلبمو پاگ کنم.. انشاالله خدا کنه ازین حساری که دور خودم کشیدم بیام بیرون... 🌹دعاشون کنیم بچها٬ انشاالله همه مون ازین بنداین دنیا رها بشیم... ❤️ @yadeShohadaa
✌️😍 کاربرکانال سلام ایشون همون کاربر گرامی کانال هستن که خواب رو دیدن والان هم این اتفاق قشنگ مبارک ❤️ رو انتخاب کردن✌️ 🍃ازیک خواب وشهید تا انتخاب چادری که شهدا سرخی خون شون رو به اون بخشیدن🍃 🕊مبارکه دردانه حضرت زهرا انشاالله دعای شهدا وخانوم فاطمه بدرقه راه وزندگیتون💐 @yadeShohadaa
🌸 این روزها که حال دلم ناخوشه 💔اما وقتی این خبرهارو میشنوم کلی انرژی میگیرم واز ذوق بغض میکنم💔 انرژی میگیرم چون همه این هارو نشونه میدونم✌️🍃 میدونم شهدا حواسشون هست.. میدونم اقاصاحب الزمان حواسش هست بهمون.. خیلی اتفاقات قشنگ برا برخی کاربران کانال افتاد الحمدالله که عنایت شهدا واقاصاحب الزمان نصیبت تون شد... مبارکه ان شاء الله یاردل مهدی فاطمه باشی🥀♥️ @yadeShohadaa
💠قشنگ ترین اتفاقی که برای این خانوم در کانال اصلی مون(توسل به اقاصاحب الزمان وشهدا) به عنایت خود افتاد😊 خستگی مون در رفت و انرژی وگرفتیم کلی🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊یکی از هزاران که از شامل حال خودم شده☺️ سلام مدتی بودکه دوست داشتم باشهیدی انس بگیرم اخه میگن وقتی ازخدا چیزی میخوای یه واسطه که خداقبولش داشته باشه داشته باش😊 چند هفته پیش سالگرد شهدای خانطومان بود واون شب روایتی از شهدای خانطومان گوش کردم و کلی دلم شکست وگریه کردم💔😔 شب بعدش خوابی دیدم خواب دیدم دوتا سگ دارن دنبالم میکنن😳داشتم ازترس فرار میکردم اونقد دویدم ک یهو پام👣 به لباسی ک یزره اش ازخاک بیرون زده بود گیرکرد وزمین خوردم ... لباس رو باکنجکاوی برداشتم و دیدم روی لباس یه اتیکت هست ونوشته ... تااسم رو دیدم ولباس رو یهو اون دوتا سگ وحشی🐶 برگشتن و دیگه دنبالم نکردن درکل خواب عجیبی بود چون من اسم این شهیدم نشنیده بودم اخه... رفتم گوگل اسم شهید رو زدم ببینم اصن واقعی یانه؟ دیدم اومد شهید علی عابدینی یکی ازشهدای خانطومان... شد راهنمای من این شهید.. هرشب ک دلم میگیره باهاشون حرف میزنم😭 همه اعمال وزیارت هامون به نیابت ازشهید قرار دادم چون میدونم شهدا خوب یاد دارن جبران کنن...😊 درست یه هفته بعد یکی ازدوستام مادرشهید رو دیدن وباهاشون اشناشدن منم گفتم به مادرشهید بگید که برای عاقبت بخیری ام خیلی دعاکنن... «پهلوون های محلّه رفتن وازشون مونده یه کوله بارِ خاطرات.. اوناکه جاشون بهشته اما... 🕊طول عمر مادراشون صلوات🕊» 📲 @yadeShohadaa
