ماجرای اشنایی امام علی(ع) وقمبرغلام امام علی(ع)
💠 جوان کافری عاشق دختر عمویش شد، عمویش پادشاه حبشه بود. جوان رفت پیش عمو و گفت: عمو جان من عاشق دخترت شدهام، آمدم برای خواستگاری. پادشاه گفت حرفی نیست ولی مهر دختر من سنگین است. گفت عمو هر چه باشد من میپذیرم
شاه گفت: در شهر بدیها (مدینه) دشمنی دارم که باید سر او را برایم بیاوری آنوقت دختر از آن تو، جوان گفت عمو جان این دشمن تو اسمش چیست، گفت اسم زیاد دارد ولی بیشتر او را به نام علی بن ابیطالب میشناسند جوان فوراً اسب را زین کرد با شمشیر و نیزه و تیر و کمان و سنان راهی شهر بدیها شد. به بالای تپهی شهر که رسید دید در نخلستان، جوان عربی در حال باغبانی و بیل زدن است. به نزدیک جوان رفت. گفت: ای مرد عرب تو علی را میشناسی؟ گفت: تو را با علی چه کار است؟ گفت: آمدهام سرش را برای عمویم که پادشاه حبشه است ببرم چون مهر دخترش کرده است.
گفت: تو حریف علی نمیشوی. گفت: مگر علی را میشناسی؟
گفت: بله من هر روز با او هستم و هر روز او را میبینم. گفت: مگر علی چه هیبتی دارد که من نتوانم سر او را از تن جدا کنم؟! گفت قدی دارد به اندازهی قد من، هیکلی همهیکل من. گفت: خب اگر مثل تو باشد که مشکلی نیست. مرد عرب گفت: اول باید بتوانی مرا شکست بدهی تا علی را به تو نشان بدهم. خب چه برای شکست علی داری؟
گفت: شمشیر و تیر و کمان و سنان. گفت: پس آماده باش، جوان خندهی بلندی کرد و گفت: تو با این بیل میخواهی مرا شکست دهی؟ پس آماده باش. شمشیر را از نیام کشید. گفت: اسمت چیست؟ مرد عرب جواب داد: عبدالله. پرسید: نام تو چیست؟ گفت: فتاح، و با شمشیر به عبدالله حمله کرد. عبدالله در یک چشم به هم زدن، کتف و بازوی جوان کافر را گرفت و به آسمان بلند کرد و به زمین زد و با خنجر خود جوان خواست تا او را بکشد که دید جوان از چشمهایش اشک میآید. گفت: چرا گریه میکنی؟ جوان گفت: من عاشق دختر عمویم بودم آمده بودم تا سر علی را ببرم برای عمویم تا دخترش را به من بدهد، حالا دارم به دست تو کشته میشوم. مرد عرب، جوان را بلند کرد، گفت: بیا این شمشیر، سر مرا برای عمویت ببر. گفت: مگر تو کی هستی؟ گفت: منم اسدالله الغالب علی بن ابیطالب، که اگر من بتوانم دل بندهای از بندگان خدا را شاد کنم، حاضرم سر من مهر دختر عمویت شود. جوان، بلند بلند زد زیر گریه و به پای مولای دو عالم افتاد و گفت من میخواهم از امروز، غلام تو شوم یا علی. پس فتاح شد قنبر غلام علی بن ابیطالب
📚بحارالانوار ج3 ص 211
امالی شیخ صدوق
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نا امید نشو!
باید خیلی قوی باشیم
هنوز خیلی کار ها مونده که نکردیم
خیلی ذوق ها مونده که نداشتیم
خیلی قهقهه ها مونده که نزدیم
باید خیلی امید داشته باشیم
به اینکه با تموم سختی و
مشکلات و دشواری های پیش رو
روی پاهامون وایستیم و به اونچیزی
که میخواییم و آرزومونه میرسیم.
دست از تلاش برندار...
رفیقِ من؛ ما دوباره جوونه میزنم تو همین روزای سخت!
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
♥️🍃
•| #حتما_بخونید
❣قلـــب انسان
❣همانند حوضی است ڪه چهار
❣جویبارهمیشه آبشان درآن می ریزند...
💠اگر آب چهار جـویبار پاڪ باشد،
💠قلب انسان را پاڪ و زلال میڪنند
💠اما اگر آب یڪی یا دو
💠تا یا چهارتاے این جویبارها
💠آلوده باشند قلب را هم آلوده میڪنند.
