💢 مادر شهید میگفت :
ناصر به من گفت: بعد از اين مأموريت، با هم براي پابوس آقا امامرضا(ع) به مشهد 🕊 ميرويم. اما او رفت و ديگر نيامد.
.
در عملیات کربلای 5، با اینکه زخمی شده بود و ادامه پیشروی برایش ممکن نبود، به یکی از پاسداران نکا گفت: نیروها را یکی کن و ادامه بده! به من کاری نداشته باش.»
.
🦋 ۱۹ #دی ماه #سالروز #شهادت #سردار #شهید ناصر ابراهیمی #گرامیباد.
.📩 قسمتی از وصیت نامه شهید :
مادرم! امام خميني حسين زمان ماست و تو مانند آن شبهاي تاريك كه من در گهواره بودم و مرا شير ميدادي، مانند آن شبها قلبت را متوجه خدا كن و او را دعا كن.
#کانال_شهدایی_یاد_یاران
┏━━━🌹🍃🌷━━━┓
@yadyaaran
┗━━━🌷🍃🌹━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 ماه رمضان سال ۱۳۸۴ بود.
همه فرماندهان بودند.حاج احمد و حاج قاسم هم کنار هم نشستند...
احمد شروع کرد از آخرین مکالمه ش با مهدی گفت...نگاه کنید ...
.
💢 ۱۹ دی ماه #سالروز #شهادت یار حاج قاسم سردار #شهید حاج احمد کاظمی #گرامیباد
#کانال_شهدایی_یاد_یاران
┏━━━🌹🍃🌷━━━┓
@yadyaaran
┗━━━🌷🍃🌹━━━┛
.
📞 #آخرین_مکالمه_پشت_بیسیم_شهید_عالی_چه_بود ؟!
.
با بی سیم در حال صحبت كردن با فرماندهی قرارگاه عقبه بود و انگار به او سفارش می كردند كه مواظب خودت باش و ایشان می گفت من و شهادت! آخرین كلمه شهید كه پشت بی سیم می گفت این بود: حسین حسین شعار ماست... همین كه گفت: حسین حسین شعار ماست، شهادت افتخار و ناگهان تركش خمپاره حنجره مباركش را پاره كرد و سرشان را از بدن جدا نمود.
.
🌷#گرامیباد یاد و نام #سردار #شهید ذبیح اله عالی #فرمانده #گردان مسلم بن عقیل لشکر ویژه ۲۵ #کربلا.
💢 #تکلیف_است_تکلیف
.
▪️ عملیات کربلای پنج بدجوری کار پیچ خورده بود.بلباسی سه شب و سه روز نخوابیده بود ، و بسیاری از اوقات ایستاده به جایی تکیه میداد و چشمانش بسته میشد.پشت خاکریز بچه های گردان امام محمدباقر و جمع کرد و شروع به سخنرانی کرد.
.
▪️فرمانده آن روز از کربلا و گفت و از امام حسین.از اینکه امشب شب عاشوراست و این زمین شلمچه کربلاست.اجباری هم نیست ؛ هر کس توان ماندن نداره برگرده.هر کس هم بمونه برگشتی نداره.همین حین بلند شدم و گفتم : حاجی ما که میمونیم ولی شما ببین ، تعدادمون خیلی کمه ؛ خیلی ها شهید شدن ؛ نیروی نمونده واسمون.برگشت و گفت : آقای احمدی #تکلیفه ؛ #تکلیف.
این جمله فرمانده تو گوشم بود تا ده سال بعد وقتی استخون های پاکش از شلمچه برگشت و نگاهم به تابوت افتاد ؛ فقط زیر لب زمزمه میکردم :
تکلیفه تکلیفف....
(راوی : حسین احمدی اتویی)
.
🌷 (( ۱۲ #اسفند #سالروز #شهادت #عارف لشکر ویژه ۲۵ #کربلا ؛ #فرمانده #گردان امام محمدباقر #سردار #شهید علیرضا بلباسی #گرامیباد.))
.
#سالروز_شهادت
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
#سالروز_شهادت_سردار_شهید_حسینعلی_مهرزادی_گرامیباد
.
▪️يك روز ديدم شهيد مهرزادي در ستاد لشكر از فرط خستگي و بي خوابي، خوابش برد.تا آن موقع نمي دانستم كه زن و بچه هاي ايشان در پايگاه شهيد بهشتي اهوازند.يكي از برادرها به من گفت: «ايشان مدتي است زن و بچه هايش را آورده اهواز.»وقتي بيدار شد، پرسيدم:«حاجي! چرا اينجا؟ چرا نمي روي خانه پيش زن و بچه ات؟»گفت:«خجالت مي كشم.»
گفتم:«از كي؟»جواب داد: «از نگهبان پايگاه كه زن و بچه اش اين جا نيستند و فرسنگ ها از او فاصله دارند.»
.
💢 ۲۴ #اسفند #سالروز #شهادت رئیس ستاد #لشکر ویژه ۲۵ #کربلا سردار شهید حسینعلی مهرزادی #گرامیباد.
.
#سالروز_شهادت
💢 #پیامک_حقوق_و_واریزی
.
▪️محمود تو سوریه به یکی از دوستانش گفت:فلانی چقدر منتظر پیامک حقوق و واریزی هسی ؟ دوستش جواب داد : خیلی حاجی ، پیامک واریز حقوق که اومد دوباره منتظر یه پیامک دیگه ایم.
گفت فلانی اگه مردم ما به اندازه ی یه پیامک واریز و حقوق ، انتظار و اشتیاق اومدن آقا امام زمان و داشتن ، آقامون تا حالا ظهور کرده بود.مهدی فاطمه خیلی غریبه ...
.
🌷 #سالروز #شهادت #فرمانده #دلاور ، #دیده_بان #لشکر ویژه ۲۵ #کربلا #شهید محمود #رادمهر #گرامیباد.
#کانال_شهدایی_یاد_یاران
┏━━━🌹🍃🌷━━━┓
@yadyaaran
┗━━━🌷🍃🌹━━━┛