🕊سلام چندین سال پیش داستان انار و وزیر رو از مرحوم کافی گوش داده بودم یادم مونده بود هر جا موندم و گرفتار شدم و پناهی نداشتم فقط کافیه سه بار بگم 💔 چهارسال پیش باهمسرم میرفتیم خونه ی یکی از اقوام روستا ... گم شدیم و باموتور هم بودیم .افتادیم بین دوتا کوه هرچی میرفتیم نمیرسیدیم بنزین داشت تموم میشد تیرماه بود آب هم تموم کرده بودیم مرگ رو داشتیم با چشم خودمون میدیدیم😭کوه بودو بیابون و گرما ،اگه میمردیم جنازمونم نمیرسید😔شوهرم گفت اشهد رو بگیم دیگه بنزین ته کشیده😞مکان هم سنگلاخی بود دلم شکست سه دفه اقارو صدا زدم همونجوری ک کافی گفته بود.به خود امام زمان همین ک سومین مرتبه صداش زدم انگار کسی اون دوتا کوه رو پاک کرد انگار یکی مارو برداشت و گذاشت سر جاده هردوتا شوکه شدیم😳 شوهرم از شوک موتورو نگه داشت این طرفو اونطرف ماشین بود همینطور ک تو بهت بودیم یه ماشین ایستاد اب هم داشت بهمون داد..آخه کی میتونه بگه امام زمان وجود نداره...اونایی که اینو میگن هنوز از ته دل صداش زدن؟😭😭😭 ____ السلام علیک یا اباصالح
یک سال تاریخ تولد من و امام زمان عج همزمان شده بود،دوستانم باهم هماهنگ کرده بودن که سفر قم و جمکران بیان،من به دلایلی نمیتونستم همراهشون باشم،اونها هم برای اینکه من رو همراه خودشون کنن به عنوان کادوی تولدم،اسم من رو هم توی کاروان نوشتن،سفری بود پراز عشق به امامم،بعد از زیارت به سمت جمکران رفتیم،شب میلاد بود و مسجدجمکران غلغله، یادمه شب جمعه بود،توی حیاط مراسم بود، قراربود که دعای کمیل هم برگزاربشه، پیش خودم گفتم که بهتره نمازتحیت مسجدو نماز امام زمان عج رو بذارم نزدیک نماز صبح بخونم که به ساعت تولد امام زمان هم نزدیک باشه،نیمه شب داخل مسجدرفتم و شروع به خوندن نمازکردم،توی سجده بعد از نماز امام داشتم صلواتها رو میفرستادم،وسط قسمت زنونه مسجد بودم که یکدفعه صدای مردی به زبان عربی فصیح رو شنیدم که گفتن:اشهدان لا اله الا الله،پا شدم همه جا رو نگاه کردم کسی رو ندیدم،جایی که من ایستاده بودم ازقسمت مردونه خیلی فاصله داشت،مطمئن شدم خود امام بودن😔السلام علیک حین تهلل و تکبر😭هدیه تولد خوبی بود از طرف امامم،بعدها جایی خوندم که آیت الله بهجت گفتن:چه بسیارکسانی که در مسجدمقدس جمکران جمال امام رو دیدن و یا صدای امام رو شنیدن یادمون باشه گوشی که بخواد صدای امام رو بشنوه، چشمی که بخوادجمال امام زمان عج رو ببینه،بایدپاک باشه ❤️ 🌷 @yadeShohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
# 98* رو بزنید و 1 گیگ اینترنت هدیه بگیرید. ❄️ @yadeShohada313
واقعا دیگه گفتم بدبخت شدم هیچ راهی نیس 😔😭 داشتم از دل آشوب میمردم که متوسل شدم به شهیدعلی سیفی مشکلم به طرز معجزه آسایی حل شد شهید علی سیفی 💚 .😍✌️ ❄️ @yadeShohadaa
سلام وتشکر به خاطر کانال خیلی خوبتون🙏🙏 من هم کسی هستم که شهدا مسیر زندگیم و تغییر دادند ،من همیشه توی دینداریم لنگ میزدم یعنی یک حالت شل کن سفت کن داشتم خودم حالم از خودم بهم میخوردتا اینکه چندین مشکل توی زندگیم به وجود اومد هم راه حل نداشتم هم تحملش برام سخت بود یه روز که زانو غم بغل گرفته بودم و فکرهای خیلی ناجوری میکردم که الان خجالت میکشم بگم چه تصمیم هایی😔نمیدونم چرا یاد فیلم مستندی که دو سال پیش در برنامه ماه عسل گذاشته بود افتادم انگار کسی بهم میگفت برو اون رو نگاه کن ،برای همین سریع گوشیم رو برداشتم