💌جویباراول: چشم است
💌جویبار دوم: گوش است
💌جویبار سوم: زبان است
💌جویبار چهارم: فڪرو ذهن
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کِیف میکنی دنیا؟
که بعد از اینهمه ناملایمتی و
رنج و اتفاق، هنوز میخندیم؟
تو سخت میگیری و ما آستانهی
طاقتمان را بالا میبریم،
تو محدود میکنی و ما رهاتر میشویم،
تو مسدود میکنی و ما راههای تازه
پیدا میکنیم.
ما در تاریکی میمانیم، ولی نور را
از یاد نمیبریم،
ولی با سیاهی اُخت نمیشویم.
تو به خودت قول بده ما را از پا در بیاوری،
ما هم از رو نمیرویم و قول میدهیم
قویتر باشیم.
ما را شبیه به درخت آفریدهاند،
که شاخههامان را میبُری و قد میکشیم،
و هزار نهال از بریدههامان جوانه میزند.
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
Innocence_-_Giovanni_Marradi.mp3
3.34M
#موسیقی_بیکلام
گويی به خواب بود
جوانیمان گذشت
گاهی چه زود
فرصتمان دير ميشود
کاری ندارمت كه
کجايی چه ميکنی
بی عشق سر مکن که
دلت پير ميشود
قیصر امين پور
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"دریـــــــا باش" تا هرکس لایقت بود در تو آرام گیرد؛وهرکس لایقت نبود در تو غرق شود..
"ﻣﻐــــــــﺮﻭﺭ باش"ﺍﮔﺮ کسی لایقت بود ﻏﺮﻭﺭت ﺭو ﻓﺮﺵ ﺯﯾﺮ ﭘﺎﯾﺖ کن...
"ﺧﻮﺩﺧﻮﺍه باش"ﺍﮔﺮ کسی ﻻیقت بود ﺗﻤﺎﻡ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﻫﺎیش
ﺩﺭ ﺗﻮﺧﻼﺻﻪ ﻣﯿﺸﻮﺩ...
"ﭘﯿﭽﯿـــــــﺪﻩ باش"ﺍﮔﺮ کسی لایقت بود ﺑﺮﺍیش ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺟﻤﻊ ﺳﺎﺩﻩ شو...
"ﻟﺠـــــــــﺒﺎﺯ باش"ﺍﮔﺮکسی ﻻﯾﻖ بود ﺁتش بزن ﻫﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺳﺮ ﻟﺞ ﺩﺍﺭد...
"همه این ها باش"
ﺍﮔﺮ کسی ﻻﯾﻖ تو باشد ﻫﻤانی میشوی ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺩﺍﺷﺘﻨﺶ ﺭو ﺩﺍﺭند...
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
#ضربالمثل
«چاه نکنده منار را می.دزدد»:
ضرب المثل چاه نکنده منار را می دزدد به افرادی گفته میشود که قبل از مقدمات کار شروع به کار میکنند.
زمینه پیدایش
در روزگاران قدیم مردمی از اهالی روستاهای کویری ایران سخت تلاش کردند تا توانسته بودند در روستای خود چاهی بکنند. مردم از این چاه برای آبیاری زمینهای کشاورزی خود استفاده میکردند. این آبیاری صحیح باعث شد آنها محصولات خوبی برداشت کنند و سود خوبی نیز نصیبشان شود. سال به سال وضع مردم این روستا بهتر شد تا اینکه شروع کردند به ساختن خانههای جدید برای خودشان و چون برای خانه سازی نیاز به آجر داشتند ، تصمیم گرفتند یک کورهی آجرپزی بسازند تا با خاکهای همانجا آجر تولید کنند و خانه بسازند.
با ساختن این کوره با آن منارهی بلندش کار ساخت و ساز روستای آنها سرعت گرفت و کم کم در طی چند سال تبدیل به شهر کوچکی شد و سطح زندگی مردم نیز بالاتر رفت ، به طوری که رشد و ترقی این روستا زبان زد روستاهای اطراف شد. بعضی از روستاها رشد آنها را ناشی از همکاری و پشتکاری که داشتند میدانستند. ولی مردم یکی از این روستاهای اطراف عامل پیشرفت آنها را فقط ساخت مناره آجرپزی میدانستند و میگفتند اگر ما هم چنین مناری داشته باشیم رشد میکنیم.
