نگاه در کتاب میکنی؛ حسین
هر آیه را حساب میکنی؛ حسین
همین که خشک میشود لبت... حسین
همین که رو به آب میکنی... حسین
تو حبّهحبّه خوشهخوشه اشک را
به گونهها شراب میکنی حسین!
تو با سه بار نام اتشین خود
چقدر دل که آب میکنی حسین!
تو با سه بار نام اتشین خود
چقدر دل کباب میکنی حسین!
تو با سه بار نام اتشین خود
چقدر انقلاب میکنی حسین!
خدا! اگر جواب میدهی که هیچ
ولی اگر جواب میکنی... حسین
خدا! اگر بهشت میدهی؛ حسین
خدا! اگر عذاب میکنی؛ حسین
شنیدهام که گاهگاه در بهشت
رسول را خطاب میکنی حسین
دل همیشه شاعرم! از این به بعد
ردیف، انتخاب میکنی؛ حسین
کجا؟ به میهمانیِ که دعوتی؟
که اینچنین شتاب میکنی حسین!
#محمد_خادم
#غزل
#آیینی
آه ای غمت قصیدهی بی انتها حسین!
غم با دلت عجین شده از ابتدا حسین!
در موی بیدهای جهان مویه میکنند
موسیقی عزای تو را بادها حسین!
ای حسن بی بدیل! چه حسن سلیقه داشت
آن که نهاد نام بلند تو را «حسین»
تا بوده نی به حرمت تو گل نداده است
این است فرق بین نی و نیزهها حسین!
پایان نوشتن از تو قلم سرخ میشود
همخانواده است گل سرخ با حسین
من ماهی قناتم و روز و شبم یکی ست
ای کاش میرساند به دریا مرا حسین...
ای شعر ناب! نام تو را «آب» مینهم
تا بعد خواندن تو بگویند: یا حسین
#کبری_موسوی_قَهفرخی
#غزل
#آیینی