و توی اینترنت سرچ کردم فقط یادم بود شهید مدافع حرم که مادرلرستانی وپدر عراقی داردو خانواده اش رو در ماه عسل اوردند بالاخره پیداش کردم فیلیم رو که دیدم آبی بود به روی آتش ، تا چشمم به عکس وفیلم شهید جوادحسناوی افتاد همه دنیا پیش چشمم بی ارزش شد و فهمیدم مسیر رو اشتباه میرفتم تا الان سریع شروع کردم به برنامه ریزیهای جدید برای زندگیم که هم خداپسندانه باشه هم شهید رو خوشحال کنه الحمدالله الان بعد از یک سال ونیم از اون ماجرا اونقدر خودم تغییر کردم که حتی اون آدم قبلی که بودم رو دوست دارم فراموش کنم و با لطف خداوند و نظر لطف شهید جواد حسناوی مشکلاتم یکی یکی حل شدند و از اونجا به بعد مدافع سرسخت شهدا شدم و به همه میگم که واقعا شهدا زنده اند و ما رو انتخاب میکنند... دوست_گلمون🌟😍 ❄️ @yadeShohadaa
🌷 به واسطه ختم قرآن: خانومی بودن که به دلیل بی کاری همسرشون خیلی ناراحت بودن و... بهم میگفت سیده هنوز قران رو شروع نکرده بودم ک تلفن زنگ خورد .همسرم گفت کار پیدا کردم اونم توی جهادنصر 🕊شهدا مهربونند 🌷 @yadeShohadaa
بود که مراسم چهلم در روستا برگزار می شد و ما داخل مسجد نشسته بودیم و دعای کمیل می خواندیم 🎤فردی خبر آورد که در مزار شهدا نوری دیده می شود💥به خانة خالة شهید که مشرف به مزار شهدا است رفتیم. دیدیم تا نور از سمت، مزار شهدا بلند شده است😳که یک نور به اول قبرستان و یک نور به آخر قبرستان و یک نور در جای خودش ثابت مانده است. کم کم آن سه نور به نزدیک هم آمدند و در کنار قبرستان به هم پیوستند☄ درست همانند نور چراغ گنبد حضرت رضا (ع) روستا را بقدری روشن کرده بود که یک نفر اگر سوزنی را گم می کرد می توانست پیدا کند😭 اینها به هوا پرتاب می شد. سه تا، شش تا می شد و زمانیکه به زمین می آمد باز سه نور می شد، عدهای تعجب کرده بودند و تا فاصله چند متری نور رفته بودند و جرأت نکردند به آن نزدیک شوند و زنها هم گریه می کردند 😭😭و گریه زنها باعث شده که نور کم نور شده و به قبور شهدا برگشت و اینجا فهمیدیم که راه شهدا، راه انبیاء بوده است انقلاب ما یک انقلاب واقعی و انقلابی است که انشاءالله بدست آقا امام زمان سپرده خواهد شد 🌹 ❄️ @yadeShohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 🕊یک کلیپ کوتاه از حال وهوای شب های گلزارشهدا که هرموقع دلم میگیره راهی اینجا میشم و همیشه هم به یادتون زیارتنامه شهدا رو میخونم... ✨ان شاءالله که خوشتون بیاد.. @yadeShohadaa
سلام علیکم☀️ یه شب تو عالم رویا با مامانم تو باغ بودیم که داشتیم برمیگشتیم خونه🚶‍♀🏠 توبین راه بود که دیدم یجا دریاچه مانند هست ک همه جمع شدند... ازسر کنجکاوی رفتم جلو ببینم چیه دیدم یه بچه اس که تو اب افتاده وسعی دارن نجات اش بدن.. داشتم نگاه میکردم یهو دیدم کنار دریاچه یه قبر هست که نصف سنگ قبرشکسته اما اب داخلش نمیره و صورت جنازه داخل قبر هم مشخصه که لبخند قشنگی هم روی لب هاش داره😊 دیدم روی قبر باخط قرمز نوشته 🕊 اما پایین