یک روز عدهای از مردم این روستای فقیر و کم درآمد جمع شدند و تصمیم گرفتند ، راه پیشرفت آنها را به هر روشی شده طی کنند و به این نتیجه رسیدند بهترین راه داشتن مناره است.
برای به دست آوردن مناره همه با هم تصمیم گرفتند به آن شهر کوچک بروند و شبانه بدون اینکه کسی بفهمد مناره را بدزدند و به شهر خود بیاورند. همان شب چندین مرد قوی هیکل و صد تا الاغ برای حمل کردن مناره و آوردن آن تا آن روستا به طرف روستای دیگر به راه افتادند ، وقتی آنها وارد آن روستای آباد شدند مردم همه خوابیده بودند و شهر در سکوت بود. روستاییان از فرصت استفاده کردند. طنابهایی به دور منار بستند و شروع به کشیدن کردند تا منار را از جا بکنند ، الاغها را هم طوری قرار دادند تا منار یکراست روی آنها بیفتد و بتوانند به راحتی به روستای خود برگردند و منار را با خود ببرند. ولی هرچه تلاش کردند و زور زدند فایدهای نداشت. مردها خیس عرق شدند ولی مناره ذرهای تکان نخورد. از صدا و همهمهی مردم پیرمردی که در کورهی آجرپزی کار میکرد و شبها همانجا استراحت میکرد بیدار شد. سرکی به بیرون کشید و فهمید مردم روستای کناری به قصد دزدی مناره دارند تلاش میکنند ، در دل شروع به خندیدن کرد.
مناره چندین متر در داخل زمین پایه داشت و به این راحتیها حتی تکان هم نمیخورد. اول فکر کرد اصلا" خودش را نشان ندهد ، تا آنها تلاش خود را بکنند و هر وقت خسته شدند بروند.
مدتی گذشت و مردان قوی هیکل هرچه توان داشتند برای تکان دادن مناره به کار بردند خسته هرکدام به کناری افتادند تا استراحت کنند. پیرمرد که این رفتار آنها را دید دلش سوخت و خواست به آنها کمک کند. چند سرفه کرد و آرام از مناره خارج شد. چند نفر از آنها آمدند پیرمرد را گرفتند تا مبادا داد و فریاد به راه بیندازد و همهی مردم را از حضور آنها مطلع کند. پیرمرد گفت : نیازی به این کارها نیست. من از کار سخت داخل این کوره داغ آجرپزی خسته شدهام ، من خوشحال هم میشوم شما این کوره را با خود ببرید. فقط یک سوال ، اگر شما این مناره را دزدیدید میخواهید چه کارش بکنید؟ یکی از مردان روستا گفت : خوب در روستای خود نصب میکنیم تا باعث ترقی ما هم شود. پیرمرد گفت : خوب این آنقدر بزرگ است که مردم اینجا سریع میفهمند که شما دزد آن بودهاید و به سراغتان میآیند ، شما بهتر نیست ابتدا چاهی بکنید به این اندازه که مدتی این مناره را داخل آن پنهان کنید.
اهالی روستا که دیدند پیرمرد راست میگوید به روستای خود برگشتند و شروع به حفر چاهی کردند که مناره داخل آن جا شود. آنها تصمیم گرفته بودند هرچه سریعتر روستای خود را رشد دهند. چند روزی که چاه را کندند به آب رسیدند. وقتی به آب رسیدند ، فکر دزدیدن مناره را کنار گذاشتند و از آب که مایع اصلی آبادانی است استفاده کردند کشاورزی خود را وسعت دادند و روستای خود را آباد کردند. و دیگر کار سخت دزدیدن مناره را فراموش کردند.
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
ما اینجا ماندگاریم
در این خاک
که دستبندی از گل با اوست
اینجا سرزمین ماست
از سپیده دم عمر اینجا بوده ایم
اینجا بازی کردهایم
عاشق شدهایم
و شعر نوشتهایم
ما ریشه داریم در آبراهش
چون گیاهان دریا
ریشه داریم در تاریخش
در نانِ نازکش
در زیتونش
در گندم زردگونش
ریشه داریم در وجدانش
ماندگاریم در آذار و نیسانش...
