eitaa logo
کانال شهدایی یاد یاران
412 دنبال‌کننده
24.8هزار عکس
8.7هزار ویدیو
49 فایل
✅کپی با صلوات برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان عج تعالی فرجه الشریف بلامانع است 🌷🇮🇷ما را بدوستان خود معرفی کنید🇮🇷🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 مادر شهید میگفت : ناصر به من گفت: بعد از اين مأموريت، با هم براي پابوس آقا امام‌رضا(ع) به مشهد 🕊 مي‌رويم. اما او رفت و ديگر نيامد. . در عملیات کربلای 5، با این‌که زخمی شده بود و ادامه پیشروی برایش ممکن نبود، به یکی از پاسداران نکا گفت: نیروها را یکی کن و ادامه بده! به من کاری نداشته باش.» . 🦋 ۱۹ ماه ناصر ابراهیمی . .📩 قسمتی از وصیت نامه شهید : مادرم! امام خميني حسين زمان ماست و تو مانند آن شب­هاي تاريك كه من در گهواره بودم و مرا شير مي­دادي، مانند آن شب­ها قلبت را متوجه خدا كن و او را دعا كن. ┏━━━🌹🍃🌷━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @yadyaaran ┗━━━🌷🍃🌹━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 ماه رمضان سال ۱۳۸۴ بود. همه فرماندهان بودند.حاج احمد و حاج قاسم هم کنار هم نشستند... احمد شروع کرد از آخرین مکالمه ش با مهدی گفت...نگاه کنید ... . 💢 ۱۹ دی ماه یار حاج قاسم سردار حاج احمد کاظمی ┏━━━🌹🍃🌷━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @yadyaaran ┗━━━🌷🍃🌹━━━┛ .
📞 ؟! . با بی سیم در حال صحبت كردن با فرماندهی قرارگاه عقبه بود و انگار به او سفارش می كردند كه مواظب خودت باش و ایشان می گفت من و شهادت! آخرین كلمه شهید كه پشت بی سیم می گفت این بود: حسین حسین شعار ماست... همین كه گفت: حسین حسین شعار ماست، شهادت افتخار و ناگهان تركش خمپاره حنجره مباركش را پاره كرد و سرشان را از بدن جدا نمود. . 🌷 یاد و نام ذبیح اله عالی مسلم بن عقیل لشکر ویژه ۲۵ .
💢 . ▪️ عملیات کربلای پنج بدجوری کار پیچ خورده بود.بلباسی سه شب و سه روز نخوابیده بود ، و بسیاری از اوقات ایستاده به جایی تکیه میداد و چشمانش بسته میشد.پشت خاکریز بچه های گردان امام محمدباقر و جمع کرد و شروع به سخنرانی کرد. . ▪️فرمانده آن روز از کربلا و گفت و از امام حسین.از اینکه امشب شب عاشوراست و این زمین شلمچه کربلاست.اجباری هم نیست ؛ هر کس توان ماندن نداره برگرده.هر کس هم بمونه برگشتی نداره‌.همین حین بلند شدم و گفتم : حاجی ما که میمونیم ولی شما ببین ، تعدادمون خیلی کمه ؛ خیلی ها شهید شدن ؛ نیروی نمونده واسمون.برگشت و گفت : آقای احمدی ؛ . این جمله فرمانده تو گوشم بود تا ده سال بعد وقتی استخون های پاکش از شلمچه برگشت و نگاهم به تابوت افتاد ؛ فقط زیر لب زمزمه میکردم : تکلیفه تکلیفف.... (راوی : حسین احمدی اتویی) . 🌷 (( ۱۲ لشکر ویژه ۲۵ ؛ امام محمدباقر علیرضا بلباسی .)) .
. ▪️يك روز ديدم شهيد مهرزادي در ستاد لشكر از فرط خستگي و بي خوابي، خوابش برد.تا آن موقع نمي دانستم كه زن و بچه هاي ايشان در پايگاه شهيد بهشتي اهوازند.يكي از برادرها به من گفت: «ايشان مدتي است زن و بچه هايش را آورده اهواز.»وقتي بيدار شد، پرسيدم:«حاجي! چرا اينجا؟ چرا نمي روي خانه پيش زن و بچه ات؟»گفت:«خجالت مي كشم.» گفتم:«از كي؟»جواب داد: «از نگهبان پايگاه كه زن و بچه اش اين جا نيستند و فرسنگ ها از او فاصله دارند.» . 💢 ۲۴ رئیس ستاد ویژه ۲۵ سردار شهید حسینعلی مهرزادی . .
▪️بهش میگفتن ؛ حسین شهید بشی محمد جواد چی میشه تکلیفش !؟میگفت:خدا بزرگه,محمد جواد هم بزرگ میشه نگران نباشید. . 🔖۲۱ مدافع حرم حسین ( که در حین به حاج قاسم گُل تقدیم کرد🌷)
💢 . ▪️محمود تو سوریه به یکی از دوستانش گفت:فلانی چقدر منتظر پیامک حقوق و واریزی هسی ؟ دوستش جواب داد : خیلی حاجی ، پیامک واریز حقوق که اومد دوباره منتظر یه پیامک دیگه ایم. گفت فلانی اگه مردم ما به اندازه ی یه پیامک واریز و حقوق ، انتظار و اشتیاق اومدن آقا امام زمان و داشتن ، آقامون تا حالا ظهور کرده بود.مهدی فاطمه خیلی غریبه ... . 🌷 ، ویژه ۲۵ محمود . ┏━━━🌹🍃🌷━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @yadyaaran ┗━━━🌷🍃🌹━━━┛