قبر اسمش بود که الان بعداز خواب فراموش کردم.. یهو گفتن بچه مرده... گفتم بیارینش پیش شهیدی که داخل اب هست شاید شفا بگیره اوردنش پیش قبر یهو شهید ک سالم سالم بود لبخند زدو بچه زنده شد😭 خلاصه ازخواب بیدار شدم گفتم عجب خواب عجیبی اما زیاد فکرمو مشغول خواب نکردم گزشته بهو دیدم بین همسایه ها همهمه ای هست گفتن... قراره شهید گمنام دوتا بیارن محله ما💔 شهدا رو اوردن شب رفتیم قدمگاه امام رضا برای وداع چ شبی بود🌟😊💔🕊 فردا رفتیم تشیع همه اومده بودن تابوتای شهید روی دست های مردم تشیع شد... دفن کردن شهدا رو تازه یه تکه از پارچه تابوت هم سهم من شد😭 یهو دیدم میگن قبر سمت راستی شهیدی هست ک از ابهای جزیره مجنون تفحص شده ذهنم جرقه زد💥به خوابی ک دیدم توخوابم شهید داخل اب دریاچه کوچیکی بود.. دلم شکست جلو همه نشستم سر مزار رو اشکامو اجازه دادم خودنمایی کنند..ازاون زمان دو سه سالی میگزره الان واقعا شدن این دوشهید😍🌷 ❄️@yadeShohadaa
✨﷽✨ ✅شهیدان زنده‌اند ✍️پیکرش را با دو شهید دیگر تحویل بنیاد شهید داده و گذاشته بودند سردخانه. نگهبان سردخانه می‌گفت: یکی‌شان آمد به خوابم و گفت: جنازه‌ی من رو فعلاً تحویل خانواده‌ام ندید! از خواب بیدار شدم. هر چه فکر کردم کدام یک از این دو نفر بوده، نفهمیدم؛ گفتم ولش کن خواب بوده دیگه. فردا قرار بود جنازه‌ها رو تحویل بدیم که شب دوباره خواب شهید رو دیدم. دوباره همون جمله رو بهم گفت. این‌بار فوراً اسمشو پرسیدم. گفت: امیرناصر سلیمانی. از خواب پریدم، رفتم سراغ جنازه‌ها. روی سینه یکی‌شان نوشته بود «شهید امیر ناصر سلیمانی». بعدها متوجه شدم توی اون تاریخ، خانواده‌اش در تدارک مراسم ازدواج پسرشان بودند؛ شهید خواسته بود مراسم برادرش بهم نخوره. شهید امیرناصر سلیمانی 📚فرمانده، فرمان قهقهه، ص۳۶ و به کسانی که در راه خدا کشته می‌شوند، مرده نگویید بلکه آنها زنده‌اند؛ امّا شما درک نمی‌کنید! سوره بقره، آیه۱۵۴
❄️یک شب خواب بودم تو خواب دیدم دارن در میزنند، در روکه باز کردم دیدم بایک موتور تریل جلو در خونه وایستاده🛵 میگه سوار شو بریم. ازش پرسیدم کجا؟ گفت: یک نفر به کمک ما احتیـاج داره. سوار شدم ورفتیم.. سرعتش زیاد نبود طوری که بتونم ادرس خیابون هارو ببینم. وقتی رسیدیم از خواب پریدم... ازچندنفر پرسیدم تعبیرخواب چیه گفتن خب معلومه باید بری به اون ادرس ببینی کی به کمک احتیاج داره .. هرجور بود خودم رو به اون ادرس رسوندم. در زدم در روکه باز کردن دیدم یه پسر جوون اومد جلو در نه من اونو میشناختم ونه اون منو گفت:بفرمایید چیکار دارید؟ ازش پرسیدم شما با کارداشتید؟ یهو زد زیرگریه😭😭 گفت چند وقته میخوام کنم .دیروز داشتم تو خیابون راه میرفتم وبه این فکر میکردم که چجوری خودمو خلاص کنم😔 اما یدفعه چشمم افتاد به یک تابلو که روش نوشته شده بود گفتم میگن شماها اید اگه درسته یه نفرو بفیرستید سراغم که من از خودکشی منصرف بشم😔 والان شما اومدید اینجا و میگید ازطرف اومدید😭 ❄️ @yadeShohadaa