#نزار_قبانی
و نور راه خود را پیدا خواهد کرد
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍به خدا ایمان داشته باش
📚استاد دانشمند
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
سـ🌸ـلام
اول هفتهتون پر از شادی و برکت🌷
🗓 امروز شنبه
☀️ ۱۷ آذر ١۴٠۳ شمسی
🌙 ۵ جمادی الثانی ١۴۴۵ قمری
🌲۷ وسامبر ٢٠٢۴ ميلادی
♦️ذڪر روز : 《یا رَبَّ العالَمین》
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
🌷 اینجا دوباره زندگی کن
🪴 @yadmarg 👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اشکالی نداره آدم کاملی نیستی ....
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
روزگار عجیبی شده است،
حتی وقتی میخندیم
منظورمان چیز دیگریست،
وقتی همه چیز خوب است میترسیم،
ما به لنگیدن یک جای کار عادت کردهایم...
#هوشنگ_ابتهاج
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
📗 ریشه ی ضرب المثل
آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب
"آب که از سر گذشت، چه یک ذرع چه صد ذرع ـ چه یک نی چه صد نی" یا "آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب" کنایه از زمانی است که کار خراب می شود و آنچه که نبايد بشود شد ديگر زياد و کمش فرقي نمي کند.
در زمانهای گذشته در جیحون سرمای سختی بود ، گاوچرانی هم در همین ایام ، گاومیشهای خود را از رود جیحون می گذراند که به دلیل طغیان اب در روزهای قبل به عمق رود افزوده شده بود ، گاوچران چون یک یک گاومیشهای خود از آب گذراند به سالار گاومیش خود رسید چون خواست او را ز جیحون بگذراند به داخل آب رفت و چون آب از سرش بیشتر شد به را ه خود در عمق پاینتر رود ادامه داد شخصی به او گفت: ای مرد آب که از سر گذشت چرا به راهت ادامه دادی؟
گاوچران گفت:
در فصل سرما ، اب که از سر گذشت در جیحون چه به سری چه به وجبی چه به نیزه ای چو به زرعی
و امروز شد: اب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
مگر فایدهای هم دارد
به درختی که...
تبدیل به هیزم شده،
بگویی باغبان پشیمان است!؟
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
ـ🌱🌱🌱
من دیدهام، دیدهام که بعضیها نه زندگی میکنند، نه میگذارند که دیگران زندگی کنند. آدمهای همیشه غمگین و همیشه بدبین و همیشه خشمگین و همیشه معترض!
بعضیها لبریز از انرژیهای تاریک هستیاند و هیچجوره اهل صلح و سازگاری و آرامش نیستند، انگار که خاکشان را از سرزمینهای دائما جنگ و ویرانی و ماتم برداشتهاند، از حضورشان اندوه و مصیبت و رنج میبارد و هرکجا که پا گذاشتند، غبار فتنه و جنجال و کدورت و ویرانی بلند میشود.
بعضیها نمونهی عینیِ زوالِ انسان و انسانیتاند، اصلا نیامدهاند که زندگی کنند! آمدهاند که زندگی را بهکام دیگران زهر کنند...
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
چالش زندگی این است که ،
قدر همه چیز را بدانی و در عین حال
خود را وابسته به هیچ چیز نکنی ...
‹🤍🌼›
#اندرو_متیوس
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
🌼🤍
از دیوید راکفلر پرسیدند:
چگونه به این ثروت و شوکت رسیدی؟
گفت: از خدا خواستم و خودم بدست آوردم.
گفتند چگونه؟
گفت: من بیکار بودم. گفتم خدایا کاری برایم پیدا کن تا در آمد کافی برای پرداخت اجاره ی یک منزل نقلی را داشته باشم.
چون از طرف خدا اقدامی انجام نشد، خودم دست به کار شدم و به خدا گفتم: خدایا تو به این نیازهای کوچک رسیدگی نکن. من خودم کار پیدا میکنم. تو فقط حقوقم را افزایش بده.
کاری در راه آهن پیدا کردم. کارگری. در کوره ی لوکوموتیو ذغال سنگ می ریختم. اما حقوقش اندک بود.
به خدا گفتم تو سرت شلوغ است و کارهای مهم تری داری. تو خانه ی نقلی مناسبی برایم پیدا کن و من تلاش ام را بیشتر میکنم و بیشتر کار میکنم تا درآمد بیشتری کسب کنم.
