eitaa logo
کانال شهدایی یاد یاران
392 دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
11.1هزار ویدیو
63 فایل
✅کپی با صلوات برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان عج تعالی فرجه الشریف بلامانع است 🌷🇮🇷ما را بدوستان خود معرفی کنید🇮🇷🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 از زبان خودِ شهید خلیلی: امیر گفت: چقدر کلاهت قشنگه من هم کلاهم🧢 را از سرم برداشتم و به او دادم. اتفاقا وقتی سرش کرد خیلی هم به تیپش می آمد. وقتی به صورت امیر و خنده هایش نگاه کردم، خیلی خوشحال شدم😍 که می توانم با بخشیدن چیز هایی که دوست دارم، دوستانم را خوشحال کنم حتی اگر چیزی را که می بخشم، خیلی دوست داشته باشم؛ اما حسی که از رفقایم به من منتقل میشد برایم باارزش تر بود👌 🌷 @yadyaaran
📜 •••🍃 خدایا..! می‌دانم که کم‌کاری ازمن است خدایا..! می‌دانم که من بی‌توجهم [⏳] خدایا..! می‌دانم که من بی‌همتم 😔🌿 خدایا..! می‌دانم که من قلب را رنجانده‌ام؛ اما خود می‌گویی که به سمت من باز آیید، آمده‌ام، خدا کمکم کن تا از این جسم دنیوی و فکرهایِ مادی نجات یابم...🕊 🎈  
روح الله، برادر شهید که اومد، رفتیم بهشت زهرا و منتظر شدیم حکاک بیاد و سنگ مزار رسول رو آماده کنیم. به محض اینکه حکاک اومد یه نگاه به ما انداخت و گفت: ببخشید این سنگ مزار کیه؟ گفتیم چه طور؟ گفت: من اصلا نمی‌دونستم قراره امروز بیام اینجا بنویسم. دیشب خواب دیدم از طرف حرم امام حسین علیه السلام منو خواستن گفتن شما مامور شدی رو ضریح آقا قرآن بنویسی. ما که خشکمون زده بود! وقتی بهش گفتیم سنگ رو از حرم امام حسین آوردن و قراره برای یه شهیدی نصب بشه حالش منقلب شد. سنگ مزاری که می‌توان گفت هدیه‌ای بود از جانب اربابش حضرت اباعبدالله...
روح الله، برادر شهید که اومد، رفتیم بهشت زهرا و منتظر شدیم حکاک بیاد و سنگ مزار رسول رو آماده کنیم. به محض اینکه حکاک اومد یه نگاه به ما انداخت و گفت: ببخشید این سنگ مزار کیه؟ گفتیم چه طور؟ گفت: من اصلا نمی‌دونستم قراره امروز بیام اینجا بنویسم. دیشب خواب دیدم از طرف حرم امام حسین علیه السلام منو خواستن گفتن شما مامور شدی رو ضریح آقا قرآن بنویسی. ما که خشکمون زده بود! وقتی بهش گفتیم سنگ رو از حرم امام حسین آوردن و قراره برای یه شهیدی نصب بشه حالش منقلب شد. سنگ مزاری که می‌توان گفت هدیه‌ای بود از جانب اربابش حضرت اباعبدالله...
بِسـْــمِ رَبِّـــــ الشُهـَــــدا شش درس از شش شهید : (شیعه به دنیا آمده ایم تا مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم!) : (به برادر برادر گفتن نیست! به شبیه شدنه!) : ( ظهور اتفاق می افتد، مهم این است که ما کجای ظهور ایستاده ایم) : ( شهادت خوب است اما تقوی بهتر است تقوایی که در قلب است و در رفتار بروز پیدا می کند) : (سخنان مقام معظم رهبری را حتما گوش کنید، قلب شما را بیدار می کند و راه درست را نشانتان می دهد) : ( در بدترین شرایط اجتماعی و اقتصادی و .. ، پیرو ولی فقیه باشید و هیچگاه این سید مظلوم حضرت آقا سید علی آقا را تنها نگذارید 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃 @yadyaaran
5.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یکم ببینید حال و هواتون عوض بشه☺️😎 ❣جان مادرت دست مرا هم بگیر🤚 🌸⃟🌷🕊჻ᭂ࿐✰🌹 @Lalehaye_shohadae
خدایا..! میدانم که کم‌کاری از من است.. میدانم که من بی‌توجهم، میدانم که من بی‌همتم، میدانم که من قلب امام‌زمان(عج) را رنجانده‌ام..اما خود میگویی که به سمت من باز آیید..آمده‌ام خدا کمکم کن تا از این جسم دنیوی و فکرهای مادی نجات یابم. 🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿 🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹 👇👇 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃 @yadyaaran
💔 ولی این بود که برای سالگرد شهدای دفاع مقدس و مدافع حرم پست بذاریم نه اینکه هر روز ببینیم باز یه در کوچه پس کوچه همین شهر به شهادت رسیده باشه🥀 سالگرد شهادت با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از نیست" 👇👇 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃 @yadyaaran
وقت دفن رسول در گلزار شهدای بهشت زهرا (سلام اله علیها) حاج رمضان اصرار داشت که بالای سر رسول باشد و برای آخرین بار روی فرزند را ببیند. داخل حفره ی قبر تاریک بود و جمعیت زیادی ایستاده بودند و نوری نبود که صورت رسول در قبر قابل رؤیت باشه. حاج رمضان چراغ قوه ی موبایلش رو روشن کرده بود و توی صورت رسول انداخته بود و خیره خیره نگاهش می کرد و ذکر می گفت. تلقین که خونده شد با خواهش به من گفت: «آقا جعفر! صورت رسول رو بالا بیار من برای آخرین بار روی رسول رو ببوسم.» شاید چندین ثانیه کشید؛ وقتی صورت این پدر روی صورت فرزند بود من هم یه سلام به امام حسین (علیه السلام) دادم و عرض کردم آقا جان! چه کسی کمک شما اومد وقتی صورت به صورت جوانت گذاشته بودی؟😭 𑁍▹ ڪپی‌آزادباذڪرصلوات ◃𑁍 👇👇 ┏━━━🌹🍃🌷🍃━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @yadyaaran ┗━━━🌷🍃🌹🍃━━━┛
برای رفع خستگی و فرار از گرما، گوشه ای زیر آفتاب گیر مغازه ها نشستیم نگاهم به بچه هایی افتاد که برای آب بازی داخل حوض بزرگ وسط میدان رفته بودند از خنده های از ته دلشان معلوم بود با یک بهانه ساده مثل آب بازی گرما را می شود فراموش کرد به امین گفتم: "یک راه حل ساده برای خنک شدن پیدا کردم بریم؟" لبخند امین و بچه ها تأیید رفتن ما تا وسط آن حوض شد پنج شش نفری رفتیم داخل حوض وسط میدان نقش جهان بچه ها از دیدن ما سر ذوق آمده بودند و بیشتر مشغول آب بازی شدند چند توریستی که از کنار ما رد شدند هم شروع کردند به عکاسی دلم می خواست خوشحال بودن ما و بچه ها وسط یکی از زیباترین آثار تاریخی در قاب عکس آن ها معنی امنیت، آرامش و مهربانی را ثبت کند. برگرفته ازکتاب رفیق مثل رسول عجل لولیک الفرج
رسول همیشه سر به زیر بود و از نگاه به نامحرم إبا میکرد. شنیدم از اطرافیان که گفتن: تو صحبت با نامحرم حتی بستگان هم همیشه سرش پایین بود. من میگم: شهادت خیلی سخت نیست، فقط یکم تمرین میخواد و مبارزه با نفس...