پس از پیاده شدن از قطار، به ذغال فروشی پرداختم. اندکی درآمدم اضافه شد ولی از خانه نقلی خبری نشد.
گفتم خدایا میدانم خانه ی نقلی پیدا کردن در مقام و شأن تو نیست. من خودم آن را پیدا میکنم. در عوض تو شریک زندگی مرا پیدا کن.
اگر میخواستم منتظر خدا بشوم هنوز هم مجرد بودم. پس دختر مناسبی پیدا کردم و با او دوست، و سپس نامزد شدیم و ازدواج کردیم.
هرچه را از خدا خواستم، به نوعی به من گفت، خودت میتوانی، پس زحمت آن را به دوش من نیانداز و روی پای خودت بایست.
رابطه ی من و خدا هنوز به همین صورت پیش می رود و او هنوز به من اعتماد کافی دارد که میتوانم قدم بعدی را هم خودم بردارم.
همین اعتماد او به من قوت قلب میدهد و من با پای خویش جلو میروم.
خدایا متشکرم که به جای گدا، مرا همچون خودت کردی تا متکی به کسی یا چیزی نشوم...
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
44.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بودیم و کس پاس نمیداشت که هستیم
باشد که نباشیم و بدانند که بودیم ...
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
📗 ریشه ی ضرب المثل
آب پاکی را روی دستش ریخت
زمانی کسی به امید موفقیت و انجام مقصود مدتها تلاش و فعالیت کند ولی با صراحت و قاطعیت پاسخ منفی بشنود و دست رد به سینه اش گذارند و بالمره او را از کار ناامید کنند، برای بیان حالش به ضرب المثل بالا استناد جسته می گویند: «بیچاره این همه زحمت کشید ولی بالاخره آب پاکی روی دستش ریختند».
در دین اسلام آب مؤثرترین عامل پاک کننده نجاست است و زمین و آفتاب و استحاله در مرحله دوم مطهرات قرار دارند.
هر چیز نجس با شستن پاک می شود و اصولاً آب زایل کننده هر گونه نجاسات است.
موضوع مشکوک و ناپاک را باید از سه الی هفت بار - بسته به نوع و کیفیت نجاست - شستشو داد تا طهارت شرعی به عمل آید. به آن آب آخرین که نجاست و ناپاکی را به کلی از بین می برد در اصطلاح شرعی " آب پاکی " می گویند. زیرا این آب آخرین موقعی ریخته می شود که از نجاست و ناپاکی اثری باقی نمانده، موضوع مشکوک کاملا پاک و پاکیزه شده باشد. با این توصیف به طوری که ملاحضه می شود " آب پاکی " همان طوری که در اصطلاح شرعی آب آخرین است که شیء ناپاک را به کلی پاک می کند، در عرف اصطلاح عامه کنایه از " حرف آخرین " است که از طرف مخاطب در پاسخ متکلم و متقاضی گفته می شود و تکلیفش را در عدم اجابت مسئول یکسره و روشن میشود
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میدونی چرا دستت نمک نداره!؟
#دکتر_ملت_خواه
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
می دونی چی نقاشی مونالیزا رو معروف کرد...!؟
دزدی!
شاید باورت نشه،
قبل از اینکه مونالیزا دزدیده بشه
کسی آن چنان نمیشناختش،
یه شب یکی از کارمندهای موزه لوور می خوابه توی موزه و صبح نقاشی رو برمی داره و به راحتی می دزده،
احمقانه نیست؟
از فرداش همه می گفتن وای خدای من،
مونالیزا دزدیده شده؟
مونالیزا...
مونالیزا...
بعد از اون اتفاق مردم واسه دیدن جای خالی مونالیزا هم می اومدن موزه،
حتی کافکا هم رفته بود،
در ضمن اون دزد فقط هشت ماه زندانی شد! عجیبه، نه؟
منظور من این نبود که هنری توی اون تابلو نیست،
من میگم هرچیزی که ناگهانی از دست بره،
ارزشمند میشه و مردم دوستش دارند.
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ـ••••🌱••••🌱••••
ـ🌱••••🌱••••
ـ••••🌱••••
ـ🌱••••
ـ••••
ازکوزه همان برون تراود که دروست ...
••••
🌱••••
••••🌱••••
🌱••••🌱••••
••••🌱••••🌱••••
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
هیچوقت از واقعیت ها و علایقتان خجالت نکشید!
اگر فیلم هندی را دوست دارید
اگر کتونی را به پاشنه بلند ترجیح میدهید
اگر عکس هایتان همیشه با روسری است
اگر مهمانی هایتان با سلام و صلوات است
اگر در خانه تان تفکرات اروپایی نیست
اگر خانواده تان لاکچری نیستند
اگر پدر و مادرتان معمولی اند
اگر نام برندهای معروف را از حفظ نیستید
اگر مارک پوش نیستید
اگر نام رستوران های باکلاس شهر را نمیدانید
اگر تا بحال پایتان به نوتلابار نرسیده
اگر اصطلاحات دنیای تکنولوژی را بلد نیستید
شجاع باشید و خودتان باشید
مهم نباشد بقیه چه فکری میکنند
به درونتان مراجعه کنید
ببینید چه چیزی شما را از درون شاد میکند
برای چیزی که نمیتوانید تغییرش دهید
خودتان را آزار ندهید
خانواده تان را اذیت نکنید
فقط برای بهترین ها تلاش کنید
و از داشته هایتان لذت ببرید
کتونی تان را پاکنید درست همان لحظه که همه پاشنه دار میپوشند
فیلم هندی تان را با لذت ببینید درست همان لحظه که همه در مورد آخرین خروجی هالیوود حرف میزنند
سعی نکنید ارزشتان را وابسته به مدل عکسهایتان یامارک لباستان یا تعداد برند معروف ک نامشان را بلدید بدانید
هیچ کسی با رفتن به نوتلابار آدم بارزی نشده
اصطلاحات دنیای تکنولوژی هم سواد پی اچ دی نمیخواهد
نگران نباشید
پس شجاع باشید و لذت ببرید
از همان چیزی که هستید
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
گاهی فقط باشیم، همین!
لازم نیست کاری بکنیم، قدمی برداریم یا حرفی بزنیم. فقط حضور داشتهباشیم، ببینیم، افتخار کنیم، تشویق کنیم، قوت قلب باشیم. آنوقت میبینیم که آدمها، چطور تنهایی از پسِ همه چیز بر میآیند،
که بیهیچ نیازی به یاری، پلهها را چهارتا یکی بالا خواهند رفت، با رنجها مقابله خواهند کرد، قد خواهند کشید، رشد خواهند کرد، موفق خواهند شد، شاد خواهند زیست و بدون نیاز به بال، پرواز خواهند کرد!
گاهی تنها نیازِ فراموش شدهی آدمها، چشمانیست که عاشقانه به آنها نگاه کند.
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈
✨ جوانمرد آن کسی است که ذکر و نام امام زمانش را بلند میکند.
🗣دنیا، دنیای ارتباطات شده است، همهٔ وسایل در اختیار شماست، نمیتوانید عذر بیاورید و بگویید: من توان نداشتم و زورم نمیرسید.
هرکس در همان اتاقش میتواند نام امام زمانش را بلند کند.
🫵🏻❤️به اندازهای همّتت را بالا بیاور که بهاندازهٔ هزار نفر برای امام زمانت کار کنی.
حدّاقل خودت، فرزندت و زندگیات را بساز. در مسیری حرکت کن که تسلّی خاطر امام زمانت باشی.
💚ویک مرهمی روی پهلوی شکستهٔ مادرت حضرت فاطمهٔ زهرا سلاماللّهعلیها بگذاری.
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خانوم ایرانی ... نکن !
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
ـ🌱🌱🌱
#همسرانه
برای گرم کردن زندگی" در مورد لحظات شادتان صحبت کنید.
یادآوری لحظات شادی گذشته که داشته اید ،احساس صمیمیت بین شما و همسرتان را بیشتر می کند.
سر صحبت را با “یادت میاد اونوقت که…” باز کنید.
این صحبت ها حس خوبی در شما بوجود می آورد.
زمانی که برای اولین بار با هم آشنا شدید.
زمانی که ازدواج کردید.
زمانی که خانه خریدید.
زمانی که بچه دار شدید.
یادآوری کردن تاریخچه ای که با هم داشتید بهترین راه برای پیشرفت در رابطه هاست.
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟠 گنهکاران وقتی خدا را صدا میزنند، او چگونه پاسخ میدهد؟!
❇️ شیخ حسین انصاریان
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751